کاهش بی انگیزگی تحصیلی در یک دانش آموز پایه ابتدایی با استفاده از راهبردهای ارتباط عاطفی معلم و شاگرد

13 مرداد 1404 - خواندن 2 دقیقه - 14 بازدید

در کلاس من دانش آموزی حضور داشت که علی رغم هوش مناسب، هیچ گونه مشارکتی در فعالیت های درسی نداشت. نه در بحث ها شرکت می کرد، نه تکالیف را انجام می داد و نه علاقه ای به بودن در کلاس نشان می داد. نگران شدم که مبادا این بی انگیزگی به افت تحصیلی جدی منجر شود. به جای تذکرهای مکرر، تصمیم گرفتم از روش دیگری وارد شوم: تقویت ارتباط عاطفی.

نخست، هر روز هنگام ورود به کلاس، با او احوالپرسی گرم و مستقیم داشتم. سعی کردم در زنگ تفریح کنارش بنشینم، به صحبت هایش گوش دهم و به علایقش توجه کنم. در کلاس، حتی برای مشارکت های ساده او را تشویق می کردم و هر پیشرفت کوچکی را به رسمیت می شناختم. همچنین گاهی تکالیف خاصی متناسب با علایقش طراحی کردم، مثلا یک انشای ساده درباره تیم فوتبال محبوبش یا یک تمرین ریاضی با نام خودش در صورت مسئله.

پس از چند هفته، شاهد تغییراتی محسوس بودم. او ابتدا شروع به انجام تکالیف کوتاه کرد، سپس در فعالیت های گروهی حاضر شد و نهایتا در بحث های کلاسی مشارکت فعال داشت. چشمانش برق می زد و حس می کرد دیده می شود.

این تجربه به من آموخت که درمان بی انگیزگی تحصیلی، پیش از هر چیز، با توجه انسانی و عاطفه واقعی آغاز می شود. دانش آموز زمانی یاد می گیرد که بداند برای معلمش مهم است.