همبستگی ملی در گذار تاریخی: نقش سبک زندگی انقلابی در پایداری «ما»ی ایرانی

5 مرداد 1404 - خواندن 4 دقیقه - 45 بازدید

در شرایط پیچیده کنونی، یکی از پرسش های اساسی و بنیادین برای تداوم حیات جمعی در سطح ملی این است که: جامعه ایرانی در عصر پساآتش بس یا دوره گذار، باید حول چه هدفی متحد شود؟
پرسشی که ناظر بر ضرورت تعیین یک افق کلان، شمول پذیر، اجماع ساز و پیش برنده برای استمرار «ما»ی ملی است؛ مفهومی که با فروپاشی وحدت راهبردی یا بی هدف شدن اجتماعی، در معرض تضعیف و زوال قرار می گیرد.


از منظر گفتمان انقلاب اسلامی، این پرسش پاسخی روشن، تاریخی و تمدنی دارد. انقلاب اسلامی ایران از آغاز، پروژه ای صرفا سیاسی یا تاکتیکی نبوده، بلکه کوششی برای بازسازی هویت امت اسلامی، احیای عدالت اجتماعی و استقرار نظامی عقلانی–معنوی بر پایه اسلام ناب محمدی (ص) بوده است.
«انقلاب باید بر مبنای ایمان و عدالت استوار باشد تا بتواند هویت و همبستگی واقعی ملت را شکل دهد.»¹ این گفتمان در «بیانیه ی گام دوم انقلاب» نیز به روشنی ترسیم شده و افق نهایی آن، ساخت تمدن نوین اسلامی و زمینه سازی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (عج) عنوان شده است. اما تحقق این افق، تنها با شعار و آرمان گرایی صرف ممکن نیست. نیازمند نقشه راه عملیاتی، الگوی نقش آفرینی اقشار مختلف و تعیین تکالیف راهبردی است. در این راستا، پیام اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در اربعین شهادت سرداران و دانشمندان هسته ای کشور (۳ مرداد ۱۴۰۴)، نه تنها تسلی بخش داغ فقدان نخبگان، بلکه حاوی بیانیه ای راهبردی برای بازآفرینی وحدت ملی در مرحله جدید انقلاب است. «وحدت واقعی زمانی محقق می شود که ملت بر محور حقیقت و آرمان های الهی گرد هم آید، نه صرفا به خاطر مصلحت یا فشارهای خارجی.»²

رهبر انقلاب در این پیام، هفت تکلیف کلیدی را به عنوان خطوط راهنمای پایداری و پیشرفت ملی تبیین می کنند:

  • حفظ اتحاد ملی به مثابه اساس استواری بنیان ایران اسلامی
  • شتاب در پیشرفت علمی و فناوری در تمامی عرصه ها، به ویژه با تکیه بر نخبگان
  • صیانت از عزت ملی در میدان قلم و رسانه، بدون انفعال یا خودباختگی
  • تقویت ابزارهای حراست از امنیت و استقلال ملی، با محوریت نیروهای مسلح
  • جدیت در اجرا و پیگیری امور کشور توسط دستگاه های اجرایی
  • هدایت معنوی و توصیه به صبر و ثبات در جامعه از سوی روحانیت
  • حفظ شور، شعور و روحیه انقلابی در جوانان، به عنوان موتور محرکه انقلاب

این تکالیف، پاسخی عینی به مسئله «چه هدفی باید وحدت بخش ملت ایران باشد» ارائه می دهند. آنچه رهبر انقلاب در قالب این تکالیف بیان می کنند، در واقع ترجمان میدانی گفتمان گام دوم انقلاب است؛ و نشانه آن است که همبستگی ملی در ایران نه تنها یک آرمان، بلکه یک مسئولیت جمعی و مستمر است که باید در قالب ماموریت های مشخص از سوی گروه های اجتماعی تحقق یابد. از این منظر، بازگشت انقلاب به زیست روزمره مردم و عبور از حالت نمادین به یک سبک زندگی جامع، شرط اساسی شکوفایی وحدت ملی است.
«انقلاب زمانی پایدار می ماند که در متن زندگی مردم جاری باشد و از سطح شعار به واقعیت های اجتماعی و فرهنگی مردم وارد شود.»³ جامعه ای که به عدالت، معنویت، پیشرفت، کرامت و ایستادگی باور دارد، خواهد توانست حتی از دل زخم ها، فریاد شکوه بسازد. بدین ترتیب، برخلاف تحلیل هایی که وحدت ملی را نیازمند بازتعریف های سکولار یا خنثی می دانند، گفتمان انقلاب اسلامی با صراحت بر آن است که وحدت، بدون هدف الهی و هویت محور، تنها ائتلافی سطحی خواهد بود.
و در مقابل، وحدتی که بر پایه تکلیف الهی، مشارکت مردمی و گفتمان تمدنی شکل بگیرد، نه تنها پایدار، بلکه پیش برنده نیز خواهد بود.

پانویس ها

¹ شهید مرتضی مطهری، آینده انقلاب اسلامی ایران، تهران: صدرا، ۱۳۶۴، ص ۵۱.
² سید محمد حسینی بهشتی، ولایت، رهبری و وحدت ملی، تهران: انتشارات بقعه، ۱۳۸۲، ص ۱۱۲.
³ حسن رحیم پور ازغدی، بازگشت به متن انقلاب، تهران: نشر معارف، ۱۳۹۲، ص ۲۲۱.