یلدا، ایرانشهر و ما
یلدا ، ایرانشهر وما
📎زمان و تاریخ هرگز به شر نمی انجامند؛ چرا که چنین نگرشی ریشه در خرافات ندارد. تغییر فصول و گذر ایام، در ارتباطی عمیق با آیین ها و جشن های ایرانیان قرار دارد. جهان همچون نهر جاری در مسیر خود پیش می رود، و ایرانیان هرگز در تلاش برای تغییر ماهیت هستی نبوده اند. آنان در چارچوب قوانین مسلم زمان و مکان در سرزمین خود، همواره به تجلی نظم و عدالت پرداخته اند. ایرانیان با دیدگاه وحدت وجودی خود، در هم آوایی کامل با نظام هستی قرار دارند و در هر فصلی از زندگی جشن می گیرند. آن ها هیچ گاه در هیچ زمانی بی عمل، منزوی، یا تقدیرگرایانه زندگی نکرده اند. برای آنان تاریخ تنها یک گذشته نیست، بلکه آرمانی است که در فضای زمان واقعی و با اراده انسانی به حقیقت می پیوندد (احمدوند، اسلامی، 1396: 65).
📎کلمه «دثوش» از مصدر «دا» به معنای دادن و آفریدن است. در اوستا، «دثوش» به دهمین ماه سال اشاره دارد و «دی» نام ایزدی است که تدبیر امور ماه دی را به عهده دارد. این مقطع زمانی که هم زمان با انقلاب زمستانی است، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این ماه، چهار جشن مهم برگزار می شود که بزرگ ترین آن ها جشن یلداست. نخستین روز این ماه، یعنی اورمزد، معادل شب یلدا است. باور بر این است که پس از مهرگان، خورشید به سوی افول پیش می رود، اما در اورمزد و دی ماه دوباره متولد می شود. واژه آرامی «یلدا» نمادی از این تجدید حیات است. کوتاه ترین روزها و سردترین شب ها انسان ها و موجودات زنده را در معرض تهدیدات قرار می دهند، که تنها اراده الهی قادر به حفظ آنان از این خطرات است. در این دوران، فعالیت های کشاورزی و دامداری غالبا متوقف است، و بهترین راه برای گذراندن شب های طولانی و سرد، نیایش به درگاه خداوند است (آموزگار، 1385: 44). شب یلدا در فرهنگ ایرانی نماد پیروزی نور بر تاریکی است. با پایان یافتن این شب، روزها طولانی تر می شوند و نوری تازه بر ظلمت غلبه میکند. این شب به معنای امید به روشنایی، حیات و سرزندگی است. در این شب، ایرانیان با دعا و راز و نیاز از خداوند برای سال نو و روزهای پیش رو طلب برکت، سلامتی، و آرامش می کنند. از سوی دیگر، یاد عزیزانی که از میان رفته اند، به ویژه اجداد و نیاکان، در این شب گرامی داشته می شود، و دعا به درگاه خداوند برای آرامش ارواح آن ها انجام می شود. این دعاها به معنای پیوند با گذشته و تجدید خاطره از ریشه ها و خانواده است.
📎این جشن ها و مراسم ها درواقع تجلی تعامل انسان با خدا و هستی و زمان اند. در نگاه عرفانی، پیوند انسان با کائنات نه تنها در گذر ایام، بلکه در فهم تجدید حیات و پیروزی نور بر تاریکی متجلی می شود. در نهایت، این فرآیندها جدا از نظریه باستانی، حقیقتی اسلامی نیز دارند، که هر پایان، آغاز نوینی را به همراه دارد، و هر شب تیره ، به سپیده دمی روشن تر می انجامد.
منبع
1- آموزگار، ژاله(1385) تاریخ اساطیری ایران
2- احمدوند، شجاع،اسلامی، روح الله (1396) اندیشه سیاسی در ایران باستان
🎙 @sharifialii