جایگاه تفکر نقادانه در نظام آموزشی ایران
جایگاه تفکر نقادانه در نظام آموزشی ایران
مقدمه
« در نظام های آموزشی سراسر دنیا، انگاره آموزش تفکر در سطوح عالی تر از یک سو و استفاده از مطالب درسی به عنوان ابزاری برای تفکر از سوی دیگر سبب شده تا تفکر نقادانه به عنوان یک مفهوم بنیادین و یک آرمان آموزشی مطرح شود.
انجام پژوهش به منظور فهم اینکه تفکر نقادانه به عنوان آرمانی آموزشی تا چه میزان واقعیت آموزشی نیز پیدا کرده از اهمیت به سزایی برخوردار است.
این پژوهش بر آن بوده تا جایگاه تفکر نقادانه در نظام آموزشی ایران را مطالعه و بررسی کند.
در این راستا با بهره گیری از پرسش نامه های موجود و بومی سازی آنها از 300 شرکت کننده بزرگسال دارای مدرک دیپلم تا دکتری تخصصی مصاحبه به عمل آمد.
در این پژوهش از روش مصاحبه برای سنجش میزان آشنایی شرکت کنندگان با نقش تفکر نقادانه در نظام آموزشی ایران استفاده شد.
📷
بدین منظور به پرسش های زیر پاسخ داده شد:
1 - میزان آشنایی افراد تحصیل کرده در ایران با مفهوم تفکر نقادانه چه اندازه است؟
2 . آیا فراگیران در ایران به صورت صریح یا ضمنی از اصول و روش های تفکر نقادانه در یادگیری مطالب درسی بهره میبرند؟
3 . آیا تفاوت معناداری بین تحصیل کردگان ایرانی، از دیپلم تا دکتری تخصصی از نظر میزان آشنایی با تفکر نقادانه وجود دارد؟
4 . آیا تفاوت معناداری بین دانشجویان و دانش آموختگان رشته های مختلف از نظر میزان آشنایی با تفکر نقادانه وجود دارد؟
پژوهش برای پاسخ به چهار پرسش اساسی طراحی و اجرا شد. اول اینکه آیا تحصیل کردگان ایرانی با مفهوم تفکر نقادانه آشنایی دارند؟ پاسخ های شرکت کنندگان نشان داد که بیشتر آنها با مفهوم تفکر نقادانه و نقشی که می تواند در آموزش و پرورش داشته باشد، بیگانه اند.
نبود تفاوت معنادار در رده های مختلف آموزشی از دیپلم تا دکترای تخصصی نشان داد که در سطوح عالی نیز پرورش تفکر نقادانه جایگاه خود را پیدا نکرده است.
انتظار می رفت با بالاتر رفتن سطح سواد و معلومات، شاهد رشد تفکر نقادانه باشیم که چنین نیست.
📷
نکته قابل تامل دیگر که به پرسش سوم پژوهش نیز مربوط می شود نبود تفاوت معنا دار بین دانشجویان و دانش آموختگان رشته های مختلف است.
نتایج پژوهش حاضر نشان داد که هیچ تفاوت معناداری بین افرادی که در رشته های علوم انسانی، علوم پایه، مهندسی، زبان های خارجه و پزشکی تحصیل می کنند وجود ندارد و میزان آشنایی با تفکر نقادانه بسیار پایین است.
زمانی که مفهوم تفکر نقادانه در نظام آموزشی کشوری چنین ناشناخته و مهجور باشد، طبیعی است که اصول آن مورد توجه قرار نگرفته است. البته یکی از اصول تفکر نقادانه، در نظر داشتن هر دو رکن آموزش و پرورش است. از یک سو مهارت های تفکر مد نظر است و از سوی دیگر فضیلت های تفکر از جمله تواضع فکری و شرافت فکری (گزارش دلفی).
نکته قابل تامل در اینجا این است که شباهتی با نظام آموزشی ایران دیده می شود و آن تاکید بر هر دو جنبه آموزش و پرورش است. پاسخ های ارائه شده نشان داد که تفکر نقادانه به جز در موارد معدودی
نظیر رشته پزشکی در دانشگاه تهران و برخی دروس کارشناسی ارشد و دکتری در رشته های زیر مجموعه زبان های خارجه به صورت صریح و سازمان یافته آموزش داده نمی شود.
📷
برای انجام این پژوهش، اسناد بالادستی در نظام آموزشی ایران نظیر برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران (1389) و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش (1390) مورد مطالعه قرار گرفت. به جز موارد معدودی که در آن ها به طور جسته و گریخته به آموزش تفکر نقادانه اشاره ای شده است این اسناد نیز فاقد برنامه ای مدون برای آموزش تفکر نقادانه دیده شدند.
از آنجا که فرایند ترمیم سند تحول بنیادین آموزش و پرورش رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران در افق چشم انداز در بازه های زمانی پنج ساله صورت می پذیرد امید است یافته های این پژوهش
و پژوهش های مشابه باعث شود که آموزش تفکر نقادانه به شکلی منسجم در دستور کار نظام آموزشی کشور قرار گیرد.