هلن عصمت پناه
9 یادداشت منتشر شدهسرنوشت نقدینگی در فضای عدم قطعیت ها
سرمایه های فراری از بورس به کدام بازارها رفتند؛ طلا، سکه یا ارز؟
روزنامه اعتماد نوشت: این روزها حساسیت به اخبار بالاست و هرگونه اخبار بدون پشتوانه می تواند موجب خروج بیشتر سرمایه از بازار شود؛ لذا از سرمایه گذاران درخواست می شود اخبار را از رسانه های معتبر پیگیری کنند.
📷
کد خبر: 723091
۱۴۰۴/۰۴/۱۸ ۱۱:۰۵:۰۰
درباره سرنوشت سرمایه های خروجی بورس تهران در دوره پساجنگ هلن عصمت پناه، مدرس دانشگاه و تحلیلگر مالی می گوید: سرنوشت سرمایه های خارج شده از بورس تهران در دوره پساجنگ، عمدتا و در ابتدا با جذب محدود به سمت بازارهای طلا و ارز، باتوجه به افزایش قیمت دلار و طلا، حرکت می کند. باتوجه به صف های خرید در صندوق های طلا، بخشی از نقدینگی به سمت این صندوق ها می رود که کم ریسک ترین گزینه سرمایه گذاری محسوب می شوند. افزایش تقاضا برای سکه فیزیکی، به ویژه در سایزهای کوچک به دلیل سطح درآمدی مردم و نیاز به نقدشوندگی سریع، چون ربع و نیم سکه، رشد چشمگیری دارد.
از طرفی، کاهش نسبی تمایل به طلای فیزیکی به دلیل ریسک های نگهداری چون خطر سرقت، تقلبی بودن محصولات و دیگر مشکلات نگهداری فیزیکی محسوس است که بسیاری از سرمایه گذاران را در این شرایط به سمت روش های غیرفیزیکی مانند صندوق های طلا سوق می دهد. در کل، رفتار ترکیبی سرمایه گذاران اغلب به سمت سکه های کوچک و صندوق های طلا برای نقدینگی های خرد و طلای فیزیکی برای سرمایه های بلندمدت است.
از نگاه عصمت پناه ورود نقدینگی به بازار دلار نیز به دلایلی چون افت قیمت دلار و اختلال در فعالیت بنگاه های اقتصادی با کاهش مواجه می شود. دلیل جذب محدود سرمایه به سمت بازارهای طلا، سکه و دلار این است که در شرایط بحرانی، این بازارها نیز با ریسک نقدشوندگی روبه رو هستند و نمی توانند حجم عظیم خروجی نقدینگی از بورس را کامل جذب کنند.
بخشی از این سرمایه های مردمی نیز با رفتار هیجانی، بدون مقصد مشخص، همراه با فروش های اضطراری بدون برنامه و با هدف نگهداری نقدینگی لازم، راکد می ماند، چراکه بسیاری از سرمایه گذاران ترجیح می دهند در این شرایط پول نقد نگهداری کنند و هیچ بازار جایگزینی در شرایط کنونی برای آنها کاملا امن تلقی نمی شود.
او می گوید: از طرفی، پس از جنگ به دلیل حملات هکری به سیستم های برخی بانک ها، اعتماد افراد به سپرده های بانکی نیز کاهش می یابد. بنابراین، هرچند در حال حاضر استراتژی درستی اتخاذ می کنند اما بهتر است به میزان حیاتی، نقدینگی نگه دارند.
در این میان، به وضوح مشاهده می شود که شاهد عدم جذب نقدینگی در بازارهایی چون بازار مسکن هستیم، چراکه باتوجه به رکود و نقدشوندگی پایین، جذابیتی برای سرمایه های کوتاه مدت ندارد و این رکود فعلا ادامه دار است و حداقل تا زمان افزایش بهره تسهیلات مسکن، خبری از رونق آن نخواهد بود.
بنابراین برای افرادی که تاکنون به دلیل تورم نتوانسته اند سقف بالای سر تهیه کنند، فرصت خرید خانه با متراژهای پایین در مناطق متعادل قیمتی فراهم می شود.
به گفته عصمت پناه، همچنین، بازار خودرو نیز اگرچه به عنوان بازار موازی شناخته می شود، اما محدودیت های نقدشوندگی مشابه مسکن را دارد و در شرایط بحران جذاب نیست.
باتوجه به رکود بازار مسکن و محدودیت سایر بازارها، دو راه احتمالی دیگر برای جذب نقدینگی مطرح است: بازارهای جهانی کامودیتی ها مانند نفت و فلزات اساسی که قیمت شان بر اقتصاد ایران تاثیر مستقیم دارد، اما دسترسی به آنها برای سرمایه گذاران خرد دشوار است و دیگری، سرمایه گذاری در صندوق های درآمد ثابت، مختلط و سهامی. اگرچه این صندوق ها در بحران اخیر خود با خروج نقدینگی مواجه شده اند، اما در صورت بازگشت ثبات می توانند گزینه هایی برای سرمایه های محافظه کار باشند.
او می افزاید: حجم قابل توجهی از سرمایه ها هنوز در حالت انتظار، به صورت نقدینگی مازاد و راکد باقی می ماند و به دلیل بی اعتمادی، وارد هیچ بازاری نمی شود.
هر چند در صورت بهبود فضای ژئوپلیتیک و بازگشت مشروط به ثبات، بازار بورس سهام می تواند به عنوان جذاب ترین بازار برای بازگشت سرمایه ها مطرح شود، زیرا بسیاری از سهام در پایین ترین سطوح ارزشی خود قرار دارند.
به باور او اینجاست که نقش حیاتی دولت برای بازگرداندن اعتماد سرمایه گذاران از طریق اقداماتی چون تزریق نقدینگی توسط بازارگردان ها، شفاف سازی سیاست های اقتصادی و اصلاح ساختار بازار سرمایه پررنگ می شود.
این تحلیلگر بازار سرمایه می افزاید: البته سیاست های دولتی جهت حمایت از بازار بورس سهام تهران با تزریق منابع و بسته تثبیت برای جمع کردن صفوف فروش و بازگرداندن اعتماد سرمایه گذاران اتخاذ می شود که هر چند با مهار فروش های هیجانی از سقوط شاخص بورس جلوگیری می کند، کمی ترس را از سهامداران دور می کند، به ثبات داخلی بازار کمک می کند و از فرار سرمایه ها به نوعی جلوگیری می کند، اما با توجه به فرسودگی بی اعتمادی سهامداران به بازاری که مدت هاست با تضعیف مولفه های اقتصادی و عدم حمایت از صنایع مولد تضعیف شده و اکنون ریسک سیستماتیک بلاتکلیفی از وضعیت جنگ هم به آن اضافه می شود و از طرفی حمایت دیرهنگام از بازار، اثر این سیاست ها را کمرنگ می کند.
از نگاه عصمت پناه درصد بالایی از فروش ها ناشی از عدم اطمینان به ثبات سیاسی است که در صورت تثبیت آتش بس و کاهش تنش ها، احتمال بازگشت سرمایه به بورس وجود دارد.
این روزها حساسیت به اخبار بالاست و هرگونه اخبار بدون پشتوانه می تواند موجب خروج بیشتر سرمایه از بازار شود؛ لذا از سرمایه گذاران درخواست می شود اخبار را از رسانه های معتبر پیگیری کنند.
رفتار سرمایه ها بیش از آنکه تابع بازدهی بازارها باشد، تابع ریسک های سیستماتیک و فضای سیاسی است. تا زمانی که این ریسک مدیریت نشود، جریان سرمایه به سمت بازارهای موازی نیز محدود و موقتی خواهد بود.