وقتی دولت ها به جای تروریست ها مرتکب ترور می شوند (مصاحبه خبری)

24 تیر 1404 - خواندن 9 دقیقه - 10022 بازدید

گفت وگو پایگاه تخصصی قربانیان تروریسم هابیلیان با (#دکتر_سیدمحمدرضا_موسوی_فرد) استاد حقوق جزا و جرم شناس (25تیر ماه, 1404)


بامداد جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ رژیم صهیونی به نقاطی از تهران و تعدادی از شهرهای کشور حمله کرد و در پی این حمله ها شماری از فرماندهان نظامی، دانشمندان و مردم غیرنظامی به شهادت رسیدند. این اقدام که بصورت ترکیبی دارای مولفه های جنگ سایبری، نفوذ، ترور و همچنین حملات جنگنده های فوق پیشرفته بود کشور را وارد جنگ تحمیلی کرد این رخداد پرسش های جدی درباره ماهیت این اقدام از منظر حقوق بین الملل مطرح شده است. آیا این حمله ها را می توان مصداق تروریسم دولتی دانست؟ آیا شهدای این حمله ها، قربانیان تروریسم محسوب می شوند؟

برای پاسخ به این پرسش ها، گفت وگویی با دکتر موسوی فرد استاد حقوق جزا و جرم شناس انجام داده ایم که در ادامه می خوانید.


حمله ددمنشانه رژیم صهیونیستی به تمامیت ارضی کشور باعث شد تا شمار زیادی از هم میهنانمان در این حمله به شهادت برسند به نظر حضرتعالی آیا قربانیان این جنایت با تعاریف و شرایط قربانیان وقایع تروریستی که در تعاریف وقایع تروریستی آمده است مطابقت دارد؟

به نظر بنده عدم رعایت قواعد و ضوابط بین المللی خصوصا در حالت مخاصمات مسلحانه اعم از بین المللی یا حتی غیر بین المللی شامل اقدامات تروریسم دولتی می گردد، شاید سوالی که برایتان پیش آید این است که چرا من اقدامات مسلحانه دولت ها را در حوزه تروریسم دسته بندی می کنم پاسخ به نظرم واضح است چون که وقتی صحبت از نظام و حقوق بین الملل می شود یکسری تکالیف مشخص برای اعضای رسمی سازمان ملل وجود دارد که در قالب باید و نبایدها و الزامات بین المللی در «هر حالتی» ملزم به رعایت آن هستند، وقتی این اعضا خود را عضو سازمان ملل متحد می دانند اگر خودشان اولین نفری باشند که این مقررات را زیر پا بگذارند به نظرم هیچ تفاوتی با گروه های تروریستی عادی ندارند، فقط در اینجا یک شکل رسمی دارد و در قالب یک ماشین جنگی دولت یا گهگاه رژیم خاص مرتکب جنایاتی می شوند که حتی از لحاظ وسعت و تاثیرگذاری و میزان قربانیان اقدامات تروریستی گاها ده ها برابر اقدامات گروه های تروریستی کلاسیک است، در نتیجه تفاوتی برای من متصور نیست همانطوری که در تعاریف آمده است: تروریسم دولتی به استفاده از اقدامات تروریستی توسط یک دولت یا دولت ها برای پیشبرد اهداف سیاسی، به ویژه در روابط بین المللی یا در داخل مرزهای خود، اشاره دارد. این اقدامات می تواند شامل حمایت مالی و لجستیکی از گروه های تروریستی، مشارکت مستقیم در عملیات تروریستی، یا استفاده از خشونت دولتی برای سرکوب مخالفان یا ایجاد ترس در جامعه باشد. به عبارت دیگر، تروریسم دولتی زمانی رخ می دهد که یک دولت از تاکتیک های تروریستی برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کند. دقیقا با این پیش فرض های مطرح شده به نظرم واقع اخیر در جنگ 12 روزه محور عبری و غربی علیه ایران شامل این مسئله می گردد.


به نظر جنابعالی باتوجه به آمار قربانیان حمله رژیم که توسط  نهادهای ذی ربط  اعلام شده می توان تمام شهدای حمله این رژیم صهیونیستی را شهید و قربانی وقایع تروریستی دانست؟

با در نظر گرفتن مراتب و پیش فرض هایی که ارایه شد، به عقیده من عملا براساس ضوابط و قواعد بین المللی و قواعد حقوق کیفری بین الملل هرگونه تخطی اعضای رسمی سازمان ملل متحد که دارای تکالیف مشخص بین المللی می باشند از قواعد آن من جمله قواعد حقوق بشر دوستانه یا همان پروتکل های چهارگانه ژنو و الحاقات بعدی آن علیه قربانیان غیر نظامی محرز و مسلم بدانید در قالب تروریسم سازمان یافته دولتی قابل بحث و بررسی است، وقتی چنین اقداماتی را تروریستی قلمداد می کنیم بالتبع قربانیان آن نیز قربانی اقدامات تروریستی قلمداد می شود، زمانی هم این نظریه تقویت می شود که برخی از نهادهای بین المللی در قالب بیانیه و دیگر اقدامات معمول آن را از مصادیق محرز و مسلم (جنایت تجاوز) بر اساس قواعد بین المللی تشخیص دادند و آن را محکوم کردند.



در جهت احقاق حقوق قربانیان حمله اخیر، به نظر شما به غیر از تروریسم از چه ابزار حقوق بشری برای محکومیت اقدامات رژیم صهیونی می توان استفاده کرد؟

تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک ایران نقض ماده ۲ بند ۴ منشور ملل متحد است که براساس این بند، استفاده و تهدید به زور علیه تمامیت ارضی کشورها ممنوع است. این بند همچنین اقدام رژیم صهیونیستی علیه ایران را تجاوز آشکار و نقض حاکمیت یک کشور به حساب آورده است. از این حیث می توان از طریق مکانیسم های موجود حقوق بین الملل حسب موارد خاص مستندسازی شده از باب مسئولیت کیفری رهبران سیاسی و احراز مسئولیت بین المللی این رژیم را خواهان و خواستار شد و  مجددا تاکید می کنم مستلزم مستندسازی دقیق و دعوت از ناظر بین المللی مستقل وفق قواعد آمره حقوق بین الملل و دیگر شعبات آن همانند حقوق بین الملل کیفری و مصادیق مندرج در اساسنامه دادگاه کیفری بین المللی رم و امثالهم همراه با پیگیری مجدانه است. اگر بخواهیم مصداقی تر و حاضر به این جنایت صحبت کنیم روزنامه نگاران، خبرنگاران، رادیو و تلویزیون نهادهایی غیرنظامی محسوب می شوند و از مصونیت های مقرر در حقوق مخاصمات مسلحانه برخوردارند و باید طرفین مخاصمه این قاعده بنیادین را رعایت کنند. به استناد به ماده های ۱۸ و ۱۹ کنوانسیون چهارم ژنو (۱۹۴۹)، گفت: حمله به بیمارستان ها و تاسیسات درمانی ممنوع است و حمایت بی قید و شرط از مراکز درمانی حتی در شرایط جنگی باید در اولویت باشد. با این وجود، در این حمله، چند بیمارستان از جمله یکی از مراکز درمانی داخل زندان اوین، خوابگاه های دانشجویی، مهدکودک های بهزیستی و درمانگاه ها مورد حمله بیرحمانه قرار گرفتند. حال با نقض این مقررات محرز و مسلم احراز مسئولیت امر بدیهی و روشن است که البته اینجا نهاد مستقل حقوقی و قضایی را می طلبد که تابع مسایل سیاسی بین المللی و منطقه ای امثالهم نباشد، در این دوره معاصر نظام بین الملل مصداق این ضرب المثل است گشتم نبود، نگرد نیست!

در بعضی تعاریف تروریسم عنصر غافلگیری به چشم می خورد آیا این عنصر می تواند وجه تمایز وقایع تروریستی با جنایت جنگی و یا شهدای جنگ باشد؟

این موضوع از دو منظر قابل بررسی است:

الف): در اول حالت عادی اگر بخواهم توضیح دهم بله، عنصر غافلگیری می تواند یکی از وجه تمایزهای مهم بین تروریسم و جنایت جنگی باشد. در تروریسم، اغلب حملات به گونه ای طراحی می شوند که غیرنظامیان یا اهداف غیرمنتظره را تحت تاثیر قرار دهند و باعث ایجاد ترس و وحشت در جامعه شوند. این عنصر غافلگیری می تواند شامل حملات ناگهانی و غیرمنتظره باشد که هدف آن ها ایجاد اثر روانی و اجتماعی است. در مقابل، جنایت جنگی معمولا در چارچوب درگیری های نظامی و با هدف مشخصی انجام می شود. این نوع جنایت ممکن است شامل کشتار غیرنظامیان، شکنجه یا نقض حقوق بشر باشد، اما معمولا در زمینه ای سازمان یافته و با هدف های نظامی یا سیاسی خاص رخ می دهد(بسیار محدود است اکثرا اثبات آن برای توجیه اقدامات متخاصم بسیار سخت می باشد). در نتیجه می توان گفت که تروریسم بیشتر بر روی ایجاد ترس و وحشت در سطح عمومی تمرکز دارد، در حالی که جنایت جنگی معمولا به پیامدهای مستقیم و مشخص در زمینه جنگ و درگیری ها مربوط می شود. بنابراین، عنصر غافلگیری می تواند به عنوان یک شاخص برای تمایز بین این دو مفهوم مورد استفاده قرار گیرد.

ب): به عقیده بنده به عنوان پژوهشگر حوزه تخصصی به نظر حالت دیگری می تواند شکل گیرد که کامل پاسخ سوال شما را نیز در برگیرد بدین کیفیت که حتی در حالت جنایت (تجاوز ناظر بر طرف متجاوز) با توجه اینکه قبل از هر چیزی در حالت تجاوز نظامی به یکی دیگر از اعضای رسمی سازمان ملل متحد قرار گیرد، عضو این سازمان است و باید به یکسری قواعد پای بند باشد، اگر عنصر غافلگیری مطروحه و مدنظر شما برای اهداف خاص نظامی و تعریف شده برخلاف قواعد رایج و کنوانسیون های بین المللی نباشد، اینجا دیگر قابل دسته بندی و طبقه بندی در تعاریف و مصادیق ( منطبق با اصل غافلگیری) در اقدامات تروریستی و در تمامی ابعاد آن من جمله دولتی و....نخواهد بود. ولی اگر تروریسم دولتی بر خلاف تکالیف بین المللی و عدم رعایت قواعد آمره حقوق بشر و حقوق بین الملل عمل کند بر اساس اصل غافلگیری عمل کند که برای اهداف غیرنظامی و ممنوعه مصرحه در قوانین بین المللی اقدام کند شک نداشته باشد در این مصداق قابلیت بحث و بررسی دارد . مصاحبه قابل دسترسی در :

https://www.habilian.ir/fa/%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D8%AC%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D9%85%D8%B1%D8%AA%DA%A9%D8%A8-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D9%88%D9%86%D8%AFhtml