تمرکز صنفی و خلا سازمانی؛ تهدید پنهان پدافند غیرعامل در سکونت گاه های تخصصی

20 تیر 1404 - خواندن 4 دقیقه - 36 بازدید


در ادبیات پدافند غیرعامل، همواره بر حفاظت از جان، زیرساخت و سرمایه های مادی تاکید شده است. اما در سال های اخیر، شکل تهدیدات به گونه ای تحول یافته که لزوم توجه به نوعی دیگر از سرمایه – یعنی سرمایه انسانی تخصصی و سازمانی – بیش از پیش ضرورت یافته است.


یکی از آسیب های کمتر دیده شده اما بسیار حیاتی در طراحی زیست پذیری شهرها، موضوعی است که در نگاه اول مزیت تلقی می شود اما در شرایط بحران، به یکی از مهم ترین گلوگاه های آسیب پذیر امنیتی بدل می گردد: تمرکز صنفی نخبگان و متخصصان در سکونت گاه های مشترک


خانه های سازمانی، مجتمع های ویژه اساتید، پزشکان، مدیران یا کارکنان اداری، و همچنین پروژه های تعاونی مسکن، معمولا با اهداف رفاهی و انسجام سازمانی ایجاد می شوند. اما این ساختارها، در عمل محل انباشت تخصص های راهبردی کشور در یک نقطه جغرافیایی مشخص هستند؛ انباشت هایی که در شرایط تهدید، نه تنها منجر به تلفات انسانی می شوند، بلکه می توانند به فروپاشی کارکرد یک سازمان یا نهاد تخصصی نیز منتهی گردند.


نمونه شاخص این آسیب، در ترور اخیر شهید دکتر محمدمهدی طهرانچی در تهران قابل مشاهده است. این رخداد، صرفا از دست دادن یک چهره علمی نبود، بلکه نماد یک حمله سازمان یافته به زنجیره دانشی و مدیریتی یک حوزه تخصصی به شمار می آید. فقدان گروهی از اساتید و نخبگان چه با تعبیر " تلفات جانبی" و یا هدفمند گروهی" خلای که از فقدان چنین چهره هایی شکل می گیرد، می تواند تا مدت ها کارکرد و تداوم ساختاری یک نهاد را مختل کند.


نکته نگران کننده آنجاست که بخش عمده ای از این تمرکز صنفی، در لایه های رسمی رصد امنیتی نیز قرار ندارد؛ چرا که اغلب پروژه های تعاونی مسکن کارمندان، خارج از چارچوب ملاحظات پدافندی شکل می گیرند. بدین ترتیب، یک «خطر ساختاری» در بطن سیاست های شهری نهادینه می شود که نه برچسب تهدید دارد و نه در فهرست آسیب ها قرار می گیرد، اما در لحظه بحران، آثار آن بیش از تصور خواهد بود.


از منظر پدافند غیرعامل و دیدگاه نگارنده، تمرکز نخبگان، تجمیع خطر است. دشمن برای ضربه زدن به منابع راهبردی کشور، نیازی به حمله وسیع ندارد؛ مختصات یک ساختمان، کافی ست تا با یک عملیات نقطه زن، چند تخصص کلیدی را هم زمان از میان بردارد و خلای مدیریتی یا دانشی ایجاد کند که بازسازی آن، نه با آجر و سیمان، که با سال ها تربیت نیروی انسانی ممکن است.


بنابراین، ضروری است که طراحی سکونت گاه های کارکنان کلیدی در کشور، از منظر پدافند غیرعامل بازنگری شود. پراکندگی آگاهانه، آمایش امنیتی منابع انسانی، و پرهیز از انباشت نخبگان در نقاط خاص، باید به یک اصل راهبردی در مدیریت شهری و سازمانی و توزیع هوشمند بدل گردد.


در این میان، رسانه ها نیز وظیفه دارند از جایگاه هشدار دهنده و پیشگیرانه خود استفاده کرده و نهادهای مرتبط را متوجه این خطر خاموش نمایند... پیش از آنکه سبد تخم مرغ های علمی و مدیریتی کشور در میدان دید دشمن قرار گیرد، سیاست های توزیع نیروی انسانی را بازتعریف نمود.