مددکاری اجتماعی جنگ
به قلم دکتر جواد طلسچی یکتا، مدرس کشوری تاب آوری و مددکاری اجتماعی
جنگ، پدیده ای ویرانگر است که نه تنها زیرساخت های فیزیکی را تخریب می کند، بلکه عمیق ترین زخم ها را بر روح و روان انسان ها وارد می آورد. در چنین شرایطی، نقش مددکاری اجتماعی بیش از پیش حیاتی می شود.
مددکاری اجتماعی جنگ شاخه ای تخصصی از مددکاری اجتماعی است که به ارائه خدمات حمایتی، درمانی و توانمندسازی به افراد، خانواده ها و جوامع آسیب دیده از درگیری های مسلحانه می پردازد. هدف اصلی این حوزه، کاهش رنج انسانی، ارتقای تاب آوری و بازسازی زندگی پس از بحران است.
درگیری های مسلحانه، طیف وسیعی از آسیب ها را به دنبال دارند: از دست دادن عزیزان، آوارگی، معلولیت های جسمی و روانی، فقر، خشونت، و فروپاشی ساختارهای اجتماعی. مددکاران اجتماعی در این شرایط، خط مقدم حمایت از آسیب دیدگان هستند. اهمیت کار آن ها در چند بعد کلیدی قابل بررسی است:
- حمایت روانی-اجتماعی (MHPSS): مددکاران اجتماعی با ارائه مشاوره های فردی و گروهی، کمک به مدیریت استرس، اضطراب، PTSD و افسردگی ناشی از جنگ، نقش حیاتی در حفظ سلامت روان افراد ایفا می کنند. آن ها فضایی امن برای بیان احساسات و پردازش تجربیات تلخ فراهم می آورند.
- توانمندسازی و بازسازی زندگی: فراتر از حمایت های اولیه، مددکاران اجتماعی به افراد کمک می کنند تا مهارت های لازم برای بازسازی زندگی خود را کسب کنند. این شامل تسهیل دسترسی به آموزش، اشتغال، مسکن و سایر منابع ضروری برای بازگشت به زندگی عادی است. توانمندسازی زنان سرپرست خانوار، کودکان بی سرپرست و افراد دارای معلولیت از جمله اولویت هاست.
- حفاظت از گروه های آسیب پذیر: کودکان، زنان، سالمندان و افراد دارای معلولیت، در شرایط جنگی آسیب پذیرترین گروه ها هستند. مددکاران اجتماعی با شناسایی این افراد، ارائه خدمات حمایتی ویژه و تلاش برای جلوگیری از سوءاستفاده و خشونت علیه آن ها، نقش محافظتی ایفا می کنند.
- بازسازی انسجام اجتماعی: جنگ اغلب منجر به فروپاشی شبکه های اجتماعی و کاهش اعتماد می شود. مددکاران اجتماعی با تسهیل فعالیت های گروهی، ایجاد فضاهای امن برای تعامل و تقویت حس تعلق جمعی، به بازسازی انسجام و همبستگی اجتماعی کمک می کنند.
- مدیریت بحران و هماهنگی خدمات: در مناطق جنگ زده، نیاز به هماهنگی بین سازمان های مختلف امدادی و خدماتی بالاست. مددکاران اجتماعی به عنوان پل ارتباطی بین افراد نیازمند و منابع موجود، در مدیریت بحران و اطمینان از دسترسی عادلانه به خدمات نقش محوری دارند.
کار در محیط های جنگی و پس از جنگ، با چالش های فراوانی همراه است:
- خطرات امنیتی: مددکاران اجتماعی اغلب در مناطق ناامن و پرخطر فعالیت می کنند.
- کمبود منابع: دسترسی به منابع مالی، انسانی و لجستیکی کافی معمولا محدود است.
- پیچیدگی های فرهنگی: نیاز به درک عمیق از فرهنگ و سنت های محلی برای ارائه خدمات موثر.
- ترومای ثانویه: مددکاران نیز در معرض ترومای ناشی از مشاهده رنج دیگران قرار دارند.
- مسائل اخلاقی: مواجهه با تصمیمات دشوار اخلاقی در شرایط اضطراری.
با توجه به ماهیت گسترده و عمیق آسیب های جنگ، رویکرد اجتماع محور در مددکاری اجتماعی جنگ از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
این رویکرد، فراتر از کمک به افراد، بر تقویت ظرفیت های جامعه برای مقابله با بحران ها و بازسازی خود تمرکز دارد. این شامل:
- مشارکت جامعه محلی: توانمندسازی جوامع برای شناسایی نیازها و ارائه راه حل های بومی.
- تقویت شبکه های حمایتی: احیای یا ایجاد گروه های حمایتی و همیاری در دل جامعه.
- آموزش و آگاهی بخشی: افزایش دانش جامعه در مورد تاب آوری، مدیریت بحران و مهارت های زندگی.
- توسعه برنامه های پایدار: ایجاد برنامه هایی که پس از خروج سازمان های بین المللی نیز قابلیت ادامه داشته باشند.
مددکاری اجتماعی جنگ، نه تنها یک حرفه، بلکه یک رسالت انسانی است. مددکاران اجتماعی با تعهد و تخصص خود، در دل ویرانی ها، امید را زنده نگه می دارند و به انسان ها کمک می کنند تا زخم های جنگ را التیام بخشند و زندگی را از نو بسازند.
حمایت از این حرفه و توسعه رویکردهای نوین، به ویژه رویکرد اجتماع محور، برای ساختن جوامعی تاب آور و پایدار پس از جنگ، ضروری است.
