تعامل آکادمیک؛ از چالش های فرهنگی تا بهره مندی از فرصت ها

18 تیر 1404 - خواندن 8 دقیقه - 21 بازدید

روزنوشت های پورصادق

تعامل آکادمیک؛ از چالش های فرهنگی تا بهره مندی از فرصت ها🤝🎓


سلام و عرض ادب.

هر ساله شاهد برخی رفتارهای زننده ای هستیم که ریشه در کمبود فرهنگ خانوادگی یا اجتماعی دارد. اما آنچه که به طور ویژه در محیط آکادمیک به چشم می خورد، ورود افرادی است که هنوز به بلوغ فکری و فرهنگی نرسیده اند و دانشگاه را با محیط های عامیانه و کوچه بازاری اشتباه گرفته اند. این افراد، هنوز دانشگاهی نشده اند و با این محیط بیگانه هستند؛ در آن انگل محسوب می شوند. رفتارشان همانند فردی ست که با لباس خواب و دمپایی به یک جلسه رسمی وارد شود. آن ها به جای استفاده از فرصت های علمی و رشد شخصی، به رفتارهای مخربی مانند پشت سرگویی، شایعه پراکنی و بی تفاوتی نسبت به پیشرفت فردی روی می آورند. چنین رفتارهایی، نه تنها مانع از شکوفایی استعدادهای واقعی می شود، بلکه فضای دانشگاه را آلوده کرده و جوی بیمارگونه ایجاد می کند. این پدیده در مقابل ارتباط نزدیک و سازنده با اساتید قرار می گیرد که می تواند منجر به بهره مندی از تجارب ارزشمند، تقویت انگیزه و ایجاد فرصت های جدید علمی و حرفه ای گردد.


یکی از بزرگ ترین مشکلات این افراد، نداشتن تعامل صحیح با اساتید و ناآگاهی از ارزش واقعی دانش است. بارها دیده ایم دانشجویانی با این طرز تفکر که اساتید را تنها به چشم ابزار نمره می بینند، پس از پایان ترم معتقدند دیگر نیازی به حفظ ارتباط نیست. زیاد این جمله را شنیده ام که: «ترم تمام شده؛ پس دیگر استاد ما نیست. پس لزومی بر ارتباط و پیام وجود ندارد.» چنین طرز فکری که الزام ارتباط را به ترم دانشگاهی محدود می داند، نشان دهنده سطحی نگری محض است؛ افرادی که دانشگاه را صرفا محلی برای گذراندن واحدهای درسی می بینند، هیچ گاه رشد علمی و شخصیتی نخواهند داشت. برای ایشان درس تنها یک تعریف مکانیکی در چهارچوب زمان است؛ کارشان تا زمانی با استاد است که نمره شان در دست استاد باشد، بعدش درس و دانشگاه تمام می شود و اصطلاحا: «احمد پوده، همونیه که بوده.»


افزون بر این، بی شخصیتی ها و بی فرهنگی ها منجر به بروز حسادت و دشمنی های کودکانه نیز می شود؛ رفتارهایی که حتی از حیوانات نیز سر نمی زند؛ این رفتارها مختص حیوانات انسان نما یا همان حیوانات است. قرآن به زیبایی اشاره می کند: اولئک کالانعام بل هم اضل – آنان مانند چهارپا هستند، بل که هنوز پست تر آنانند. آری، این رفتارها حتی از حیوانات هم سر نمی زند؛ حیوانات هیچ گاه حسادت یا بدگویی دیگری را نمی کنند. بارها پس از اهدای لوح تقدیر به دانشجویان کوشا، شاهد حسادت های بیمارگونه ی برخی افراد بی شخصیت و بی فرهنگ بوده ام که نه تنها موفقیت دیگران را برنتافتند، بل که به جای تلاش برای پیشرفت، سعی در تخریب دیگران داشتند، تا شاید کمبودهای روانی شان التیام یابد. این افراد نه تنها تنبل و بی انگیزه اند، بل که وجود مسموم و انگل گونه شان نیز برای فضای علمی و حتی جامعه بشدت مضر و مخرب است.


از دید روانشناختی، چنین رفتارهایی ممکن است ناشی از کمبود انگیزه، احساس عدم تعلق یا تجربه های منفی گذشته باشد. از منظر اجتماعی، انتشار شایعات و انتقادهای بی مورد منجر به تفرقه، ایجاد محیطی خصمانه و حتی محدود شدن دسترسی به فرصت های پیشرفت می شود. چنین افرادی قطعا مریض روانی هستند. در مقابل، دانشجویانی که با قلبی پاک از موفقیت دیگران خوش حال می شوند، نشان می دهند که ظرفیت رشد و تعالی دارند؛ «کل یعمل علی شاکلته.»


ارتباط پایدار با اساتید چه مزایایی دارد؟


شخصا بعد از توکل موفقیت های خود را مرهون ارتباط مستمر با اساتیدم می دانم. هنوز هم با افتخار با گزیده اساتید دوران کارشناسی و حتی دوره های پیش از آن در ارتباطم و می دانم که این ارتباط چه تاثیر شگرفی بر مسیر علمی و حرفه ای ام دارد. ارتباط صحیح با اساتید، نه تنها باعث افزایش انگیزه و بهره گیری از تجربیات ارزشمند می شود، بل که راه ورود به شبکه های علمی و حرفه ای را نیز هم وار می کند. دانشجویانی که از تجربه ی اساتید بهره مند می شوند، علاوه بر کسب راهنمایی های دقیق، انگیزه بیشتری برای دستیابی به اهداف بلندپروازانه پیدا می کنند. اساتید، با داشتن شبکه های علمی گسترده، می توانند راهگشای دانشجویان در عرصه های پژوهشی، کارآموزی و حتی اشتغال باشند. هم چنین، اساتید نه تنها منبع دانش، بل که الگوهای رفتاری هستند که دانشجویان از طریق ارتباط با آنان می توانند ارزش هایی هم چون احترام، مسئولیت پذیری و هم کاری را بیاموزند. دانشجویانی که با اساتید ارتباط سازنده دارند، در مواجهه با چالش های تحصیلی و حرفه ای از حمایت فکری و روحی برخوردار خواهند شد.


ازآنجاکه آموزش را وظیفه خود می دانم، همواره تلاش کرده ام ارتباطم را با دانشجویان حفظ کنم. در این تعامل، رعایت نگارش صحیح، اصول مکاتبه آکادمیک، و حفظ این حس در دانشجو که درس و زحماتش برای استاد ارزشمند است و مورد توجه قرار می گیرد، به همراه سایر مولفه های علمی، نقشی اساسی در حفظ و تعالی شخصیت دانشگاهی دانش جویانم داشته است.


بااین حال، از همان آغاز تدریسم، نگاهم هرگز اسیر این فضای فرهنگی عقب مانده نبوده است که در آن، حتی ابتدایی ترین مظاهر تعامل انسانی، مانند سلام، به چشم طمع نگریسته می شود و گفته می شود: «سلام گرگ، بی طمع نیست». در جوامع عقب افتاده جهان چندمی اصل بر منفعت طلبی است. هرچند خود نیز قربانی چنین فضایی بوده ام. در دوران دکتری استادی داشته ام که برای نگارش مقاله علمی از من به نفع خود بهره جست —ماجرایی که در نهایت به شکایت از او انجامید— اما همواره نگاهم فراتر از این قیدوبندهای پوسیده بوده است. من به والاترین فرهنگ های آکادمیک و مهم ترین آکادمیست های دنیا چشم دوخته ام، آن جا که تعامل استاد و دانشجو بر پایه احترام متقابل و پرورش فکری استوار است.


در همه دانشگاه های معتبر جهان، تعامل و ارتباط استادان با دانشجویان، حتی خارج از ساعات اداری، امری پذیرفته شده و ارزشمند تلقی می شود. این ارتباط که در قالب ارائه مشاوره های علمی، پژوهشی و حتی شخصی شکل می گیرد، نه تنها به رسمیت شناخته شده، بل که دانشگاه ها برای آن حق الزحمه ای نیز در نظر می گیرند. زیرا در نظام های وارسته آکادمیک، استاد نه به مثابه گرگی طماع، بل که به عنوان یکی از معیارهای اساسی رشد علمی، تربیتی و شخصیتی فرد و دانش گاه شناخته می شود.


خوشبختانه، دانشگاه آزاد اسلامی نیز در دو سال اخیر گامی در این مسیر برداشته و سیاستی را اتخاذ کرده است که بر اساس آن، اساتیدی که حتی به صورت غیرحضوری به دانشجویان مشاوره —از هر نوع— ارائه دهند، تحت عنوان «استاد مشاور فرهنگی» از امتیاز و حق الزحمه برخوردار خواهند شد. هرچند این اقدام هنوز در مراحل آغازین خود قرار دارد، اما بی تردید حرکتی در مسیر صحیح و گامی مثبت در راستای ارتقای جایگاه علمی و فرهنگی دانشگاه است.


در نهایت: 

انتخاب بین رفتارهای مخرب و سطحی، یا برقراری ارتباطات موثر با اساتید و بهره گیری از تجربیات علمی آنان، آینده هر دانش جو را رقم می زند. دانش جویی که اساتید را فقط ابزاری برای نمره بداند، در نهایت هیچ دستا وردی نخواهد داشت، اما دانش جویی که ارتباط مستمر و سازنده با اساتید برقرار کند، سرمایه علمی و حرفه ای ارزش مندی برای آینده ی خود ایجاد خواهد کرد؛ سرمایه ای که شاید در هیچ دوره دیگری از زندگی اش، فرصتی برای فراهم آوردنش یافت نشود.


به قول استاد ارجمندم، جناب آقای دکتر محمد نیرو: «هیچ جامعه ای فراتر از اندیشه های معلمانش رشد نخواهد کرد.» جامعه ای که از اساتید خود فاصله بگیرد، درجا خواهد زد و محکوم به رکود خواهد بود. درست است که رشد علمی را نمی توان به نااهلان تحمیل کرد، اما رسالت دانشگاه حکم می کند که این فرهنگ را گسترش داده و دانشجویان را به مسیر تعالی هدایت نماید، و لو کره الکافرون و اگرچه (جاهلان و کوته فکران) آن را نپسندند.


با احترام، 

پورصادق.