تحلیل عوامل موثر بر انتقال فناوری ناب در کشاورزی

17 تیر 1404 - خواندن 5 دقیقه - 17 بازدید

مقدمه و هدف: فناوری ناب در کشاورزی به عنوان پارادایمی تحول آفرین در عصر حاضر شناخته می شود که با ادغام پیشرفته ترین فناوری های دیجیتال مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیا، رباتیک و کلان داده ها، پتانسیل ایجاد انقلابی در روش های سنتی کشاورزی را داراست. انتقال فناوری ناب در کشاورزی، با تمرکز بر حذف اتلاف منابع و ایجاد ارزش افزوده در تمامی حلقه های زنجیره تامین، به عنوان راهکاری کلیدی برای مواجهه با چالش های جهانی نظیر کمبود آب، تغییرات اقلیمی و ناامنی غذایی مطرح شده است. این فناوری با به کارگیری اصولی مانند کشاورزی دقیق، مدیریت هوشمند ضایعات و بهینه سازی فرآیندهای کاشت تا برداشت، نه تنها هزینه های تولید را کاهش می دهد، بلکه کیفیت محصولات و شفافیت بازار را نیز بهبود می بخشد. موفقیت این مدل نیازمند همکاری سه جانبه بین دولت، بخش خصوصی و کشاورزان است تا چرخه ای پایدار از تولید، توزیع و مصرف شکل گیرد که همسو با اهداف زیست محیطی و اقتصادی قرن بیست و یکم باشد. در ایران، علیرغم دستاوردهای قابل توجه در برخی حوزه های فناوری کشاورزی، موانع متعددی از جمله پراکندگی و کوچک مقیاس بودن واحدهای تولیدی، محدودیت های زیرساختی، نبود نظام یکپارچه انتقال فناوری و کمبود نیروی انسانی متخصص، فرآیند بهره گیری از این فناوری ها را با چالش مواجه کرده است. این پژوهش با هدف تحلیل عوامل موثر بر انتقال فناوری ناب در کشاورزی انجام شده است. اهمیت این مطالعه زمانی آشکارتر می شود که بدانیم بر اساس گزارش سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو)، بهره گیری از فناوری های نوین می تواند در افزایش بهره وری بخش کشاورزی موثر باشد.

مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.مواد و روش ها: این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی- توسعه ای است که با روش توصیفی- پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل 280 نفر (160 نفر از دانشجویان دکتری و اساتید دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی و 120 نفر از مدیران و متخصصان شرکت های مستقر در مراکز رشد و پارک علم و فناوری در استان کرمانشاه) بوده است. که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی ساده، 161 نفر از جامعه آماری انتخاب شدند که در نهایت 150 پرسشنامه تکمیل شد. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه ای محقق ساخته با 31 سوال بسته پاسخ بر اساس مقیاس لیکرت پنج درجه ای (خیلی کم، کم، متوسط، زیاد، خیلی زیاد) بود که روایی صوری توسط پانل متخصصان به بررسی شد. پایایی پرسشنامه نیز از طریق محاسبه آلفای کرونباخ 0.89 بررسی و تایید شد. همچنین برای سنجش پایایی سازه ها از پایایی ترکیبی (CR) نیز استفاده شد. علاوه ­بر آن، برازش مدل طراحی شده در رابطه با عوامل موثر بر انتقال فناوری ناب در کشاورزی در دو بخش اندازه­گیری و ساختاری نیز مورد بررسی قرار گرفت. بخش مدل اندازه ­گیری معادلات ساختاری با شاخص ­هایی از جمله بارهای عاملی، آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی (CR)، روایی همگرا یا شاخص AVE (میانگین واریانس استخراج شده) و روایی واگرا (آزمون فورنل- لارکر) مورد مطالعه قرار گرفت. مدل ساختاری نیز با شاخص هایی از جمله ضریب تعیین R2، ضرایب t و ضرایب مسیر (Beta) بررسی شد. داده های به دست آمده از با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از بسته نرم افزار Smart PLS3

یافته ها: تحلیل داده های پژوهش نشان داد که شش عامل اصلی با ضرایب تاثیر مختلف، موفقیت در انتقال فناوری ناب به بخش کشاورزی ایران را تعیین می کنند. عوامل کلیدی همچون عوامل تکنولوژیکی، عوامل قانونی، حمایت دولت، عوامل زیر ساختی، تربیت و آموزش نیروی انسانی، مهارت های مدیریتی بر انتقال فناوری ناب در کشاورزی تاثیرگذار هستند. جالب توجه اینکه تحلیل مسیر نشان داد تعامل این عوامل با یکدیگر (به ویژه عوامل مدیریتی و عوامل فناورانه و سرمایه انسانی) تاثیر مضاعفی بر انتقال فناوری دارد. مدل نهایی پژوهش با شاخص های برازش مطلوب تایید گردید که نشان دهنده کارایی بالای مدل در پیش بینی موفقیت انتقال فناوری است. همچنین، نتایج نشان داد که مناطق مختلف کشور به دلیل تفاوت در سطح توسعه یافتگی، نیازمند راهبردهای متفاوتی در پذیرش فناوری هستند.

نتیجه گیری :یافته های این پژوهش حاکی از آن است که انتقال فناوری ناب در کشاورزی ایران نیازمند رویکردی همه جانبه و نظام مند است. مدل پیشنهادی این تحقیق به عنوان چارچوبی جامع می تواند به سیاست گذاران، مدیران و کشاورزان در تسهیل فرآیند انتقال فناوری کمک کند. برای اجرای موثر این مدل، پیشنهاد می شود: 1) ایجاد صندوق ویژه توسعه کشاورزی هوشمند با مشارکت بخش خصوصی و دولتی 2) راه اندازی شبکه ارتباطات و تعاملات بین المللی برای انتقال فناوری های ناب 3) تدوین استانداردهای ملی برای محصولات کشاورزی هوشمند 4) توسعه برنامه های آموزشی مهارت محور در زمینه فناوری ناب برای کشاورزان و کارشناسان. در نهایت، موفقیت در پیاده سازی این مدل مستلزم همکاری همه ذینفعان در قالب یک برنامه عملیاتی با اهداف کمی و کیفی مشخص و بازه های زمانی معین است. اجرای صحیح این راهبردها می تواند به افزایش متوسط بهره وری در بخش کشاورزی ایران تا 35 درصد در پنج سال آینده منجر شود.