حذف آمریکا از معادلات جنگ؛ اشتباهی راهبردی در تریبون جهانی
«فالحق اضیع حتی اجتمع علیه اهل باطل، وافتری علیه حتی نسب الی غیر اهله.»
(نهج البلاغه، خطبه 147)
«حق را ضایع کردند، تا آنجا که اهل باطل گرد آن جمع شدند، و بر آن دروغ بستند، تا آن جا که آن را به غیر اهلش نسبت دادند.»

مقدمه
یادداشت حاضر به بررسی انتقادی سخنان دکتر مسعود پزشکیان در مصاحبه تصویری با تاکر کارلسون، خبرنگار سرشناس آمریکایی می پردازد؛ گفت وگویی که عصر دیروز 16 تیر 1404 منتشر شد و در آن پزشکیان به مسائلی همچون نقش منفی رژیم صهیونیستی در پرونده هسته ای ایران، ضرورت دیپلماسی، جنگ ۱۲ روزه، حق دفاع مشروع ایران و حتی موضوع ترور ترامپ اشاره می کند. این یادداشت با نگاهی تحلیلی و مبتنی بر اصول انقلاب اسلامی و نظریه های روابط بین الملل، نقدی جدی به بخشی از مواضع پزشکیان وارد می کند؛ به ویژه آنجا که چهره ای غیرواقعی از آمریکا و ترامپ به عنوان بازیگران صلح طلب ترسیم می شود، در حالی که تجربه تاریخی و عینی منطقه غرب آسیا، نشان دهنده نقش مخرب آمریکا و هم پیمان صهیونیستی اش در ایجاد بحران و جنگ در منطقه است. این یادداشت همچنین تلاش دارد نشان دهد چگونه نادیده گرفتن اصول استکبارستیزی و تحریف گفتمان انقلابی می تواند به بازتولید روایت های امنیتی دشمن در قلب یک گفت وگوی به ظاهر دیپلماتیک منجر شود.
1. واگرایی گفتمان پزشکیان از دکترین استکبارستیزی جمهوری اسلامی
سخنان آقای پزشکیان در مصاحبه با تاکر کارلسون به وضوح از گفتمان بنیادین جمهوری اسلامی ایران در عرصه سیاست خارجی فاصله گرفته است. دکترین رسمی جمهوری اسلامی بر پایه ی استکبارستیزی، حمایت از مقاومت منطقه ای و مقابله با نظام سلطه استوار است. اما در این مصاحبه، آقای پزشکیان نه تنها این چارچوب ها را بازتولید نمی کند، بلکه آمریکا و شخص دونالد ترامپ را از نقش تاریخی و فعال شان در جنایت های منطقه ای و حمله بی دلیل به ایران و جنگ تحمیلی 12 روزه تبرئه می کند و بار جنگ را صرفا بر دوش رژیم صهیونیستی می گذارد.
از نظر دکترین سیاست خارجی جمهوری اسلامی که توسط مقام معظم رهبری تبیین شده، آمریکا راس استکبار جهانی و مهم ترین عامل بی ثباتی در غرب آسیا شناخته می شود؛ اما پزشکیان با بیانی سازش جویانه، ترامپ را دارای توان «هدایت منطقه به صلح و امنیت» معرفی می کند. این تفکیک میان اسرائیل و آمریکا از منظر ژئوپلیتیک و منافع استراتژیک نه تنها نادرست، بلکه گمراه کننده است.
2. از منظر نظریه های روابط بین الملل: ساده سازی بحران پیچیده
در چارچوب نظریه واقع گرایی (Realism) در روابط بین الملل، دولت ها بر اساس منافع ملی خود و در رقابت برای قدرت رفتار می کنند. آمریکا و اسرائیل، دارای منافع ژئوپلیتیکی مشترکی در منطقه هستند و هر دو به صورت استراتژیک با هدف مهار قدرت منطقه ای ایران عمل کرده اند. مصاحبه پزشکیان اما تلاش دارد تا به گونه ای ساده سازی شده، اسرائیل را عامل بحران معرفی کند و آمریکا را نیرویی بی طرف یا صلح طلب نشان دهد.
از دیدگاه نئورئالیسم ساختاری (Kenneth Waltz)، قدرت های بزرگ برای حفظ نظم دلخواه خود در نظام بین الملل، قواعد بازی را به دیگران تحمیل می کنند. در این نگاه، آمریکا همواره بازیگر اصلی ساختار تحمیلی علیه جمهوری اسلامی بوده است، از برجام گرفته تا ترور سردار سلیمانی و جنگ تحمیلی 12 روزه. اما پزشکیان این ساختار را نادیده می گیرد و با موضعی محافظه کارانه، گفتمان مقاومت را خنثی می سازد.
3. روان شناسی سیاسی: زبان پرهیز، نه ایستادگی
از منظر روان شناسی سیاسی، لحن و محتوای گفتار پزشکیان، حاکی از زبان تدافعی، ملاحظه کار و حتی نگران از تنش زایی است. در برابر اتهام ترور ترامپ، رئیس جمهور نه تنها با قاطعیت انکار می کند، بلکه به گونه ای رفتار می کند که گویا باید به رسانه های آمریکایی پاسخ گو باشد. در حالی که از نظر روان شناسی سیاست مقاومت، همانند آنچه رهبر انقلاب در مواضع خود بروز می دادند، قدرت در زبان، ناشی از اعتماد به حقانیت و آرمان است، نه ترس از برچسب و تحریم.
در واقع، پزشکیان به جای آنکه با اقتدار از «حق دفاع مشروع» ایران سخن بگوید و در برابر عملیات تروریستی آمریکا و اسرائیل موضعی تهاجمی اتخاذ کند، بیشتر در پی اقناع مخاطب غربی و کاهش تنش روانی در گفت وگو است؛ این امر، ناهماهنگ با گفتمان عزت محور انقلاب اسلامی است.
4. تفکیک نادرست آمریکا و اسرائیل؛ یک خطای ژئوپلیتیکی
پزشکیان تلاش دارد اسرائیل را عامل مستقل جنگ و ناامنی در منطقه و علیه ایران معرفی کند و نقش آمریکا را یا نادیده بگیرد یا به صورت غیرمستقیم از آن تطهیر کند. این تفکیک، نشان دهنده درک ناقص از پیوند استراتژیک این دو بازیگر است.
در عمل، بسیاری از عملیات های جنگی و اطلاعاتی علیه ایران – از ترور دانشمندان هسته ای تا حملات سایبری و حتی جنگ تحمیلی 12 روزه که آمریکاهم به صورت مستقیم حمله کرد در همکاری مستقیم و بی واسطه بین موساد و CIA انجام شده اند. حمایت مالی و تسلیحاتی آمریکا از اسرائیل نیز، به صورت مستمر از طریق کنگره و وزارت دفاع آمریکا پیگیری می شود. بنابراین جدا دانستن نقش آمریکا در پروژه فشار حداکثری بر ایران، نوعی خطای استراتژیک و ساده انگاری مفرط در تحلیل رفتار بازیگران جهانی است.
5. ناهماهنگی با سیاست عزت محور و مقاومت گرای رهبری
رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها در سخنرانی های خود تاکید کرده اند که مذاکره با آمریکا تحت فشار و تهدید بی معناست و عزت مردم ایران اجازه تسلیم نمی دهد. در مقابل، رئیس جمهور نه تنها از لزوم بازگشت به میز مذاکره سخن می گوید، بلکه از آمریکا دعوت می کند که مجددا وارد صحنه شود و نقش تضمین کننده را ایفا کند.
این سخنان، دقیقا برخلاف موضع رسمی نظام و رهبری است که تاکید دارند: آمریکا نه تنها شریک قابل اعتمادی نیست، بلکه خود عامل اصلی ناامنی در منطقه است. رهبر انقلاب بارها گفته اند که آمریکا حتی به امضای خود پای برجام پایبند نبود، امریکا وسط مذاکرات به اسرائیل برای حمله به ایران چراغ سبز نشان داد با این حال، رئیس جمهور از مذاکره مجدد و اعتمادسازی سخن می گوید، بدون آنکه کم ترین پیش شرطی برای بازگشت آمریکا به تعهداتش مطرح کند.
6. تهی شدن شعارها از محتوای انقلابی
پزشکیان در این مصاحبه، حتی شعار «مرگ بر آمریکا» را نیز از محتوای انقلابی خود تهی می کند و آن را به سطحی از «اعتراض به سیاست ها» کاهش می دهد که گویا هدفی انسانی و انتزاعی دارد و نه سیاسی. این نوع تاویل از شعارها، در واقع تلاشی است برای خنثی سازی عناصر ضدآمریکایی انقلاب اسلامی و از بین بردن انسجام گفتمانی مقاومت.
جمع بندی: گفتمان محافظه کارانه، ضعیف و متضاد با سیاست رسمی
سخنان آقای پزشکیان، از منظر تحلیل گفتمان، نهادینه کننده ی یک رویکرد محافظه کارانه، غیررادیکال و سازش پذیر است که نه با سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی هم خوانی دارد، نه با جایگاه حقوقی رئیس جمهور در نظام اسلامی. او به جای تکرار صدای مردم مظلوم فلسطین، روایت مقاومت اسلامی، صدای ملت ایران در جنگ تحمیلی 12 روزه و صدای سرداران شهید حافظ این خاک، در برابر ظلم جهانی، عملا جای خالی سخنگوی یک دولت انقلابی را با دیپلماسی ملایم، بی محتوا و کم اثر پر کرده است.
در شرایطی که جنگ رسانه ای و روانی علیه ایران به اوج خود رسیده، یک رئیس جمهور انقلابی باید با زبان قاطع، مستدل و در عین حال حقوقی از حقوق ملت ایران دفاع کند؛ نه آنکه فضای گفت وگو را به میز محاکمه تبدیل کرده و در موضع پاسخ گویی به آمریکا قرار گیرد.