خیانت اتباع افغان به ایران در جنگ ۱۲ روزه یادآور (عملکرد سازمان منافقین در جنگ تحمیلی ۸ ساله)

13 تیر 1404 - خواندن 4 دقیقه - 29 بازدید
«علت خیانت و وطن فروشی در این شرایط جنگی را باید در حجم حملاتی جست وجو کرد که به واسطه همکاری خیانت آمیز برخی شهروندان ایرانی و اتباع خارجی انجام یافته است؛ اتباعی که در مناطق مختلف ایران در قالب های مختلف قانونی (شغلی و تحصیلی) یا غیرقانونی در سایه حمایت های عرفی در حال زندگی هستند.»


خیانت در فرهنگ ایرانیان همانند دیگر ملت ها، عملی بسیار ننگین، شرم آور و سزاوار مجازات تلقی می شود. در چند روز اول جنگ پیشدستانه اسراییل علیه ایران، مساله «نفوذ و خیانت» به کلیدواژه پر بسامد تبدیل شد.

علت این موضوع را باید در حجم حملاتی جست وجو کرد که به واسطه همکاری خیانت آمیز برخی شهروندان ایرانی و اتباع خارجی انجام یافته است. اتباعی که در مناطق مختلف ایران در قالب های مختلف قانونی (شغلی و تحصیلی) یا غیرقانونی در سایه حمایت های عرفی در حال زندگی هستند.

خیانت به وطن را از نظر جلوه های آن ها می توان به دو بعد حمایت نظری و عملیاتی دسته بندی کرد. خیانت در بعد حمایت نظری به پشت کردن فرد به وطن و حمایت رسانه ای از دشمن مربوط می شود. برخی افراد با خیانت نظری تصور می کنند در صورت تغییر حاکمیت می توانند در آینده سیاسی کشور سهمی داشته باشند. این افراد خود را نه خائن، بلکه مبارز و فعال سیاسی می دانند، اما ابزار آن را در دل بستن به دشمن جست وجو می کنند.

این نوشتار در تلاش برای نظریه پردازی درباره «درک ایرانیان از خیانت و برساخت فردی و اجتماعی آن» به عوامل زیر پرداخته است:

عوامل فردی و روانشناختی: انسان های سالم با سازوکارهای روانی چون «شرمساری و عذاب وجدان» و منطق جلوگیری از مجازات، تمایلی به ارتکاب خیانت ندارند. اما شکست در نتیجه حوادث چرخه زندگی خانوادگی و شغلی چون طلاق، ورشکستگی مالی، بدهی های کلان، اخراج از کار و… می تواند بستری برای دام های خیانت باشد. در این حالت خیانت مفری برای جبران این شکست هاست؛ با این همه بیشتر افراد پس از خیانت نمی توانند خود را از شرمساری و عذاب وجدان خلاص کنند و در نتیجه به دنبال فرصتی می گردند که خطای خود را جبران کنند. در چنین مواردی احتمال معرفی خود به مقامات قضایی و اعتراف بالاست. فشار و دوگانگی روانی در این افراد حتی می تواند آن ها را به مرز فروپاشی روانی و خودکشی بکشاند.

با این همه، همه خیانت ها در نتیجه فشار حوادث منفی زندگی نیست و گاهی وسوسه های مالی و آینده مرفه نیز می تواند زمینه ساز خیانت باشد.

افزایش نگرانی های امنیتی، یکی از عوامل کلیدی در این سیاست گذاری است. گزارش هایی از نقش برخی مهاجران غیرقانونی افغانی در فعالیت های تخریبی و حتی عملیات مرتبط با سرویس های اطلاعاتی خارجی، ازجمله اسرائیل، منتشر شده است. برای مثال، برخی منابع ادعا کرده اند که اتباع غیرمجاز در اقداماتی نظیر جاسوسی یا خراب کاری دخیل بوده اند، هرچند آمار دقیق و شواهد مستند در این زمینه به صورت عمومی منتشر نشده اند. این موضوع به ویژه پس از حملات غیرانسانی به مقامات و خانواده ها که گمان می رود برخی از عوامل آن از میان مهاجران غیرقانونی بوده اند، حساسیت بیشتری ایجاد کرده است. این حوادث، همراه با افزایش جرایم مرتبط با مهاجران غیرقانونی مانند قاچاق مواد مخدر و نزاع های خیابانی به تشدید نگاه امنیتی به این گروه منجر شده است.

همچنین، استفاده اتباع غیرمجاز از یارانه ها و خدمات عمومی، مانند نان یارانه ای، در شرایط اقتصادی دشوار ایران، نارضایتی عمومی را افزایش داده است. این نارضایتی ها در شبکه های اجتماعی و برخی رسانه ها به صورت اظهارات تند و گاه نژادپرستانه علیه مهاجران بروز یافته و فشار عمومی برای اخراج آن ها را تقویت کرده است.