بازخوانی دیاگرامی معماری اصفهان
بازخوانی دیاگرامی معماری اصفهان
محمدرضا محمودی
ضرورت مطالعه ی معماری در تاریخ، بر کسی پوشیده نیست، لیکن مطالعه ی دوباره ی آن به روش های معاصر1 مسئله ی دیگریست که یک دلیل قاطع نیز دارد. "فعال سازی انرژی های زنگارگرفته "2 لازم است تا دقیق راجع به هر کدام از این واژگان صحبت کرد. وقتی می گوییم فعال سازی، یعنی چیزی هست و وجود دارد اما منفعل یا خاموش عمل می کند. از اساس، درک دلیل فوق با علم بر وضعیت کنونی دانش معماری شکل می گیرد. از دهه ی 1960 میلادی، معماری با سرعت بالایی تاثیرپذیر می شود. چرا که انسان در غرب با پیشینه ای تیره و روشن از خردگرایی به وسایلی رسیده است که می تواند در تالیف معماری جاده سازی کند. یکی از آن مسیرها "طراحی معماری و دیاگرام" بوده است. اگر درباره ی دیاگرام از معنا و تعاریف عبور کنیم؛ می فهمیم که تئوری معماری غرب در کاتالیزور بودن دیاگرام یک نظر دارد. در آخرین یادداشت از شماره ی اول مجموعه یادداشت ها،3 از اهمیت تحلیل معماری تاریخی به دور از مسائلی خارج از معماری گفته شد. این رویکرد همچنان که خواننده را به صورت متوجه می سازد، قدم در همان جاده هایی می گذارد که سده ها قبل در روشنگری احداث شده بود. در سال های اخیر بیشتر به جنبه هایی از معماری ایرانی پرداخته شد که به خاطر ناملموس بودن بسیاری از فرضیات آن، هیچگاه به چرایی شکل گیری معماری پاسخ قطعی داده نشد.4 اما، اگر به جای چرایی به چگونگی5 تولید معماری ایرانی بپردازیم و آن را با موضوعیت دیاگرام ها تطبیق بدهیم؛ آیا در نهایت به پاسخ هایی روشن و قطعی می رسیم؟ این یکی از مهم ترین سوالاتی است که معماران معاصر ایرانی باید عمیقا به آن فکر کنند. معماری ایرانی شعبده نیست، بلکه می شود با دیاگرام دستگاه فکری اش را تجزیه و ساده سازی کرد. زمانی که کار روی شماره ی دوم مجموعه یادداشت ها را با این مسئله آغاز کردیم، فکر می کردیم شاید این نسبت به معماری ایرانی داده نشود لیکن هرچه در این روش بیشتر عمیق شدیم، بیشتر به شهودی بودن فرآیند دیاگرامی معماری ایرانی پی بردیم. هیچ بعید نبود اگر شهود جای خود را با استدلال عوض می کرد و همچنان کتاب ها و مستندات بعد از جنگ و قحطی ها جای خود را به خرافه نمی داد؛ الان ما در جایگاه تالیف قرار گرفته بودیم. با تمام آنچه که از معماری ایرانی می دانیم و نمی دانیم، بنظر می رسد معمار صفوی مانند کسی که اراده کرده تا با کلماتی جملات زیبایی بسازد، ما نیز در نگاه به گذشته ی معماری اصفهان دریافته ایم که یک دستگاه فکری قبلی وجود داشته که مسبب تولید این معماری یا به بیان دیگر، یک زبان فراگیر و دلنشین شده است. تمام آن جملات از واژگان و از حروفی تشکیل شده اند که برای معنا گرفتن از دستور زبان خودش پیروی کرده است.6
پیتر ترامر7، معمار سای ارکی در سال های اخیر روشی را برای تحلیل و تولید معماری ارائه کرد که مطالعه ی دیدگاه او، ما را ترغیب کرد تا آن را روی صورت معماری صفوی در اصفهان پیاده سازی کنیم. این روش یک توصیف چهار لایه ای از معماری است که به رابطه ی "فیگور و زمین"8، پر و خالی"9، "جز و کل"10، "سطح و حجم"11 می پردازد. درست است که روش ترامر معماری را از عواملی همچون جامعه، فرهنگ و سیاست جدا می کند اما نباید فراموش کرد که منظور از زمین، اراضی اروپا و غرب بوده است. برای مثال ویلا روتوندا12 در منطقه ی ویچنزا13 بنا شده در حالی که زمین از بالاترین اهمیت برخوردار بوده است. در طرف مقابل در اصفهان صفوی، آب از اهمیت بالاتری نسبت به زمین برخوردار بوده است؛ این اهمیت می تواند ریشه در ارزش ها، عقاید و اقلیم هر منطقه داشته باشد. از این جهت بنظر رسید که تحلیل رابطه ی فیگور معماری با آب روی آثار شاخص معماری صفوی (اصفهان) نتایج موثر تری داشته باشد. در تحلیل کلمه ی فیگور معماری همین کافیست که آن را از شکل14، فرم15 و کالبد16 تفکیک کنیم. چرا که شکل ممکن است اتفاقی باشد لیکن فیگور همراه با آگاهی و رابطه مندی است؛ همان حالتی است که معماری در رابطه با محیط به خودش می گیرد. همچنان که فرم هم ویژگی های فیگور را در خود دارد، و به تعبیر معاصر زمین را هم در درون خود حل می کند. رابطه ی کالبد – آب هم می توانست ترکیب مناسبی باشد در صورتی که آن را یک عنصر ایستا تصور کنیم؛ اما آب یک عنصر پویا و متغیر در فضای معماری است. به این دلایل و در نهایت با ترجمه ی آن، عبارت "رابطه ی هیکل معماری و آب" را دقیق تر دانستیم. پر واضح است همانطور که معماری در مقابل آب حالتی می پذیرد؛ بالعکس، آب نیز به عنوان یک عنصر پویا شکلی می پذیرد. برای مثال، در کوشک هشت بهشت، آب از طریق نهر و مادی های منشعب از زاینده رود در اطراف و درون کوشک نقشی دستوری ایفا می کند. حال آنکه در پل خواجو، هیکل معماری به همان میزان که به آب می گوید چه حالتی بگیرد، آب هم به معماری همین را می گوید. زمانی که درباره ی دستگاه معماری صحبت می کنیم، محدود شدن به فیگور معماری، آن را تقلیل می دهد. چرا که فضای سه بعدی از لایه های مختلفی همچون سلسه مراتب فضایی17 و نظام هندسی18 ایجاد می شود. بنابراین، در هر یادداشت بر اساس هر مکان، به تحلیل دیاگرامی رابطه ی سازماندهی فضایی و آب پرداختیم.
Contemporary 1.
Reactivating Tarnished Energies 2.
3.اشاره به یادداشت بازخوانی معماری ایران | انسیه رحیمی
4.اشاره به محدودیت های "حس وحدت" | نادر اردلان، لاله بختیار
5.اشاره به روش فرمالیسم روسی
6. روش طراحی در معماری تاریخی ایران | فرامرز پارسی
Peter Trummer7.
Figure and Ground 8.
Mass and Void 9.
Part to Whole 10.
Surface and Volume 11.
Villa la Rotonda12.
Vicenza, Italy 13.
Shape14.
Form15.
Body16.
Spatial Hierarchy17.
Geometric System18.