((خیر و شر در دیدگاه [الثیاسیسم]))

25 خرداد 1404 - خواندن 3 دقیقه - 14 بازدید

در دیدگاه الثیاسیسم ، خیر و شر نه تقابل مطلق، بلکه دو جلوه از واقعیت برای درک حقیقتی راستین که تنها با آگاهی تفکر و درکی آگاهانه ، برای متفکر معنا میدهد و این معنا ، مفهومی برای درک واقعیت است .


---

مبحث ششم: خیر و شر در بستر هستی – دوگانهای یا مکملی از حقیقت؟


---

بخش اول: توضیح فلسفی کامل

در نظامهای سنتی، خیر و شر مفاهیمی تقابلیاند:
یکی مطلوب، دیگری منفور؛ یکی سزاوار تمجید، دیگری سزاوار طرد.
اما این نگرش، در بنیاد خود، نسبی، قضاوتمحور و اغلب ایدئولوژیک است.

در الثیاسیسم، این دوگانگی جای خود را به وحدتی پیچیده میدهد:
خیر و شر، دو سوی مکمل از مسیر آگاهیاند؛
و تنها در کنار هماند که تصویری حقیقی از واقعیت و آگاهی شکل میگیرد.

> آنچه شر نامیده میشود، گاه بیدارگر آگاهی است؛
و آنچه خیر پنداشته میشود، گاه خوابآور و فریبنده.




---

بخش دوم: تفسیر استدلالهای عمیق

1. آگاهی در غیاب تضاد، ناقص میماند.

درک خیر، تنها با حضور شر معنا میگیرد؛
همانگونه که نور، بدون تاریکی معنا ندارد.

بنابراین: شر بخشی ضروری از فرآیند درک حقیقت است، نه دشمن آن.



2. واقعیت، بستر مشترک هر دوست.

خیر و شر، در واقعیت شکل میگیرند؛
اما آنچه آنها را از هم متمایز میسازد، زاویه دید و نتیجه آگاهی است.



3. نیت، نتیجه و اثر، تعیینکننده معنا هستند، نه ظاهر کنش.

گاه کنشی شرورانه در ظاهر، حقیقتی بزرگتر را در دل دارد؛
و گاه کنشی خیرخواهانه، منتهی به غفلتی عمیق میشود.





---

بخش سوم: اثبات نهایی و منطقی

برهان خیرشر در الثیاسیسم:

1. درک کامل از هر حقیقتی، نیازمند شناخت تمام اضداد و پیامدهای آن است.


2. خیر و شر، دو نمود از کنش، نیت و پیامد در دل واقعیتاند.


3. از آنجا که حقیقت در الثیاسیسم وابسته به واقعیت است، باید هر دو سوی اثرات واقعیت (خیر و شر) بررسی شود.


4. بنابراین، خیر و شر در این دیدگاه:

نه مطلقاند،

نه ذاتباورانهاند،

بلکه پدیدارهایی هستند که آگاهی، با تفسیر و ادراک واقعیت آنها را درک میکند.





---

بیان ادبی و نهایی:

> خیر و شر، چون شب و روزند؛
نه دشمن، که شریکان چرخه هستی.

آنکه فقط به نور خیره شود، از تاریکی میهراسد؛
اما آنکه در دل تاریکی، نور را مییابد، به حقیقتی ژرفتر رسیده است.به علت شناخت بیشتر از واقعیت ، متفکر به درک حقیقت راستین ، آگاهی می باید
زیرا
هرچه شناخته از واقعیت به واسطه تفکر و درکی آگاهانه بیشتر باشد 

همسویی حقیقت در واقعیت متفکر بیشتر خواهد شد

---

برداشت نهایی از مبحث ششم:

در الثیاسیسم، خیر و شر به جای تقابل، درک متقابلاند.
آگاهی کامل زمانی حاصل میشود که انسان بتواند در دل شر، منطق خیر را ببیند و در دل خیر، امکان غفلت را بیابد.
در چنین نگرشی، داوری جای خود را به درکی آگاهانه و تقابل ، جایگاه خود را به همبستگی معما و مفهوم در وحدت تضاد برای درک واقعیتی حقیقی بشمار میرود.