خانواده درمانی

18 خرداد 1404 - خواندن 26 دقیقه - 138 بازدید

سوپر ویژن

کارگاه آموزشی خانواده درمانی

موضوع خانواده درمانی با موضوعیت خیانت 

پلن درمان


مراجع خانم

موضوع مراجع خیانت همسر و روابط متعدد جنسی زوج.


این شرایط بسیار دشوار و دردناک است. خیانت زناشویی، به ویژه زمانی که با روابط جنسی متعدد همراه باشد، می تواند به شدت به اعتماد، خودباوری و سلامت روان فرد آسیب بزند. به عنوان یک روانشناس، رویکرد شما باید جامع و متناسب با نیازهای خاص این مراجع باشد. در اینجا چند رویکرد و مرحله کلیدی که می توانید در نظر بگیرید، آورده شده است:

۱. اولویت بندی نیازهای اولیه و ایمنی مراجع (فاز ثبات بخشی)

ایجاد فضای امن و همدلانه: اولین و مهم ترین گام، ایجاد یک فضای کاملا امن و بدون قضاوت است که مراجع بتواند آزادانه احساسات خود را ابراز کند. او در حال حاضر دچار شوک، درد، خشم، غم، سردرگمی و شاید حتی احساس گناه باشد.

اعتبارسنجی احساسات: به مراجع کمک کنید تا احساسات خود را نام گذاری کرده و به آن ها اعتبار دهید. به او بگویید که احساساتی که تجربه می کند، طبیعی و قابل درک هستند. جملاتی مانند "درد و خشم شما کاملا طبیعی است" یا "احساس خیانت و شکست خوردگی در این شرایط بسیار سخت است" می تواند کمک کننده باشد.

مدیریت بحران و خودکشی (در صورت لزوم): در موارد شدید، اگر مراجع افکار خودکشی یا آسیب به خود یا دیگران را گزارش می دهد، ارزیابی خطر و مداخلات فوری برای تضمین ایمنی او ضروری است.

تمرکز بر خود مراقبتی: به مراجع کمک کنید تا روی نیازهای اساسی خود مانند خواب، تغذیه، و فعالیت های آرامش بخش تمرکز کند. در این مرحله، حفظ حداقل ثبات در زندگی روزمره اهمیت دارد.

۲. رویکردهای درمانی فردی

این مرحله برای پردازش شوک، ضربه و بهبود زخم های روانی مراجع ضروری است، حتی اگر بعدا درمان زوجی مطرح شود.

درمان متمرکز بر تروما (Trauma-Focused Therapy): خیانت می تواند به عنوان یک تروما یا ضربه عاطفی عمیق عمل کند، به خصوص زمانی که شامل چندین مورد باشد.

EMDR (Eye Movement Desensitization and Reprocessing): 

اگر مراجع علائم PTSD (اختلال استرس پس از سانحه) مانند فلاش بک، کابوس، اجتناب یا تحریک پذیری شدید را نشان می دهد، EMDR می تواند در پردازش خاطرات تروماتیک و کاهش شدت آن ها بسیار موثر باشد.

CBT (Cognitive Behavioral Therapy) با رویکرد تروما: می تواند به مراجع کمک کند تا الگوهای فکری منفی و تحریف شده ناشی از خیانت (مثلا "من کافی نیستم"، "من مقصرم"، "دیگر نمی توانم به کسی اعتماد کنم") را شناسایی و به چالش بکشد و الگوهای فکری سالم تر را جایگزین کند. همچنین به او در توسعه مهارت های مقابله ای کمک می کند.

طرحواره درمانی (Schema Therapy): اگر خیانت باعث فعال شدن طرحواره های ناسازگار اولیه (مانند رهاشدگی، بی اعتمادی/بدرفتاری، محرومیت هیجانی، نقص/شرم) شده باشد، طرحواره درمانی می تواند به ریشه یابی این الگوها و تغییر آن ها کمک کند. این رویکرد به مراجع کمک می کند تا بفهمد چگونه تجارب گذشته او در واکنش فعلی اش نقش دارند.

درمان مبتنی بر شفقت (Compassion-Focused Therapy): خیانت غالبا منجر به خودسرزنشی شدید و احساس شرم می شود. این رویکرد به مراجع کمک می کند تا با خود مهربان تر باشد، احساسات دردناکش را بپذیرد و شفقت به خود را پرورش دهد.

درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT - Acceptance and Commitment Therapy): به مراجع کمک می کند تا با درد و احساسات ناخوشایند ناشی از خیانت کنار بیاید، بدون اینکه توسط آن ها کنترل شود. همچنین او را به سمت ارزش هایش هدایت می کند و اقدامات متعهدانه ای را برای زندگی ای با معنا و هدف، حتی در این شرایط دشوار، تشویق می کند.

۳. بررسی دینامیک های رابطه و تصمیم گیری (در صورت تمایل مراجع)

پس از اینکه مراجع به ثبات نسبی رسید و توانست بخشی از درد اولیه را پردازش کند، می توانید به بررسی دینامیک های رابطه بپردازید.

بررسی انتخاب ها: آیا مراجع قصد دارد در این رابطه بماند و برای بازسازی آن تلاش کند، یا به جدایی فکر می کند؟ این یک تصمیم کاملا شخصی است و وظیفه شما حمایت از تصمیم اوست.

درمان زوجی (Couples Therapy):

Emotionally Focused Therapy (EFT): برای بازسازی دلبستگی و ارتباط عمیق عاطفی پس از خیانت بسیار موثر است. EFT به زوجین کمک می کند الگوهای تعاملی منفی خود را شناسایی کنند، نیازهای دلبستگی برآورده نشده را بیان کنند و ارتباط عاطفی امنی را دوباره برقرار کنند. این رویکرد به ویژه در مواجهه با تروماهای رابطه ای قوی است.

Gottman Method: این رویکرد نیز می تواند به زوجین کمک کند تا اعتماد را بازسازی کنند، ارتباطات خود را بهبود بخشند و از "سیستم اعتماد" خود محافظت کنند. این متد بر سه مرحله کلیدی "جبران (Atonement)"، "هم نوا شدن (Attunement)" و "دلبستگی (Attachment)" تاکید دارد.

نکته مهم: درمان زوجی تنها زمانی می تواند موفق باشد که همسر متعهد (مرد) کاملا مسئولیت پذیری خود را بپذیرد، به روابط خارج از ازدواج پایان دهد و تمایل واقعی برای جبران و بازسازی اعتماد نشان دهد. اگر همسر مراجع حاضر به همکاری نباشد یا به رفتارهای خیانتکارانه ادامه دهد، درمان زوجی بی فایده خواهد بود و تمرکز باید روی توانمندسازی مراجع برای تصمیم گیری سالم برای خودش باشد.

۴. تقویت منابع درونی و بیرونی

تقویت خودباوری و هویت: خیانت می تواند به شدت به خودباوری فرد آسیب بزند. به مراجع کمک کنید تا نقاط قوت، ارزش ها و هویت خود را فارغ از رابطه اش شناسایی و تقویت کند.

مهارت های ارتباطی: اگر مراجع تصمیم به ماندن در رابطه بگیرد، آموزش مهارت های ارتباطی موثر برای بیان نیازها، مرزها و احساسات بسیار حیاتی است.

حمایت اجتماعی: تشویق مراجع به استفاده از شبکه های حمایت اجتماعی (خانواده، دوستان، گروه های حمایتی) و ایجاد مرزهای سالم با افرادی که ممکن است او را قضاوت کنند.

تصمیم گیری آگاهانه: کمک به مراجع برای ارزیابی واقع بینانه وضعیت و گرفتن تصمیماتی که به نفع سلامت روان و آینده اوست، چه در رابطه بماند و چه آن را ترک کند.

ملاحظات مهم

مدت زمان درمان: روند بهبودی از خیانت زمان بر است. این یک مسیر پیچیده است و شما باید برای یک دوره درمانی طولانی مدت آماده باشید.

نقش همسر: همانطور که اشاره شد، مشارکت و مسئولیت پذیری همسر در صورت تمایل به درمان زوجی حیاتی است. اگر او حاضر به همکاری نباشد، تمرکز شما باید بر درمان فردی مراجع باشد.

مرزهای درمانی: در مورد مرزها و مسئولیت های خود به عنوان درمانگر شفاف باشید. شما نمی توانید برای مراجع تصمیم بگیرید، بلکه او را در این مسیر راهنمایی می کنید تا خودش بهترین تصمیم را بگیرد.

ارزیابی مستمر: وضعیت مراجع را به طور مستمر ارزیابی کنید و برنامه درمانی را بر اساس نیازها و پیشرفت او تنظیم کنید.

خودتان را مراقبت کنید: کار با موارد خیانت می تواند از نظر عاطفی بسیار سنگین باشد. اطمینان حاصل کنید که خودتان نیز از نظارت حرفه ای و حمایت همکاران برخوردار هستید.

با توجه به عمق آسیب، پیشنهاد می شود ابتدا روی رویکردهای فردی متمرکز بر تروما (مانند EMDR یا CBT با رویکرد تروما) کار کنید تا مراجع از نظر هیجانی به ثبات نسبی برسد. سپس، بر اساس تصمیم او، می توانید به سمت رویکردهای زوجی (مانند EFT) حرکت کنید، در صورتی که هر دو طرف تمایل به بازسازی رابطه داشته باشند و همسرش نیز کاملا متعهد به تغییر باشد

لطفا تکنیک هایی EFT را در کار با این مراجع توضیح می دهم

درمان هیجان مدار (EFT) یک رویکرد بسیار قدرتمند و اثربخش برای زوج هایی است که با خیانت دست و پنجه نرم می کنند. تمرکز اصلی EFT بر بازسازی دلبستگی ایمن و اتصال عاطفی بین زوجین است، که اغلب در پی خیانت به شدت آسیب می بیند.

نکات کلیدی قبل از استفاده از EFT در مورد خیانت:

آمادگی فرد خیانت دیده: قبل از شروع درمان زوجی با رویکرد EFT، بسیار مهم است که مراجع خانم (فرد خیانت دیده) به یک مرحله از ثبات هیجانی رسیده باشد. درد و شوک اولیه خیانت باید تا حدی پردازش شده باشد. اگر ایشان در وضعیت بحرانی شدید، افسردگی عمیق یا تروماهای پیچیده هستند، ابتدا درمان فردی (همانطور که در پاسخ قبلی اشاره شد) برای تثبیت و پردازش اولیه ضروری است.

مسئولیت پذیری همسر: درمان EFT تنها در صورتی موفقیت آمیز خواهد بود که همسر (فرد خیانت کار) کاملا مسئولیت پذیری خود را بپذیرد، به هرگونه رابطه خارج از ازدواج پایان دهد و تمایل واقعی برای جبران و بازسازی اعتماد نشان دهد. بدون این تعهد، EFT نمی تواند به طور موثر عمل کند.

ایجاد فضای امن درمانی: به عنوان درمانگر، باید فضایی کاملا امن و بدون قضاوت برای هر دو نفر ایجاد کنید تا بتوانند آسیب پذیری ها و احساسات عمیق خود را بیان کنند.

سه مرحله اصلی در درمان EFT و تکنیک های مربوط به خیانت:

EFT شامل سه مرحله و ۹ گام است که در ادامه به طور خاص به چگونگی به کارگیری آن ها در مورد خیانت زناشویی می پردازیم:

مرحله ۱: کاهش تنش (De-escalation)

هدف در این مرحله، آرام کردن چرخه های تعاملی منفی است که در اثر خیانت به وجود آمده اند.

گام ۱: ارزیابی و اتحاد درمانی:

تکنیک: ایجاد اتحاد درمانی قوی با هر دو همسر. به خصوص با فرد خیانت دیده همدلی عمیقی نشان دهید و درد او را اعتبارسنجی کنید.

کاربرد در خیانت: به مراجع خانم اجازه دهید خشم، درد، ناامیدی، شرم و ترس خود را کاملا ابراز کند. به او اطمینان دهید که این احساسات طبیعی هستند و او در امنیت کامل می تواند آن ها را تجربه کند. همزمان، فضای امنی برای همسر (فرد خیانت کار) نیز فراهم کنید تا بتواند گناه، شرم، پشیمانی و ترس خود را بیان کند (البته بدون توجیه رفتار خود).

گام ۲: شناسایی چرخه تعاملی منفی:

تکنیک: به زوج کمک کنید تا الگوی ارتباطی منفی و "رقص" خاص خود را که در آن گیر افتاده اند، شناسایی کنند. این چرخه معمولا شامل یک فرد "تعقیب کننده" و یک فرد "کناره گیرنده" (یا متقابلا) است.

کاربرد در خیانت: توضیح دهید که خیانت چگونه باعث تشدید این چرخه شده است. برای مثال، فرد خیانت دیده ممکن است برای دریافت پاسخ، اطمینان خاطر و ابراز درد، "تعقیب" کند (با پرسیدن سوالات زیاد، ابراز خشم). در مقابل، همسر (فرد خیانت کار) ممکن است برای فرار از احساس گناه و شرم، "کناره گیری" کند (با سکوت، اجتناب از صحبت، یا دفاع). شما به عنوان درمانگر این الگو را نام گذاری می کنید و نشان می دهید که چگونه هر رفتار، واکنش دیگری را برمی انگیزد.

گام ۳: دسترسی به هیجانات دلبستگی اولیه:

تکنیک: کمک به هر فرد برای دسترسی به هیجانات عمیق تر و آسیب پذیرتر (مانند ترس از رهاشدگی، احساس ناکافی بودن، تنهایی) که زیر خشم یا کناره گیری پنهان شده اند.

کاربرد در خیانت: برای مراجع خانم، هیجانات اصلی ممکن است شامل احساس خرد شدن، بی ارزشی، رهاشدگی، ترس از دست دادن رابطه و عدم امنیت باشد. برای همسر (فرد خیانت کار)، ممکن است هیجانات اصلی شامل احساس تنهایی، بی ارزشی (قبل از خیانت)، شرم، پشیمانی و ترس از دست دادن همسر باشد. این هیجانات عمیق تر را برجسته کنید.

گام ۴: بازسازی چرخه درمانی:

تکنیک: چارچوب بندی مجدد مشکل به گونه ای که دشمن اصلی، خود چرخه منفی و نه طرف مقابل باشد.

کاربرد در خیانت: به زوج نشان دهید که "دشمن" واقعی، این چرخه دردناک است که با خیانت تشدید شده و هر دو را درگیر خود کرده است. تاکید کنید که هدف این است که با هم علیه این چرخه بجنگند، نه علیه یکدیگر.

مرحله ۲: بازسازی تعاملات (Restructuring Interactions)

هدف در این مرحله، ایجاد تعاملات جدید و سازنده است که بتوانند پیوند دلبستگی را ترمیم کنند.

گام ۵: تبیین و بیان هیجانات اولیه:

تکنیک: کمک به هر فرد برای بیان هیجانات آسیب پذیر خود به طرف مقابل به گونه ای که همسر بتواند آن را بشنود و درک کند. این اغلب از طریق تکنیک "بازسازی" (Enactment) انجام می شود.

کاربرد در خیانت:

برای فرد خیانت دیده: او را تشویق کنید که درد، ترس از دست دادن، احساس بی ارزشی و نیاز به اطمینان خاطر را مستقیما و به گونه ای آسیب پذیر به همسرش بیان کند. مثلا: "وقتی این اتفاق افتاد، احساس کردم دنیا روی سرم خراب شد، احساس کردم دیگه هیچ ارزشی ندارم، می ترسیدم که دیگه هیچوقت نتونم بهت اعتماد کنم."

برای همسر (فرد خیانت کار): او را هدایت کنید تا پشیمانی، شرم، و نیاز به بخشش و ترمیم را ابراز کند، و درک کند که رفتارش چه تاثیر عمیقی بر همسرش گذاشته است. مثلا: "می دونم چه درد بزرگی بهت وارد کردم. از اینکه اینقدر آسیب دیدی قلبم به درد میاد. می خوام بدونی که چقدر پشیمونم و می خوام این رو جبران کنم."

گام ۶: پذیرش و تغییر پاسخ ها:

تکنیک: کمک به طرف مقابل برای پذیرش و پاسخگویی به هیجانات آسیب پذیر همسرش به شکلی جدید و دلسوزانه.

کاربرد در خیانت: این گام بسیار حیاتی است. همسر (فرد خیانت کار) باید بتواند درد همسرش را بشنود بدون اینکه حالت دفاعی بگیرد یا توجیه کند. او باید بتواند به درد همسرش پاسخ همدلانه بدهد و در کنار او باشد. مثلا: "می تونم ببینم چقدر درد کشیدی، و چقدر اشتباه کردم. می خوام کنارت باشم و تمام تلاشمو بکنم که این درد رو کمتر کنم و دوباره اعتماد تو رو به دست بیارم." اینجاست که بازسازی اعتماد آغاز می شود، نه با عذرخواهی های کلامی صرف، بلکه با پاسخ های عاطفی و رفتارهای متعهدانه.

گام ۷: فرموله کردن راه حل های جدید:

تکنیک: کمک به زوج برای ایجاد تعاملات جدید و سازنده تر که با نیازهای دلبستگی آن ها همسو باشد.

کاربرد در خیانت: زوجین باید راهکارهای جدیدی برای ابراز نیازها، درخواست اطمینان خاطر و پاسخگویی به یکدیگر بیابند. مثلا، زن ممکن است نیاز به شفافیت بیشتری در مورد رفتارهای همسر داشته باشد و همسر باید این شفافیت را با صبوری و تعهد فراهم کند. آن ها باید راه های جدیدی برای برقراری ارتباط و گذراندن زمان با کیفیت با هم پیدا کنند تا پیوندشان تقویت شود.

مرحله ۳: تحکیم و ادغام (Consolidation and Integration)

هدف در این مرحله، تثبیت تغییرات و کمک به زوج برای به کارگیری الگوهای جدید در زندگی روزمره.

گام ۸: خلق داستان جدید:

تکنیک: کمک به زوج برای بازبینی و درک داستان رابطه خود به شکلی جدید، با تمرکز بر انعطاف پذیری و رشد حاصل از بحران.

کاربرد در خیانت: خیانت یک رویداد آسیب زا است، اما زوجینی که از آن عبور می کنند می توانند داستان جدیدی از رابطه خود بنویسند که شامل قدرت، تاب آوری و رشد باشد. شما به آن ها کمک می کنید تا ببینند چگونه از این تجربه دردناک، قوی تر شده اند و ارتباط عمیق تری پیدا کرده اند (در صورتی که این اتفاق افتاده باشد).

گام ۹: پیش بینی آینده و جلوگیری از عود:

تکنیک: بحث در مورد چالش های آینده و راه هایی برای حفظ تغییرات مثبت و مقابله با الگوهای منفی قدیمی.

کاربرد در خیانت: زوجین باید در مورد چگونگی حفظ شفافیت، صداقت و پاسخگویی به یکدیگر صحبت کنند. آن ها باید برنامه ای برای مدیریت احساسات دشوار، شک ها و ترس هایی که ممکن است دوباره سر برآورند، داشته باشند. آموزش مهارت های خود-آرام سازی و حل تعارض برای زوجین بسیار مهم است.

نکات تکمیلی برای کار با خیانت در EFT:

بازسازی اعتماد: در EFT، بازسازی اعتماد نه تنها با عذرخواهی های کلامی، بلکه با پاسخگویی عاطفی، شفافیت، و تغییر رفتاری مستمر همسر (فرد خیانت کار) صورت می گیرد. فرد خیانت دیده باید ببیند که همسرش در حال تغییر است و به نیازهای او پاسخ می دهد.

مدیریت خشم: خشم فرد خیانت دیده باید به طور کامل ابراز شود و مورد اعتبارسنجی قرار گیرد. این خشم معمولا پوششی برای درد عمیق تر، ترس و آسیب پذیری است.

همدلی و شفقت: شما به عنوان درمانگر باید هم به درد فرد خیانت دیده و هم به شرم و گناه فرد خیانت کار همدلی نشان دهید، در حالی که مرزهای مشخصی را برای مسئولیت پذیری همسر حفظ می کنید.

پیوند عاطفی: در طول فرآیند، همواره بر تقویت پیوند عاطفی و احساس امنیت در رابطه تمرکز کنید. هدف نهایی EFT این است که زوجین بتوانند به یکدیگر به عنوان پناهگاه امن در برابر طوفان های زندگی نگاه کنند.

در نهایت، اگر مراجع خانم و همسرش هر دو متعهد به این فرآیند باشند، EFT ابزاری قدرتمند برای کمک به آن ها در عبور از بحران خیانت و بازسازی یک رابطه قوی تر و امن تر است.

سایر رویکردها را را با جزئیات و تکنیک ها برام توضیح می دی ممنون

خواهش می کنم! در ادامه، رویکردهای درمانی دیگری که می توانند در مواجهه با خیانت زناشویی مفید باشند، به همراه تکنیک های جزئی تر توضیح داده می شوند. همانطور که پیشتر اشاره شد، انتخاب رویکرد بستگی به وضعیت خاص مراجع، تمایل او و همسرش برای درمان زوجی، و ماهیت دقیق آسیب دارد.

۱. درمان شناختی-رفتاری (CBT - Cognitive Behavioral Therapy)

CBT به تغییر الگوهای فکری و رفتاری ناسازگار که باعث پریشانی می شوند، کمک می کند. در مورد خیانت، CBT می تواند در سطح فردی و زوجی (در قالب زوج درمانی شناختی-رفتاری) به کار رود.

کاربرد در خیانت:

شناخت درمانی برای فرد خیانت دیده: به مراجع کمک می کند تا افکار منفی، تحریف شده و خودسرزنش گرایانه ای را که در پی خیانت در او شکل گرفته (مثلا: "من مقصرم"، "من کافی نیستم"، "هرگز نمی توانم دوباره اعتماد کنم")، شناسایی، به چالش بکشد و بازسازی کند.

شناخت درمانی برای فرد خیانت کار: به او کمک می کند تا افکار توجیه کننده، دفاعی یا غیرمسئولانه خود را شناسایی و تغییر دهد.

رفتاردرمانی برای زوج: بر تغییر الگوهای تعاملی ناکارآمد، بهبود ارتباطات و ایجاد رفتارهای مثبت تر تمرکز دارد.

تکنیک ها:

شناسایی و بازسازی افکار تحریف شده (Cognitive Restructuring):

تکنیک: مراجع را تشویق کنید تا افکار منفی خودکار خود را در مورد خیانت (مثلا: "او هرگز تغییر نمی کند"، "رابطه ما برای همیشه نابود شده است"، "من لیاقت این را داشتم") ثبت کند. سپس، با استفاده از سوالات سقراطی، به او کمک کنید تا شواهد موافق و مخالف این افکار را بررسی کند و افکار جایگزین و واقع بینانه تری را توسعه دهد.

مثال:

فکر تحریف شده: "همسرم هرگز تغییر نمی کند و دوباره خیانت خواهد کرد."

سوالات: "چه شواهدی برای این فکر دارید؟ آیا کارهایی هست که او الان دارد انجام می دهد که نشان دهنده تلاش برای تغییر باشد؟ آیا قبلا در زندگی تان موقعیتی بوده که فکر می کردید چیزی تغییر نمی کند اما تغییر کرده؟"

فکر جایگزین: "در حال حاضر، همسرم دارد تلاش هایی برای جبران انجام می دهد. اگرچه اعتماد زمان می برد، اما من می توانم روی گام های کوچکی که او برمی دارد تمرکز کنم و ببینم آیا این تغییرات پایدار هستند یا خیر."

حل مسئله (Problem-Solving):

تکنیک: به زوج کمک کنید تا چالش های مربوط به خیانت (مثل نحوه پاسخ دادن به سوالات فرزندان، مسائل مالی، یا نحوه گذراندن اوقات فراغت) را به عنوان مسائل قابل حل شناسایی کنند. سپس، مراحل حل مسئله (تعریف مشکل، تولید راه حل های جایگزین، ارزیابی، انتخاب و اجرا) را به آن ها آموزش دهید.

مثال: اگر مراجع خانم نگران روابط جنسی همسرش در گذشته است و این موضوع باعث اضطراب شدید او می شود، می توانید به آن ها کمک کنید تا در مورد چگونگی کاهش این نگرانی ها (مثلا، صحبت در مورد آزمایش های سلامت، یا توافق بر مرزهای جدید) برنامه ریزی کنند.

آموزش مهارت های ارتباطی (Communication Skills Training):

تکنیک: آموزش مهارت هایی مانند گوش دادن فعال، بیان قاطعانه نیازها و احساسات (بدون حمله یا قضاوت)، و استفاده از "من" به جای "تو" در جملات (مثلا: "من احساس درد می کنم وقتی تو..." به جای "تو باعث درد من می شوی").

مثال: تمرین "زمان گوش دادن/صحبت کردن" که در آن هر فرد برای مدت مشخصی صحبت می کند در حالی که دیگری فقط گوش می دهد، و سپس نقش ها عوض می شوند.

فعال سازی رفتاری (Behavioral Activation):

تکنیک: برای مراجع خانم که ممکن است به دلیل افسردگی یا غم شدید، از فعالیت های لذت بخش کناره گیری کرده باشد، تشویق به انجام فعالیت هایی که قبلا برای او لذت بخش بوده اند یا احساس موفقیت و کفایت را به او بازمی گردانند.

مثال: برنامه ریزی فعالیت های اجتماعی با دوستان، از سرگیری سرگرمی های قدیمی، یا انجام کارهای داوطلبانه.

۲. طرحواره درمانی (Schema Therapy)

طرحواره درمانی رویکردی عمیق تر است که بر شناسایی و تغییر "طرحواره های ناسازگار اولیه" تمرکز دارد. این طرحواره ها الگوهای عمیق و پایداری از افکار، احساسات و رفتارها هستند که در اوایل زندگی شکل گرفته اند و بر روابط کنونی تاثیر می گذارند. خیانت می تواند طرحواره های خاصی را فعال کند.

کاربرد در خیانت:

شناسایی طرحواره هایی مانند رهاشدگی، بی اعتمادی/بدرفتاری، نقص/شرم، محرومیت هیجانی یا معیارهای سرسختانه که در فرد خیانت دیده فعال شده اند.

شناسایی طرحواره هایی مانند خودکنترلی ناکافی، استحقاق یا خویشتن داری ناکافی در فرد خیانت کار.

تکنیک ها:

بازآفرینی تصویرسازی (Imagery Rescripting):

تکنیک: مراجع را راهنمایی می کنید تا به خاطرات دوران کودکی برگردد که در آن طرحواره ای شکل گرفته است (مثلا، تجربه رهاشدگی). سپس در تصور، درمانگر یا مراجع بالغ وارد صحنه می شود و به کودک آسیب دیده کمک می کند، نیازهای او را برآورده می کند و به او حس امنیت می دهد.

کاربرد در خیانت: برای مراجعی که خیانت باعث فعال شدن طرحواره "رهاشدگی" یا "بی اعتمادی" او شده است، می توانید از او بخواهید صحنه ای از خیانت را تصور کند، یا حتی صحنه ای از دوران کودکی که احساس رهاشدگی کرده است. سپس به او کمک کنید تا در آن صحنه، خود را قوی تر کند، نیازهایش را برآورده کند، یا از خود محافظت کند.

کار با صندلی ها (Chair Work):

تکنیک: مراجع بین صندلی های مختلف جابجا می شود که هر صندلی نمایانگر یک "حالت ذهنی" (مثلا کودک آسیب پذیر، والد تنبیه گر، والد سالم) است. این کار به او کمک می کند تا ابعاد مختلف طرحواره ها و احساسات خود را درک کند.

کاربرد در خیانت: مراجع خانم ممکن است با "کودک آسیب پذیر" خود که احساس رهاشدگی و خیانت کرده، صحبت کند، و سپس به "بزرگسال سالم" خود اجازه دهد که از این کودک حمایت کند و او را آرام کند. همچنین می توان از این تکنیک برای گفتگو بین "قسمت خیانت کار" و "قسمت پشیمان" در همسر استفاده کرد.

مرزگذاری هیجانی (Emotional Regulation/Limit Setting):

تکنیک: به مراجع کمک می کند تا راه های سالم تری برای مدیریت احساسات شدید (خشم، غم، اضطراب) که با طرحواره هایش گره خورده اند، پیدا کند.

مثال: آموزش تکنیک های تنفس عمیق، تمرینات ذهن آگاهی، یا یافتن فعالیت های آرامش بخش.

امپاتی (Empathetic Confrontation):

تکنیک: درمانگر با همدلی به مراجع کمک می کند تا الگوهای ناسازگار خود را بشناسد و مسئولیت تغییر آن ها را بپذیرد.

مثال: "می فهمم چقدر دردناک است که همیشه این حس بی اعتمادی را دارید، و می دانم که این ریشه در تجربیات اولیه شما دارد. اما می بینید که این الگو چگونه گاهی باعث می شود حتی وقتی همسرتان تلاش می کند، شما نتوانید اعتماد کنید؟"

۳. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT - Acceptance and Commitment Therapy)

ACT به مراجع کمک می کند تا با افکار و احساسات دردناک کنار بیاید، بدون اینکه توسط آن ها کنترل شود، و در عین حال به سمت زندگی ای که بر اساس ارزش هایش است، حرکت کند.

کاربرد در خیانت:

پذیرش درد و غم ناشی از خیانت به جای اجتناب از آن.

گسستن از افکار منفی که در مورد خود و رابطه شکل گرفته اند.

مشخص کردن ارزش های زندگی (مثلا، صمیمیت، اعتماد، احترام) و حرکت به سمت آن ها، حتی اگر درد هنوز وجود داشته باشد.

تکنیک ها:

پذیرش (Acceptance):

تکنیک: آموزش پذیرش به عنوان یک رویکرد فعال برای کنار آمدن با افکار و احساسات ناخوشایند، نه به معنای تحمل منفعلانه.

مثال: "به جای اینکه سعی کنید احساس خشم یا درد را از بین ببرید، فقط اجازه دهید که آنجا باشند. آن ها پیام هایی از درون شما هستند." می توانید از استعاره هایی مانند "فکر کردن به عنوان برگ هایی روی رودخانه" (قرار دادن افکار روی برگ ها و اجازه دادن به آن ها برای دور شدن) استفاده کنید.

گسلش شناختی (Cognitive Defusion):

تکنیک: به مراجع کمک می کند تا از افکار خود فاصله بگیرد و آن ها را صرفا به عنوان "کلمات" یا "داستان ها" ببیند، نه حقایق مطلق.

مثال: تکنیک "کلمات را با صدای خنده دار تکرار کردن" (تکرار یک فکر منفی با صدای کارتونی یا لحنی مسخره) یا "گفتن من متوجه فکر... شدم" (به جای "من فکر می کنم..."). این کار باعث کاهش قدرت افکار منفی می شود.

ارزش ها (Values):

تکنیک: کمک به مراجع برای شناسایی ارزش های اصلی زندگی اش (مثلا، ارتباطات صمیمی، صداقت، رشد شخصی، خانواده). این ارزش ها مانند قطب نما عمل می کنند و به مراجع در انتخاب هایش جهت می دهند.

کاربرد در خیانت: "اگر فرض کنیم درد خیانت در پس زمینه زندگی تان وجود دارد، چه نوع رابطه ای را دوست دارید بسازید؟ چه ارزش هایی برای شما مهم هستند؟"