بررسی تحلیلی ،نظریه تقلید در حقوق جزا جرم شناسی ،محمدجواد علی نژاد
بررسی شخصیت جناب تارد:
گابریل تارد جرم شناس و جامعه شناس فرانسوی است که در پی شناخت علل افزایش تخلفات و جنایاتی که توسط توده های تحریک شده انجام می گیرد در سال ،۱۸۹۰ قوانین تقلید را نوشت. نقطه عزیمت نظریه تارد، تاکید بر این مسئله است که آیا عامل اصلی جنایات بر پایه طبیعت زیستی افراد است و یا منشا اجتماعی دارد؟ تارد با بررسی طبیعت جنایتهای مختلف، »تقلید« را علت واقعی و اساسی وقوع جرائم اجتماع اعالم کرد و دامنه آن را تا آنجا وسعت بخشید که جامعه بدون تقلید را غیر قابل تصوردانست. اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم، توسعه و ترقی جامعه شناسی بود. در این دوره جامعه شناسان مشهوری در تحلیل رشته جامعه شناسی، تالش های علمی زیادی از خود نشان داده اند اما نقش جامعه شناسان فرانسه از دیگران بیشتر بوده است. دانشمندان فرانسه احوال و حوادث اجتماعی را از ابعاد مختلف و زاویه های متنوعی مورد بحث قرار داده اند و حقا به نظریات عمومی بدیعی، در این زمینه نایل آمده اند. در مقابل دانشمندان جامعه شناس آمریکا، نظریات دیگری در برابر نظریات دانشمندان فرانسه ابراز داشته اند که جامعه را از منظر .دیگری مورد مطالعه قرار داده اند
گابریل تارد، جرم شناس مشهوری است که معاصر مکتب تحققی بود اما شاید می توان گفت اولین کسی است که در مقابل افکار لومبرزو و پیروانش قیام کرد و جبهه گرفت . البته نباید تصور کرد که قبل از تارد کسی با لومبرزو مخالفتی نکرد . تارد کسی بود که با ارائه تز خود مبنی بر اکتسابی بودن جرم ، دیدگاه لومبرزو را در زمینه جبریت جرم به چالش کشاند
*بررسی نظریه:
» تقلید در لغت به معنی گردن انداختن ، به گردن آویختن و پیروی کردن از کسی بدون تامل و اندیشه است . گویا تقلید کننده ، گفتارو رفتار دیگران را همچون قلاده به گردن خویش می آویزد.«
تقلید، که در روانشناسی بالینی "الگوبرداری" یا "یادگیری مشاهدهای" نیز نامیده میشود، در رشد و پرورش رفتارهای انسان، مکانیسم مهمی است. برخی از .را از مفهوم تقلید و یادگیری مشاهدهای در درمان اختالالت رفتاری استفاده کردهاند نظریهپردازان یادگیری اجتماعی ۱بنظرتارد،در جامعهشناسی همه چیزبه روابط بین افراد خالصه میشود. لذا اجتماع از گروهی از مردم تشکیل شده است که به تقلید از یکدیگر مشغول میباشند. اوبه دو نوع تقلید معتقد بود: -۱ تقلید آداب رسوم بین نسلها. یعنی آنچه نسلی از نسل دیگراخذ میکند و مورد تقلید قرار میدهد. -2تقلید مراسم و عادات بین افراد زمان حال. بدین صورت که آنچه یکی از دیگری ببیند و مقبول طبعش قرار گیرد،میپذیردو تقلید میکند. 2 تارد می نویسد که ساختمان اجتماع بر خصائص فردی بنا نهاده شده که مهمترین آنها حس تقلید است.افراد در خردسالی به تقلید از رفتار بزرگساالن میپردازند و در جوانی تحت تاثیر عنوان و شهرت اشخاص،از اعمال و کردار آنان. این محقق معتقد است که تاثیر عوامل جسمانی را در ایجاد جرائم نمیتوان انکار کرد. زیرا بطور تحقیق در آفریدن آنها نقشی ایفا میکند. ولی بدون شک، بزهکاری آفریده محیط اجتماعی است که باعث توسعه و رشد نفوذ و تسلط همه عوامل میشود وگرنه هیچ پدیدهای خوبخود قادر نیست نقش مهمی در ارتکاب جرم بازی نماید.روانشناسی قاتل در واقع روانشناسی تمام مردم است.برای شناختن آنچه که در 3 قلب او میگذرد کافیست که به قلب خودمان رجوع کنیم و آنرا عمیقا مورد بررسی قرار دهیم تا به همه ناشناختهها پیببریم و واقعیت را لمس نماییم. بر اثر اعتقاد شدیدی که تارد به نفوذ و تاثیر محیط اجتماعی دارد،مینویسد که بوسیله قدرتهای کششی روانی-جسمانی مرتکب عمل خالف نمیشود بلکه سفارشها،تلقینات،سرمشقها و نمونههاست که باعث گرایش او بطرف اعمال ضد اجتماعی میشود بنابراین اثرات روانی-اجتماعی است که از یک انسان سالم، موجودی ناسازگار میآفریند و او را بسوی بزهکاری میراند.تارد برای اثبات عقیده فوق مینویسد: با رفقای بد و ناباب معاشرت کنید،خودپرستی،تکبر، حرص،نفرت و تنبلی را آزاد بگذارید تا بطور نامتناسب رشد کنند،جلوی احساسات رفیق را بگیرید و قلبتان را حساس نمایید،از اوان کودکی با مشت و لگد بجنگ و جدل بپردازید، بشکنجههای جسمانی دست بزنید،در برابر بدیها و آزارها قوی باشید و ایستادگی کنید و حساسیت و ضعف از خود نشان ندهید، بطور تحقیق دیری نخواهد پایید که موجودی بیرحم،بیعاطفه زودخشم و انتقامجو بار میآیید.بنابراین واقعا بخت بلندی خواهید داشت اگر در طول زندگیتان،کسی را به قتل 4 نرسانید. .
*ابداع نظریه ی مجرم حرفه ای :
تارد معتقد بود که تمامی رفتارهای انسان در اثر تقلید آموخته می شود ، جرم هم یک رفتار انسانی است که در جامعه آموخته می شود وی معتقد بود که هیچ انسانی مجرم مادرزاد نیست و این جامعه است که در طول حیات انسان شیوه های ارتکاب جرم را به فرد می آموزد . لومبرزو اعتقاد داشت بعضی از انسان ها به دلیل دارا بودن نوعی نقیصه زیستی مجرم زاده می شوند . بزهکاری این افراد محتوم است . این ها انسان هایی هستند که قابلیت اصلاح و درمان ندارند . دفاع از جامعه ایجاب می کند که این ها انسان ها از جامعه طرد شوند . لذا مجازات ، تبعید به مستعمرات ، اعدام و ... توصیه می کرد و 72 ویژگی آناتومیک ( جسمی ) را برای این افراد معرفی کرد . اما گابریل تارد اگر چه اعتقادات به مجرم مادرزاد نداشت اما اولین فردی است که خصوصیات مجرم حرفه ای را مطرح کرد . مجرم حرفه ای از آورده های تارد است که در مقابل آورده لومبرزو قرار می گیرد . مجرم حرفه ای کسی است که دارای تکلم ، سبک زبان معاشرت ویژه خود ، باورها و ارزش های ..... دارد . بزهکار حرفه ای کسی است که ارتکاب جرم را در جامعه یاد گرفته است و در نتیجه وجود بسترهای اجتماعی جرم زا وارد ورطه تبهکاری شده است و اما برخلاف لومبرزو ، تارد اعتقاد داشت که بزهکار حرفه ای قابل اصلاح و درمان است .
گابریل تارد اعتقاد داشت که ارتکاب جرم از راه تقلید و یادگیری آموخته می شود و کتابی نوشته است به نام ( قوانین تقلید) که سه قانون را به عنوان قانون حاکم بر چگونگی تقلید جرم معرفی کرده است .
1 - قانون اول : این که انسان غالبا از کسانی تقلید می کنند که از نظر فیزیکی به او نزدیک بوده و یا با وی معاشرت دارند به همین جهت اگر فرد در محیط های مجرمانه ، فاسد و منحرف زندگی کند یا معاشرت داشته باشد ، در نتیجه این معاشرت و قرابت فیزیکی ارتکاب جرم را می آموزد . کسی که در یک خانواده متلاشی شده به دنیا می آید و زندگی می کند که پدر او مثلا سارق حرفه ای است . یقینا تحت تاثیر اعتقادات ، باورها و ارزش های پدر خود قرار می گیرد . خانواده ای که در یک محله فاسد زندگی مشروعی را آغاز کرده اند یقینا در گذر زمان از شر پلیدها و آثار سوء زندگی در آن محله در امان نمی مانند و این خانواده و اعضای آن به دلیل معاشرت با افراد فاسد ارتکاب جرم را می آموزند .
2 - قانون دوم : انسان معمولا از افراد مافوق خود تقلید می کند . یعنی اشخاص فرودست از اشخاص فرادست تقلید می کنند . در باندهای مجرمانه جرایم باندی و سازمان یافته اشخاصی که تازه وارد هستند و در سلسله مراتب باندی در ذیل قرار دارند از پیش کسوتان پیروی نموده و تحت آموزش و ارشاد قرار گرفته و به این وسیله ارتکاب جرم را می آموزند .
3 قانون سوم : چون جرم یک رفتار انسانی است همانند سایر رفتارهای انسانی تابع مد بوده و متحول می شود و در گذر زمان هم نوع جرم و هم شیوه های ارتکاب آن تغییر می یابد .
به عنوان مثال : تردیدی نیست که سرقت هایی که در صد سال پیش اتفاق می افتاد سرقت های سنتی بوده اند که با استفاده از قوه جسمی و با کمین کردن سارقان و راهزنی و ... که پر مخاطره بوده انجام می شد . اما پیدایش اسلحه و وفور آن و وسایل تکنولوژیکی مانند موبایل ارتکاب بسیاری جرایم مثل موادمخدر ، سرقت و ... تغییر کرده است . همچنین ممکن است در نتیجه پیشرفت های صنعتی و تکنولوژی جرایم جدیدی به وجود می آید که فاقد سابقه بوده اند و به جرایم جرایم مصنوعی ( تصنعی ) مشهورهستند که به موازات پیشرفت جامعه در زمینه اقتصادی خصوصا صنعتی ایجاد شده اند که با جرایم فطری یا طبیعی متفاوتند. مثلا تا قبل از اینکه اینترنت در خدمت مردم قرار گیرد بحث از سرقت ها و اختلاس ها و کلاهبرداری هایی که اکنون به وسیله این تکنولوژی انجام می شود منفی بود تا قبل از اینکه هواپیما اختراع شود جرم هواپیما ربایی وجود نداشت . پس جرم هم تابع مد بوده و همراه تکنولوژی تغییر می یابد . جرایم فطری، جرایمی هستند که افرادبشر به جرم بودن آنها اتفاق داشته است .
تحقیق:محمدجواد علی نژاد