مصطفی لطفی
172 یادداشت منتشر شدهسریال «وحشی»؛ تقابل قانون، اخلاق و غریزه در جهان سیاه هومن سیدی

هوالمصور
سریال «وحشی»؛ تقابل قانون، اخلاق و غریزه در جهان سیاه هومن سیدی
مقدمه: جهان بینی تاریک و چندلایه سیدی
سریال «وحشی» به کارگردانی هومن سیدی، که از پلتفرم فیلمنت پخش شده، نه تنها یک اثر جنایی-درام معمولی نیست، بلکه یک کالبدشکافی عمیق از جامعه ایران معاصر است. این سریال با روایتی مینیمالیستی و فرمی مستندگونه، مخاطب را به قلب تاریکی های اخلاقی، بحران های طبقاتی و پرسش های فلسفی درباره گناه، انتخاب و تقدیر می کشاند. در این یادداشت، به طور کوتاه به بررسی ابعاد حقوقی (تقابل قانون با اخلاق فردی)، فلسفی (پرسش های اگزیستانسیالیستی) و اجتماعی (نقد ساختارهای طبقاتی) می پردازیم و نشان می دهیم که چرا «وحشی» یکی از معدود آثار جسورانه نمایش خانگی ایران است.
۱. فرم و محتوا: خشونت به مثابه زبان روایت
سیدی در «وحشی» از فرم به عنوان ابزاری برای تقویت محتوا استفاده می کند:
- فیلمبرداری مینیمال و قاب های تنگ:
دوربین های مرتضی نجفی با نورپردازی تیز و سایه های سنگین، فضایی خفقان آور خلق می کنند که بازتاب ذهن آشفته داوود (جواد عزتی) است. صحنه مرگ کودکان در قسمت اول، با ترکیب صدای ضبط ماشین، قطار و کات های ناگهانی، یک «شوک سینمایی» ایجاد می کند که مخاطب را از همان ابتدا درگیر می سازد .
- تدوین نامتعارف:
حذف تیتراژ ابتدایی و شروع سریال با یک سکانس اعتصاب کارگران، نشان دهنده بی پروایی سیدی در شکستن کلیشه های سریال سازی ایرانی است .
نکته فلسفی: خشونت در «وحشی» نه تصنعی است و نه تزئینی، بلکه بازتابی از خشونت ساختاری است که شخصیت ها را در خود می فشارد. این رویکرد یادآور نظریه «خشونت الهیاتی» اسلاوی ژیژک است: خشونتی که سیستم برای حفظ خود اعمال می کند و قربانیانش (مثل داوود) را به افرادی «وحشی» تبدیل می نماید.
۲. تحلیل شخصیت داوود اشرف: قربانی یا جنایتکار؟
جواد عزتی در نقش داوود اشرف، یکی از پیچیده ترین شخصیت های سینمای ایران را خلق کرده است:
- تراژدی انتخاب های ناخواسته:
داوود نه یک شرور ذاتی، که یک انسان معمولی است که در چرخه اشتباهات کوچک (سوار کردن کودکان، پاک کردن رد جرم) به دام می افتد. این مفهوم یادآور «تئوری پنجره های شکسته» در جرم شناسی است: یک خطای کوچک می تواند به فاجعه ای بزرگ منجر شود
- تناقض اخلاقی:
او از یک سو قربانی نظام اقتصادی ناعادلانه است (عدم پرداخت حقوق کارگران)، و از سوی دیگر با پنهان کردن جرم، خود به بخشی از این نظام فاسد تبدیل می شود. این دوگانگی، پرسش بزرگی را مطرح می کند:
آیا قانون همیشه عادلانه است؟
دادگاه ذهنی داوود در طول سریال، بیش از هر حکم قضایی او را مجازات می کند .
۳. نقد اجتماعی: فقر به مثابه زندان نامرئی
سیدی با نگاهی تلخ به نابرابری های طبقاتی می پردازد:
-کارگران معدن به عنوان نماد استثمار:
صحنه های معدن با رنگ های خاکستری و دیالوگ هایی مثل «اعتراض برای گرفتن حق کار اشتباهی است!»، نقدی تلویحی به سیستم های کاری غیرانسانی است. جالب اینجاست که معدن (به عنوان نماد ثروت) خود به زندانی برای کارگران تبدیل شده است .
-کودکان قربانی:
مرگ دو کودک نه تنها یک حادثه دراماتیک، که نمادی از آینده ای است که نظام اجتماعی از طبقه کارگر می دزدد. سکانس پایانی قسمت هشتم، جایی که وکیل (نگار جواهریان) راز گذشته داوود را فاش می کند، نشان می دهد که فقر عاطفی ، فرهنگی و اقتصادی چگونه نسل ها را درگیر می کند.
۴. مباحث حقوقی: تقابل قانون و اخلاق
- گناه در سکوت: سریال به خوبی نشان می دهد که چگونه سیستم قضایی می تواند ناکارآمد باشد. داوود به دلیل ترس از سیستم (که احتمالا او را بدون شنیدن دفاعیاتش محکوم می کند)، به جای مراجعه به قانون، خود را دچار چرخه دروغ می کند. این موضوع پرسش هایی درباره اعتماد به نهادهای حقوقی ایجاد می نماید .
- پایان تیره و ابهام در عدالت: در قسمت هشتم، داوود پس از مجروحیت در زندان،و مواجه جنون آمیز با رها(نگارجواهریان) با یک انتخاب اخلاقی روبه رو می شود. این پایان بندی، مخاطب را به فکر وامیدارد:
آیا مجازات واقعی او، زندان است یا عذاب وجدان؟ یا عشق واقعی وکیل او؟
این مفهوم یادآور نظریه «عدالت ترمیمی» است که به جای مجازات، به ترمیم رابطه مجرم و جامعه توجه دارد .
- ترکیب ژانرها:
سیدی تا حدودی موفق شده عناصر درام جنایی (مثل سریال های نتفلیکس) را با نگاه اجتماعی-فلسفی ایرانی تلفیق کند.
- نوآوری در روایت:
استفاده از تعلیق های روان شناختی (مثل سکانس ملاقات با پیرمرد) به جای تعلیق های کلیشه ای .
- پرسش های اخلاقی:
سریال به جای قضاوت، مخاطب را در موقعیت «انتخاب» قرار می دهد: که مثلا اگر شما جای داوود بودید، چه می کردید؟
حرف آخر:«وحشی» نه یک سریال، که یک تجربه سینمایی بلند چند قسمتی است که با ترکیب هنرمندانه روایت داستان داود اشرف در فرم و محتوا، مدام مخاطب را به چالش می کشد. این اثر اثبات می کند که نمایش خانگی ایران می تواند فراتر از سرگرمی های سطحی، به مفاهیم عمیق انسانی بپردازد.
مصطفی لطفی .وکیل دادگستری