مدیران فراموش شده در ورزش ایران؛ از حضور پررنگ تا غیاب در حافظه تاریخی

12 خرداد 1404 - خواندن 6 دقیقه - 38 بازدید

در تاریخ ورزش کشور، مدیرانی بوده اند که علی رغم تکیه بر جایگاه های حساس و کلیدی، نه تنها نامی ماندگار از خود برجای نگذاشتند، بلکه حضورشان اغلب با نوعی بی هویتی مدیریتی همراه بود. این مدیران – که عمدتا با اتکا به رانت، روابط سیاسی، توصیه نامه ها و ملاحظات بیرونی بر مسند قدرت قرار گرفتند – هیچ گاه نتوانستند با بدنه ورزش، کارکنان، کارشناسان یا حتی جامعه ورزشکاران ارتباط واقعی برقرار کنند. بسیاری از این چهره ها، پس از ترک مسئولیت، نه در ذهن ها باقی ماندند و نه در خاطرات اهالی ورزش جایگاه مثبتی کسب کردند.

این پدیده «مدیران فراموش شده» اغلب به دلیل عدم برخورداری از سرمایه های انسانی لازم مانند صداقت، فروتنی، تعامل، تخصص فنی، شفافیت و بینش راهبردی، نتوانستند کارنامه ای اثربخش ارائه دهند. چنان که در تحلیل کیفی پژوهش صفاری نیا و افشار (۱۴۰۲) نیز اشاره شده، مدیرانی که فاقد انسجام اخلاقی، کفایت تخصصی و توان تعامل بین سازمانی هستند، به جای اینکه منشا توسعه باشند، به مانعی در مسیر حرکت سیستم تبدیل می شوند (صفاری نیا و افشار، ۱۴۰۲). این مدیران معمولا با کارکنان هم دل نیستند، به خرد جمعی اعتقاد ندارند، و در مواجهه با بحران ها به جای مسئولیت پذیری، به سیاست گریزی و لاپوشانی روی می آورند.

در نهایت، حضور چنین افرادی نه تنها ورزش کشور را از رشد و پویایی بازداشت، بلکه آسیب هایی به آن وارد کرد که جبران آن ها سال ها زمان برده است. تصمیمات غیرکارشناسی، حذف نخبگان، سیاست زدگی در برنامه ها، و تخریب سرمایه اجتماعی ورزش، میراث این مدیران بود. فشل شدن سیستم اداری، از میان رفتن انگیزه در میان کارکنان، و بی اعتمادی گسترده در جامعه ورزش نسبت به نهادهای بالادستی، بخشی از آسیب هایی است که ریشه در مدیریت ضعیف و رانتی دارد. به تعبیر پژوهشگران بین المللی، رهبران سازمانی تنها زمانی در ذهن ها باقی می مانند که علاوه بر موفقیت عملکردی، بتوانند نوعی «اثر احساسی مثبت» بر کارکنان و ذی نفعان بر جای گذارند. کوزس و پزنر (2021).

چه ویژگی هایی مدیران را ماندگار می کند؟

مدیرانی که در تاریخ ورزش کشور ماندگار شده اند، غالبا واجد ویژگی هایی مشترک بوده اند: تعهد به منافع ملی، صداقت فردی، ارتباط گرم با کارکنان، شفافیت در تصمیم گیری، تخصص علمی در حوزه ورزش، و از همه مهم تر، درک فرهنگی از نقش ورزش در جامعه. این مدیران معمولا خود را در جایگاه «خدمت گزار» می دیدند، نه «صاحب قدرت». آن ها با تیم سازی، تربیت مدیران نسل بعدی، حفظ شان ورزشکاران، حمایت از استعدادهای مناطق محروم و دفاع از استقلال سازمان های ورزشی، ردپایی مثبت در افکار عمومی و حافظه تاریخی ورزش ایران به جا گذاشتند.

همچنین، مدیران اثرگذار از دیپلماسی نرم بهره می گیرند، به ارتقاء منزلت بین المللی ورزش کشور توجه دارند، و با دوری از حواشی سیاسی، تمرکز خود را بر راهبردهای توسعه ای بلندمدت معطوف می سازند. به بیان کوزس و پزنر (2021)، «رهبری موفق در ورزش نه با صدور بخشنامه، بلکه با الهام بخشی، شنیدن، و ایجاد حس مشارکت معنا پیدا می کند.

در نهایت، ماندگاری یک مدیر نه به میز و منصب او، بلکه به اثرات ملموسی بستگی دارد که بر روح کارکنان، توسعه زیرساخت ها، بهبود کیفیت فنی، عدالت ورزشی و باور اجتماعی به نظام ورزش کشور می گذارد. اگر ورزش ایران می خواهد در مسیر پیشرفت قرار گیرد، باید مدیرانی تربیت و انتخاب شوند که نه برای رزومه، بلکه برای آینده نسل ها مدیریت می کنند.

نتیجه گیری

مرور سه دهه تجربه زیسته در نظام مدیریتی ورزش کشور نشان می دهد که آن دسته از مدیرانی که صرفا با تکیه بر روابط غیررسمی، وابستگی های جناحی، یا توصیه نامه های غیرحرفه ای بر مسند مدیریت نشستند، نه تنها اثرگذاری مثبت نداشتند، بلکه به تدریج از حافظه جمعی ورزش ایران نیز محو شدند. این محو شدن نه از سر بی انصافی، بلکه نتیجه عملکرد ضعیف، قطع ارتباط با بدنه کارشناسی و نداشتن بینش توسعه محور در حوزه ورزش بود. وقتی مدیری نتواند همدلانه بشنود، درست تصمیم بگیرد و شفاف اجرا کند، طبیعتا در اذهان نمی ماند.

این مدیران که اغلب با ساختار ورزش کشور بیگانه بودند، ضمن تضعیف سرمایه انسانی موجود، مانع شکوفایی ظرفیت های داخلی شدند و عملا سیستم ورزش کشور را با رکود، بی اعتمادی و انفعال مواجه ساختند. اثرات مخرب این دوره ها هنوز هم در برخی حوزه ها احساس می شود: از نابسامانی مدیریتی در فدراسیون ها گرفته تا فرسایش انگیزه در میان کارکنان و متخصصان حوزه ورزش. مدیریت هایی که بدون چشم انداز، برنامه مدون و تعامل اخلاق محور پیش رفته اند، هرگز نمی توانند میراث ماندگار به جا بگذارند.

برای خروج از این چرخه معیوب و رسیدن به الگوی ماندگاری مثبت در مدیریت ورزش کشور، نیاز به تحول بنیادی در انتخاب مدیران است. مدیر ماندگار کسی است که با فروتنی، شفافیت، تسلط فنی، تعامل فعال با بدنه ورزش و مسئولیت پذیری، نه تنها بر عملکرد دستگاه متبوع خود اثر بگذارد، بلکه در ذهن و دل کارکنان و ورزشکاران نیز جای بگیرد. اگر معیار گزینش مدیران ورزش، شایستگی به جای سفارش، و اخلاق به جای قدرت طلبی باشد، می توان امیدوار بود که نسل جدیدی از مدیران تاثیرگذار، نام خود را در تاریخ ورزش کشور با افتخار ثبت کنند.

منابع

  • صفاری نیا، م.، و افشار، ح. (۱۴۰۲). تحلیل آسیب شناسانه الگوهای مدیریتی در ورزش ایران. فصلنامه مدیریت راهبردی ورزش، ۹(۳)، ۲۵–۴۴.
  • Kouzes, J. M., & Posner, B. Z. (2021). The Leadership Challenge: How to Make Extraordinary Things Happen in Organizations (7th ed.). Jossey-Bass.