امیررضا قوام پور
3 یادداشت منتشر شدهتاملی بر ورود هوش مصنوعی به دستگاه قضایی

در اتاقی بی پنجره در یکی از دادگاه های پکن، قاضی حضور ندارد؛ اما حکم صادر می شود. نه با تامل و تجربه، بلکه با محاسبه و الگوریتم.
اینجا الگوریتم ها بر صندلی قضاوت تکیه زده اند . هوش مصنوعی، تا دیروز دستیار تحلیل داده ها، و امروز در دستگاه های قضایی برخی کشورها، جای خود را میان قاضیان باز کرده است.
در چین، سیستم «۲۰۶» با تحلیل الگوهای رفتاری قضایی، به قضات در صدور رای کمک می کند. نتیجه چیست؟ افزایش سرعت رسیدگی؛ اما آیا عدالت هم تسریع شده؟ این سیستم به دلیل اتکای شدید به داده های پیشین، خطر بازتولید احکام ناعادلانه گذشته را در خود دارد به نظر برگرفته از این تجربه باید در پی الگوریتم و ساختن الگویی متفاوت برای جلوگیری از این اتفاقات بود.
در استونی، پروژه ای برای قضاوت ماشینی در دعاوی مالی کوچک در حال اجراست. بهره وری بالاست؛ اما منتقدان نگران اند که در یک فرایند بدون لمس انسانی، انصاف قربانی شود ، این آزمایش بر دعاوی کوچک نیز البته بستری برای فهم بهتر نیازمندی ها ایجاد کرده است تا بتوان نقد را اجرایی کرد و در مراتب بالاتر دچار ضعف کمتر و خسارت کمتر باشد.
در آمریکا، الگوریتم هایی چون COMPAS در تحلیل ریسک تکرار جرم به کار می روند. صرفه جویی در هزینه ها آشکار است؛ ولی پژوهش ها نشان داده اند این سیستم ها ممکن است سوگیری نژادی را تقویت کنند، دقیقا آنچه مشهود است دیتای فکری و پشتوانه های تاریخی در تحقیق و جستجوی هوش مصنوعی اثر گذار بوده است و میتوان مجددا با ساخت ابزاری برای بررسی عمیق تر و دقیق تر این ضعف را پوشش داد.
در برزیل، مجلس نمایندگان برزیل لایحه ای را وضع کرد که مقررات قانونی برای هوش مصنوعی (AI) را تعیین می کند، که یکی از نمونه های شاخص استفاده از هوش مصنوعی در دستگاه قضایی است. این اتفاق با هدف تسریع در بررسی و دسته بندی آرای قضایی طراحی شده و با تحلیل خودکار داده های حقوقی به کاهش حجم پرونده ها کمک کرده است.
وجه مثبت این فناوری، تسریع فرایند دادرسی و کاهش فشار کاری بر قضات است، اما از سوی دیگر، نگرانی هایی درباره شفافیت الگوریتم ها و تبعیض پنهان در طبقه بندی داده ها نیز مطرح است.
و حالا ایران. در فضایی که هنوز پرونده های کاغذی بر میز قاضی تلمبارند، زمزمه هایی از ورود هوش مصنوعی شنیده می شود؛ در قالب سامانه های ابلاغ، تحلیل پرونده، و حتی پیشنهاد رای و امروزه میلیون ها آرا و تصمیمات قضایی برای بررسی و ساخت پشتوانه ای عمیق به هوش مصنوعی ارائه شده است . یک فرصت است؟ بی تردید. اما در بستری فاقد شفافیت داده ها و با ضعف نظارت قضایی، این فناوری می تواند به ابزاری بی صدا برای تحکیم بی عدالتی تبدیل شود.
در این میان، یک پرسش بی رحمانه اما لازم مطرح می شود:
آیا عدالت، بدون انسان، ممکن است؟
آیا صرفا دستیار عدالت و مکمل قاضی است؟
و اگر هوش مصنوعی بتواند مانند قاضی بیندیشد، ما به چه چیزی نیاز خواهیم داشت که او ندارد؟ انصاف؟ تجربه؟ یا فقط وجدان؟
وقتی عدالت به AI واگذار می شود، ما باید پیش از آن، «عدالت» را برای خود دوباره تعریف کنیم؟