الهام سیاکالی
18 یادداشت منتشر شدهوقتی درمان هم نگرانمان می کند؛ اضطراب کمک خواستن در اتاق درمان
با وجود افزایش آگاهی عمومی درباره اهمیت سلامت روان، هنوز بسیاری از افراد در مواجهه با خود درمان دچار اضطراب، تردید و نگرانی می شوند.
رفتن به درمان، اگرچه برای بسیاری از ما نشانه ای از شجاعت و خودمراقبتی روانی است، اما همیشه با حس آرامش همراه نیست. برخی از مراجعان، حتی پیش از آغاز جلسه اول، با موجی از نگرانی ها روبه رو هستند:
«اگر نتوانم حرف بزنم چه؟»،
«نکند درمانگر مرا درک نکند؟»،
«اگر درمانگر قضاوتم کند چه؟»
این نگرانی ها سطحی نیستند؛ ریشه در لایه های عمیق تری از روان ما دارند.
در نظریه ی طرحواره درمانی، فرض بر این است که باورهای بنیادینی که در کودکی شکل گرفته اند، در بزرگسالی به صورت طرحواره های ناسازگار بروز می یابند. افرادی که با طرحواره هایی مانند بی اعتمادی/بدرفتاری، نقص/شرم یا رهاشدگی رشد کرده اند، ممکن است به طور ناهشیار به این نتیجه رسیده باشند که:
«نمی شود به کسی اعتماد کرد»،
«اگر خود واقعی ام را نشان دهم، طرد می شوم»،
یا «درمانگر هم در نهایت من را درک نخواهد کرد.»
به همین دلیل، ورود به فرایند درمان برای چنین افرادی نه تنها آغاز التیام نیست، بلکه بازآفرینی یک ریسک هیجانی است. انگار بخشی از وجودشان باور دارد که کمک گرفتن، مساوی آسیب دیدن است.
در کنار طرحواره ها، سبک دلبستگی نیز نقشی پررنگ دارد. فردی با دلبستگی اجتنابی، ممکن است در مواجهه با درمان، احساس کند کنترلش را از دست می دهد یا استقلالش تهدید می شود. در مقابل، فردی با دلبستگی مضطرب ممکن است به طور افراطی نگران این باشد که درمانگر او را رها کند، یا به اندازه کافی اهمیت ندهد.
اگر تجربه های قبلی درمان نیز با شکست، نادیده گرفته شدن یا احساس قضاوت همراه بوده باشند، ذهن ناخودآگاه فرد، بار دیگر همین الگو را پیش بینی می کند.
نکته کلیدی اینجاست: این اضطراب ها، لزوما نشانه ای از "آمادگی نداشتن" فرد برای درمان نیستند، بلکه خود این نگرانی ها، بخشی از مسیری اند که درمان باید به آن ها بپردازد. مواجهه با این اضطراب، یعنی فرد وارد مرحله ای جدی تر از خودشناسی شده است؛ مرحله ای که شاید دردناک باشد، اما عمیقا اصیل است.
نقش درمانگر در این مرحله حیاتی ست:
ساختن فضایی امن، بدون قضاوت، شفاف سازی انتظارات، و احترام به سرعت روانی مراجع می تواند کمک کند تا اضطراب فرایند درمان، کاهش یابد. تکنیک هایی از رویکردهای مانند طرحواره درمانی (با کار بر «حالت کودک»)، شفقت درمانی (CFT)، و روان درمانی مبتنی بر پذیرش (ACT) در این مسیر راهگشا هستند.
در نهایت، بد نیست به خودمان یادآوری کنیم:
اگر رفتن به درمان تو را می ترساند، شاید به این خاطر است که در آستانه ی روبه رو شدن با بخش هایی از خودت هستی که سال ها از آن ها فاصله گرفته ای.
🔸 درمان، همیشه با امنیت شروع نمی شود؛
اما می تواند به امن ترین نقطه روان ما ختم شود،
اگر بگذاریم ترس ها هم بخشی از مسیر باشند.
دکتر الهام سیاکالی
روانشناس سلامت