هندسه کیهانی
هندسه کیهانی: وقتی فضا، خودش را تا می زند و زمان، به بازی تبدیل می شود
در دوران مدرسه، ما با هندسه اقلیدسی آشنا شدیم؛ دنیایی ساده و قابل درک، با خط هایی که همواره مستقیم اند، مثلث هایی که مجموع زوایای شان ۱۸۰ درجه است و فضاهایی که می توان آن ها را با گونیا اندازه گرفت. اما جهان، مطابق دفترهای ریاضی ما رفتار نمی کند. وقتی پای کهکشان ها، سیاه چاله ها، و گسترش جهان به میان می آید، دیگر از آن سادگی خبری نیست. جایی که قوانین فیزیک کلاسیک از نفس می افتند، هندسه کیهانی قدم به میدان می گذارد شاخه ای شگفت انگیز از علم که تلاش می کند شکل و ساختار بزرگ ترین چیز ممکن را درک کند: کل هستی.
هندسه ای برای جهان
اما چرا اصلا جهان به هندسه نیاز دارد؟ چون در قلب علم مدرن، این اصل نهفته است که ساختار فضا و زمان، دینامیک است. با ارائه نظریه نسبیت عام، آلبرت اینشتین نشان داد که فضا و زمان، چیزی ساکن و بی جان نیستند، بلکه خم می شوند، کش می آیند، و حتی می توانند پیچ بخورند آن هم به واسطه ی جرم و انرژی.
در این چارچوب، «خط مستقیم» که همان مسیر حرکت آزاد در فضا-زمان است، دیگر لزوما صاف نیست، بلکه ممکن است منحنی باشد، و این بستگی دارد به اینکه جهان ما چه نوع هندسه ای دارد.
سه شکل برای جهان
کیهان شناسان برای توصیف ساختار بزرگ مقیاس جهان، سه مدل هندسی اصلی را در نظر می گیرند:
1. جهان تخت (Flat Universe):
در این مدل، فضا هیچ گونه انحنایی ندارد و هندسه ی اقلیدسی حاکم است. اگر شما یک مثلث بزرگ در فضا بکشید، مجموع زوایای آن دقیقا ۱۸۰ درجه خواهد بود. نور در خط مستقیم حرکت می کند و جهان می تواند بی نهایت گسترش یابد، ولی با سرعتی کاهنده.
2. جهان بسته (Closed Universe):
جهان مانند سطح یک کره ی سه بعدی است؛ یعنی اگر در یک مسیر مستقیم حرکت کنید، در نهایت به نقطه ی شروع بازخواهید گشت — درست مثل مورچه ای که روی توپ فوتبال راه می رود. در این مدل، مجموع زوایای مثلث ها بیشتر از ۱۸۰ درجه است. چنین جهانی سرانجام دوباره فروخواهد پاشید (Big Crunch).
3. جهان باز (Open Universe):
فضای دارای انحنای منفی یا زینی شکل است. در این مدل، جهان بی نهایت است، اما به گونه ای گسترش می یابد که نور با انحراف از مسیر مستقیم حرکت می کند و مجموع زوایای مثلث ها کمتر از ۱۸۰ درجه می شود. چنین جهانی تا ابد به گسترش خود ادامه می دهد.
آیا می توانیم شکل جهان را ببینیم؟
در نگاه نخست، این ایده عجیب به نظر می رسد که جهان چه شکلی دارد؟ چون ما درون آن هستیم. اما با مشاهده ی تابش پس زمینه ی کیهانی (CMB) همان پرتوی ضعیفی که از لحظه ی تولد جهان باقی مانده دانشمندان توانسته اند با دقتی شگفت انگیز، انحنای جهان را اندازه گیری کنند. نتیجه؟
جهان ما با دقتی در حد یک هزارم، تخت است. اما این فقط یک تقریب است. ما نمی دانیم که در مقیاس های فراتر از مشاهده ی کنونی، چه چیزی در انتظار ماست.
کیهان ، همچون آینه ی بی نهایت
یکی از فرضیه های عجیب هندسه کیهانی این است که جهان ممکن است ساختاری تکرارشونده داشته باشد. یعنی شما اگر به اندازه ی کافی دور شوید، شاید به نسخه ای دیگر از کهکشان راه شیری برسید یا حتی به خودتان! این پدیده، در هندسه های بسته یا پیچیده امکان پذیر است. جهان ممکن است مانند یک آینه ی کروی بزرگ باشد که تصویرهای تکرارشونده ای از خود خلق می کند.
زیبایی و فلسفه ی فضا
در دل هندسه کیهانی، فقط فیزیک نهفته نیست؛ بلکه زیبایی و فلسفه نیز جریان دارد. هندسه کیهانی به ما می گوید که «کجا هستیم»، اما به طور ضمنی می پرسد:
«چرا این جا هستیم؟»
اگر فضا می تواند خم شود، اگر زمان می تواند کش بیاید، پس درک ما از واقعیت تا چه حد ناتمام است؟ شاید آنچه ما فضا می نامیم، تنها یک تصویر سایه گون از حقیقتی پیچیده تر باشد همان طور که افلاطون در غار مشهور خود از آن سخن گفت.
و در پایان...
هندسه کیهانی، فقط مطالعه ی خطوط و زاویه ها در مقیاس نجومی نیست. این علم، تلاشی است برای رمزگشایی از بزرگ ترین معما: خود هستی
در جهانی که خودش را خم می کند، ممکن است جواب پرسش ها نه در انتهای آسمان، که در انحنای ساده ی یک نور در فضا نهفته باشد.