چگونه با تقویت خودپنداره تحصیلی، یک دانش آموز را از افت عملکرد نجات دادم؟
یکی از دغدغه های همیشگی ما معلمان، دانش آموزانی هستند که با وجود استعدادهای درونی، در یادگیری موفق عمل نمی کنند. در این یادداشت، تجربه ای را بازگو می کنم که طی آن با تمرکز بر خودپنداره تحصیلی یک دانش آموز پایه نهم، توانستم افت تحصیلی او را تا حد زیادی جبران کنم.
دانش آموز مورد نظر که در اینجا او را «امیر» می نامم، در چند ماه ابتدایی سال تحصیلی تقریبا هیچ گونه مشارکتی در کلاس نداشت و در اغلب دروس نمراتی زیر سطح متوسط کسب می کرد. در بررسی های اولیه مشخص شد که این دانش آموز تصویری منفی از خود به عنوان یک فرد «ناموفق» دارد؛ او باور داشت که هرگز نمی تواند به پای سایر هم کلاسی هایش برسد.
من با رویکردی پژوهش محور وارد عمل شدم. ابتدا در فضایی کاملا غیررسمی با او صحبت کردم، از خاطرات موفق گذشته اش پرسیدم، و در فعالیت های کلاسی مسئولیت های کوچکی به او سپردم تا احساس موثر بودن را تجربه کند. بازخوردهای مثبت و هدفمند را جایگزین انتقاد کردم. به مرور، تغییراتی آشکار در رفتار او مشاهده شد. از نیم سال دوم، امیر با علاقه در بحث های کلاسی شرکت می کرد و نمراتش به شکل چشمگیری بهبود یافت.
این تجربه شخصی بار دیگر به من یادآوری کرد که آنچه بسیاری از دانش آموزان نیاز دارند، نه تدریس بیشتر بلکه تقویت نگاه آن ها به خودشان است. آموزش، گاهی با بازسازی ذهنی آغاز می شود؛ جایی که معلم نه فقط مدرس، بلکه مشوق و بازسازنده امید درون دانش آموز است.