تحلیل آثار حذف صفر از پول ملی ایران با نگاهی تطبیقی به تجارب بین المللی

22 اردیبهشت 1404 - خواندن 6 دقیقه - 39 بازدید

 چکیده

این مطالعه به بررسی آثار حذف صفر از پول ملی ایران با تمرکز بر تجارب بین المللی می پردازد. حذف صفرها ابزاری برای تسهیل مبادلات مالی و بازسازی اعتماد به پول ملی است، اما موفقیت آن مستلزم پیش شرط های اقتصادی است. با تحلیل تجارب ترکیه، برزیل، زیمبابوه و آلمان، نشان داده می شود که حذف صفر زمانی ثمربخش است که با مهار تورم، اصلاحات ساختاری و تقویت اعتماد عمومی همراه گردد. در غیر این صورت، این اقدام صرفا تغییری ظاهری بوده و ناکام خواهد ماند. بر این اساس، پیشنهادهای سیاستی برای اجرای موفق این سیاست در ایران ارائه می شود.

کلیدواژه ها: حذف صفر، پول ملی، تورم، سیاست پولی، تجربه بین المللی، ایران

مقدمه

در سال های اخیر، با تداوم تورم مزمن، کاهش ارزش پول ملی و افزایش ارقام در مبادلات مالی، موضوع حذف صفر از واحد پولی ایران بار دیگر در محافل سیاست گذاری اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است. این سیاست که در ادبیات اقتصادی با عنوان Redenomination شناخته می شود، هدف آن ساده سازی مبادلات، بهبود کارایی نظام پرداخت و ارتقای اعتماد به پول ملی است (Reinhart & Rogoff, 2009).
هدف این یادداشت علمی، تحلیل پیامدهای این سیاست در اقتصاد ایران با نگاهی تطبیقی به تجارب کشورهای منتخب جهان است تا از رهگذر آن، چشم انداز روشن تری از فرصت ها و چالش های پیش رو به دست آید.

حذف صفر از پول ملی؛ اهداف و مبانی نظری

حذف صفر از پول ملی فرآیندی است که طی آن ارزش اسمی اسکناس و سکه بدون تغییر ارزش واقعی پول تعدیل می شود. مهم ترین اهداف این سیاست عبارتند از:
کاهش تعداد ارقام در مبادلات و اسناد مالی، تسهیل عملیات حسابداری، ارتقای اعتماد عمومی به پول ملی و بهبود کارایی سیاست های پولی (Fischer, Sahay, & Végh, 2002).
تجربه جهانی نشان می دهد که حذف صفر در غیاب ثبات اقتصادی، اثری موقت و حتی معکوس دارد (Cagan, 1956).

تجربه بین المللی: ترکیه، برزیل، زیمبابوه و آلمان

ترکیه (۲۰۰۵)

ترکیه در سال ۲۰۰۵ اقدام به حذف ۶ صفر از لیر کرد. این سیاست پس از یک دوره موفق اصلاحات مالی، کاهش تورم به سطح تک رقمی و تثبیت اقتصادی اجرا شد. دولت ترکیه علاوه بر حذف صفرها، ساختار نظام بانکی را اصلاح کرد و توانست با حفظ ثبات اقتصادی، واحد پول جدید (لیر جدید) را با اعتماد عمومی همراه سازد (Fischer et al., 2002).

برزیل (۱۹۸۶–۱۹۹۴)

برزیل در فاصله دهه های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، چندین مرتبه اقدام به حذف صفر از پول ملی خود کرد. به دلیل تداوم تورم مزمن، فقدان انضباط مالی و ناکامی در اصلاحات ساختاری، صفرهای حذف شده مجددا بازگشتند (Dornbusch, Sturzenegger, & Wolf, 1990). این تجربه نشان داد که حذف صفر بدون مهار پایدار تورم و اصلاحات مالی، کارآمد نخواهد بود.

زیمبابوه (۲۰۰۶–۲۰۰۹)

زیمبابوه طی سال های ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ در سه مرحله اقدام به حذف صفر (جمعا ۱۲ صفر) کرد. با این حال، به دلیل ابرتورم، بی ثباتی سیاسی–اقتصادی و ناکامی در اصلاحات بنیادین، واحد پول ملی عملا از کار افتاد و نظام دلاریزه جایگزین آن شد (Reinhart & Rogoff, 2009).

آلمان (۱۹۴۸)

آلمان پس از جنگ جهانی دوم یکی از نمونه های موفق اصلاح پولی را رقم زد. در سال ۱۹۴۸، واحد پول جدید (مارک آلمان غربی) جایگزین رایش مارک شد. این اصلاح پولی با حذف صفرها، همراه با اصلاحات اقتصادی بنیادین، تثبیت مالی، آزادسازی قیمت ها و حمایت بین المللی (طرح مارشال) انجام شد. نتیجه آن بازسازی اعتماد عمومی، تثبیت اقتصاد و آغاز دوره شکوفایی اقتصادی آلمان بود (Eichengreen, 1996).

چشم انداز ایران

اقتصاد ایران طی دو دهه گذشته با نرخ های بالای تورم، نوسانات ارزی، کسری بودجه مزمن و ضعف شفافیت مالی مواجه بوده است.
بر اساس تجارب بین المللی، موفقیت سیاست حذف چهار صفر از ریال منوط به تحقق پیش نیازهایی چون مهار پایدار تورم، اصلاح ساختار مالی دولت، بهبود شفافیت بانکی، تثبیت بازار ارز و تقویت اعتماد عمومی است (Fischer et al., 2002; Reinhart & Rogoff, 2009).

پیشنهادهای سیاستی

بر مبنای تحلیل نظری و تجارب تطبیقی، اجرای موفق سیاست حذف چهار صفر در ایران مستلزم اقدامات زیر است:

۱. مهار پایدار تورم (Cagan, 1956)
۲. اصلاح ساختار مالی دولت
۳. تقویت شفافیت و سلامت نظام بانکی
۴. تثبیت نرخ ارز و تقویت ذخایر ارزی
۵. آموزش، اطلاع رسانی و آماده سازی زیرساخت ها
۶. تقویت اعتماد عمومی (Eichengreen, 1996)

نتیجه گیری

حذف صفر از پول ملی ایران اقدامی فنی و مکمل است که به تنهایی نمی تواند چالش های اقتصادی را برطرف کند. تجارب ترکیه، برزیل، زیمبابوه و آلمان نشان می دهد که موفقیت این سیاست در گرو مهار تورم، اصلاحات ساختاری و تقویت اعتماد عمومی است. برای ایران، اتخاذ رویکرد جامع، تدریجی و همراه با اصلاحات اقتصادی، شرط لازم و کافی برای بهره مندی از منافع این سیاست خواهد بود.

منابع (References)

Cagan, P. (1956). The monetary dynamics of hyperinflation. In Studies in the quantity theory of money (pp. 25–117). University of Chicago Press.

Dornbusch, R., Sturzenegger, F., & Wolf, H. (1990). Extreme inflation: Dynamics and stabilization. Brookings Papers on Economic Activity, 1990(2), 1–84.

Eichengreen, B. (1996). Globalizing capital: A history of the international monetary system. Princeton University Press.

Fischer, S., Sahay, R., & Végh, C. A. (2002). Modern hyper- and high inflations. Journal of Economic Literature, 40(3), 837–880.

Reinhart, C. M., & Rogoff, K. S. (2009). The aftermath of financial crises. American Economic Review, 99(2), 466–472.