بررسی دلالت آیات (۹۰ و ۹۱ آل عمران) بر عدم پذیرش توبه بعد از مرگ

21 اردیبهشت 1404 - خواندن 5 دقیقه - 74 بازدید
بررسی دلالت آیات (90 و 91 آل عمران) بر عدم پذیرش توبه بعد از مرگ

از آیات دیگری که بر عدم امکان توبه بعد از مرگ، به آنها استدلال شده، آیات (90 و 91 آل عمران) است که در باره توبه مرتد است در آنجا چنین آمده است: «ان الذین کفروا بعد ایمانهم ثم ازدادوا کفرا لن تقبل توبتهم و اولئک هم الضالون-ان الذین کفروا و ماتوا و هم کفار فلن یقبل من احدهم ملء الارض ذهبا و لو افتدی به اولئک لهم عذاب الیم و ما لهم من ناصرین»؛ بر اساس آیه 90 کسانی که بعد از ایمان دو باره کافر می گردند هرگز نه در دنیا و نه بعد از دنیا، توبه آنان پذیرفته نمی شود؛ زیرا در جمله «لن تقبل توبتهم» قبول توبه با کلمه «لن» نفی شده است که بر نفی ابدی دلالت دارد؛ بنابراین توبه مرتد هیچ گاه، نه در دنیا و نه بعد از دنیا، پذیرفته نمی شود.

همچنین بر اساس آیه 91 کافری که در حال کفر بمیرد در قبال رهایی از عذابی که به آن گرفتار می شود هرگز فدیه اش پذیرفته نمی شود حتی اگر زمین پر از طلا را فدیه دهد؛ و این کنایه از عدم پذیرش توبه او است.

این بیانی است که می توان با تکیه بر آن برای نامقبول بودن توبه بعد از مرگ درین آیات ارائه کرد؛ ولی دقت در مفاد جملات این آیات نشان می دهد که این دو آیه نیز بر این ادعا که هر گونه توبه ای بعد از مرگ، مردود و نامقبول است دلالتی ندارند؛ زیرا در آخر آیه 90، جمله «و اولئک هم الضالون» آمده است؛ و این جمله به لحاظ ادبی جمله حالیه است یا لا اقل محتمل است که جمله حالیه باشد؛ و بنابراین با این احتمال، این آیه حد اقل دلالتش بر عدم قبول توبه، قطعی نیست؛ زیرا با فرض حالیه بودن این جمله، معنی آیه این می شود که مرتدان در حالی که در گمراهی کفر هستند هرگز توبه آنان پذیرفته نیست؛ روشن است وقتی گمراهی هنوز هست و همچنان ادامه داشته باشد ادعای توبه کردن، ادعایی بی محتوا و خالی از حقیقت است؛ و نمی توان عنوان «توبه حقیقی» را برای کسانی که در حالی که به گمراهی شان ادامه می دهند و از کفرشان منقطع نشده اند اطلاق کرد؛ و وقتی «توبه حقیقی» محقق نشده قبول توبه نیز هرگز محقق نمی شود؛ چون قبول «توبه حقیقی» فرع بر وجود «توبه حقیقی» است که در اینجا نیست؛ بنابراین جمله «لن تقبل توبتهم» معنی اش این است که توبه ظاهری و بی محتوای مرتدان پذیرفته نیست؛ روشن است عدم پذیرش چنین توبه بی محتوایی، ملازم با عدم پذیرش «توبه حقیقی» نیست؛ پس این آیه دلالتی ندارد که بعد از مرگ «توبه حقیقی» پذیرفته نیست.

اما این که آیه 91 نیز بر نامقبول توبه بعد از مرگ دلالتی ندارد بیانش این است که آنچه در این آیه آمده است دفع این توهم است که می توان با پرداخت فدیه ای از تبعات گناه عبور کرد و به مصالحه ای رسید؛ چنانکه چنین کاری در محاکم جوامع بشری معمول و متداول است و در موارد فراوانی، مجرم با پرداخت مالی از تبعات جرمش رهایی می یابد؛ مفاد آیه این است که این توهم در باب گناهان اعتقادی منجر به کفر، باطل است؛ و فدیه در اینجا بی فایده است؛ زیرا اعتقاد کفر آمیز عین عذاب اخروی است و راهی برای رفع آن نیست جز این که آن اعتقاد باطل از صفحه روح و روان انسان پاک گردد؛ و گرنه با حفظ اعتقاد کفر آمیز همچنان انسان معتقد به آن اعتقاد کفر آمیز در عذاب است؛ چون بنا بر آیات زیادی مثل (7 تحریم) «یا ایها الذین کفروا لا تعتذروا الیوم انما تجزون ما کنتم تعملون» اعتقاد کفر آمیز عینا همان عذاب است و پرداخت فدیه، رافع اعتقاد کفرآمیز نیست تا مفید و مقبول باشد؛ لذا در آیه مورد بحث به نامقبول بودن فدیه در حل این مشکل تصریح و گفته شده «فلن یقبل من احدهم ملء الارض ذهبا و لو افتدی به»؛ پس این آیه هم مربوط به موضوع دیگری است؛ و در مورد نامقبولی «توبه حقیقی» بعد از مرگ دلالتی ندارد.