حمید رضایی
3 یادداشت منتشر شدهبرای وقتی که صدای مان بلند می شود
برای وقتی که صدایمان بلند می شود ...
وقتی دعوا شدت می گیرد، وقتی کلمات زخمی می شوند، وقتی نگاه ها سرد و فاصله ها عمیق می شوند، یادمان باشد:
ما در یک تیم هستیم، نه در دو سوی میدان جنگ.
هنگامی که اختلافات بالا می گیرد، وقتی خشم مثل موجی سهمگین درونمان طغیان می کند، یادمان باشد:
عصبانیت، یک واکنش لحظه ای نیست، بلکه نتیجه سال ها الگوهای رفتاری شکل گرفته در ذهن ماست.
از نگاه علمی و دقیقتر ، وقتی افراد دچار تنش شدید می شوند، بخش منطقی مغز (کورتکس پیش پیشانی) تحت تاثیر احساسات شدید قرار می گیرد و کنترل خویشتن کاهش پیدا می کند. این همان لحظه ای است که صدایمان را بالا می بریم، حرف هایی را می زنیم که بعدها از گفتنشان پشیمان می شویم، و عشق و دوست داشتن را زخمی می کنیم.
کودکان، بی پناه ترین شاهدان دعواهای ما هستند. وقتی ما فریاد می زنیم، دنیای امن آن ها متزلزل می شود. وقتی ما یکدیگر را تحقیر می کنیم، آن ها عشق را با تلخی یاد می گیرند. وقتی خشونت جای گفتگو را می گیرد، آن ها در آینده، روابطی پرتنش خواهند داشت، چون این را از ما آموخته اند.
طبق تحقیقات روان شناختی، کودکانی که در محیط های پرتنش رشد می کنند، در آینده احتمال بیشتری دارد که روابط ناپایدار و پرچالش داشته باشند. آن ها یاد می گیرند که اختلافات یعنی فریاد، یعنی توهین، یعنی شکست یک طرف.
اما آیا این همان چیزی است که می خواهیم برای آینده فرزندانمان به ارث بگذاریم؟
به قول کارل گوستاو یونگ :
"هیچ چیز خطرناک تر از عادتی نیست که تبدیل به شخصیت فرد شود."
چرا صدایمان را بلند می کنیم؟
آیا واقعا طرف مقابل را نمی شنویم، یا از درون زخمی هستیم؟
چرا به جای فهمیدن، حمله می کنیم؟
چرا به جای گوش دادن، آماده پاسخ دادن هستیم؟
چرا به جای حل مسئله، به قدرت کلمات تلخ متوسل می شویم؟
آیا واقعا طرف مقابل را نمی شنویم، یا فقط می خواهیم شنیده شویم؟
آیا رابطه، یک پل است که دو نفر روی آن حرکت می کنند، یا نبردی است که یک نفر باید پیروز شود؟
بهتر است یاد بگیریم که مکث کنیم ۵ ثانیه ، من آنرا ۵ ثانیه طلایی رابطه نامیده ام چرا که چند ثانیه سکوت، بهتر از سال ها پشیمانی است. چند لحظه فاصله گرفتن از موقعیت می تواند به مغز ما اجازه دهد دوباره کنترل منطقی را به دست بگیرد، این کوتاه آمدن و فاصله گرفتن، نه از مردانگی یک مرد و نه از زنانگی یک زن نمی کاهد بلکه فرصتهای بیشتری را در اختیارشان برای تصمیم گیری قرار میدهد.
یاد بگیریم که با احترام حرف بزنیم، حتی در اوج اختلاف.
به جای "تو همیشه اینطور رفتار می کنی"، بگوییم "من احساس می کنم که..."
تفاوتی ساده، اما تاثیری عمیق...
مشکل، دشمن ما نیست؛ بلکه راه حل نیافتنش، مشکل است ، راه حل بجوییم ...
از کودکان محافظت کنیم، بحث های شدید را در حضور آن ها انجام ندهیم. اجازه ندهیم دنیای امنشان با فریادهای ما بلرزد.
عشق، در فریاد و دعوا زنده نمی ماند.
عشق، با گفتگوی آرام، با درک، با صبوری، با مهارت های ارتباطی سالم رشد می کند.
اگر جایی احساس کردید که کنترل از دستتان خارج شده است، کمک بخواهیداز روان شناسان و مشاوران، یادگیری مهارت های ارتباطی، خواندن کتاب ها، دیدن فیلم ها و … همه این ها به ما کمک می کنند تا رابطه ای سالم تر بسازیم و یا حتی یک مکالمه آرام با همسر، می تواند چرخه دعواهای بی پایان را بشکند.
ویلیام شکسپیر میدانست که میگفت :
"رابطه ها مثل باغ اند؛ اگر مراقبت نشوند، پژمرده می شوند."
ما می توانیم انتخاب کنیم:
می توانیم در لحظه بسوزانیم و نابود کنیم،
یا می توانیم بسازیم و به رابطه خود زندگی و شادابی ببخشیم.
انتخاب با ماست،
انتخاب با توست.
حمید رضایی