نگاهی به روابط ایران و مصر از دوره باستان تا زمانه مغول

5 اردیبهشت 1404 - خواندن 19 دقیقه - 97 بازدید

مقدمه

در یادداشت حاضر، هدف بررسی اجمالی و چندبعدی روابط میان ایران و مصر از دوران باستان تا حمله مغول با استناد به متون تاریخی است. این بررسی مبتنی بر رویکرد انتقادی و تطبیقی است که تلاش می کند ابعاد فرهنگی، سیاسی و اقتصادی تعاملات دیرین دو تمدن را آشکار سازد؛ تحقیقات پیشین نشان داده اند که علی رغم موقعیت جغرافیایی، پیوندهای اولیه میان این دو کشور به صورت عمیق و چندوجهی برقرار بوده اند. تحلیل دقیق اسناد تاریخی موجبات بسط نظریه های نوین را درباره آغاز تعاملات فراهم آورده است. تاکید بر همگرایی ارزش های فرهنگی و نظام های اولیه اداری، زمینه را برای تبیین روندهای بعدی روابط مهیا می سازد.

بخش نخست: روابط در دوران امپراطوری های باستانی

تعاملات متعدد میان ایران و مصر در دوران شکوفایی امپراطوری های باستانی با بررسی ساختارهای اداری، نظام های اقتصادی و تبادلات نظامی به ویژه از دوران هخامنشی و فرعونی، زنجیره ای از ارتباطی ژرف میان دو تمدن را به ما نشان می­دهد. تحلیل تطبیقی متون تاریخی و مستند، نشانگر آن است که شبکه های تجاری و ارتباطات سیاسی بین دو سرزمین نه تنها به تبادل دانش انجامیده بلکه زمینه ساز رشد همبستگی فرهنگی نیز گردیده است.

فتح مصر سرآغاز ارتباطی مستقیم میان دو تمدن بود، این فتح توسط کمبوجیه دوم در دوره هخامنشی و ضمیمه آن به خاک ایران در سال ٥٢٥ پیش از میلاد بود. کمبوجیه دوم پسر کوروش بزرگ مصر را فتح و دروازه آن را گشود، مصر به عنوان ساتراپی هخامنشی زیر نظر دولت مرکزی اداره میشد، این نخستین بار بود که ایران و مصر تحت یک حکومت واحد قرار گرفتند. در دوران داریوش بزرگ تعامل بیشتری صورت گرفت با جنبه آبادانی و داریوش بزرگ با حفر کانالی بین رود نیل و دریای سرخ تجارت و ارتباط تجاری بین ایران و مصر تسهیل کرد که کتیبه سنگی به خط میخی و هیروگلیف این پروژه عظیم را تایید میکنند:«داریوش شاه گوید: من یک پارسی هستم، از پارس مصر را فتح کردم، من فرمان دادم تا این کانال را حفر کنند میان رودی که نیل نام دارد و در مصر جریان دارد به دریایی که در پارس می باشد؛ سپس هنگامی که این کانال حفر شد، بنابراین چون من فرمان دادم، کشتی ها به واسطه این کانال از مصر به پارس رفتند، همان گونه که من می خواستم.»

پس روزگار اسکندر گجسته در دوره اشکانی روابط تجاری بین حکومت ایران و خاندان بطلمیوس برقرار بود از طریق جاده ابریشم و بنادر خلیج فارس، کالاهایی مانند ابریشم، ادویه، فلزات را مبادله میکردند. همچنین اسناد تاریخی نشان میدهند که اشکانیان برای مقابله با روم گاه با مصر بطلیموسی متحد نیز میشدند و به نوعی دیپلماسی نظامی میان این دو کشور برقرار بوده.

در دوره ساسانی، شاپور دوم ساسانی در اوایل سده چهارم میلادی برای مهار نفوذ روم، به مصر تحت حاکمیت بیزانس حمله کرد اما بنا به دلایلی نتوانست کنترل آن را حفظ کند.خسرو پرویز به سردار خود شهربراز دستور داد با لشکری برای فتح مصر برود و بین سال­های ٦٢٩ تا ٦١٩ میلادی خسرو پرویز مصر را به مدت ١٠ سال فرمانروایی کرد، و این دوره کوتاه تاثیرات فرهنگی مانند استفاده از مهرهای ساسانی در اسناد مصری را به جا گذاشت.

نتایج به دست آمده از بررسی تعاملات دوران امپراطوری های باستانی، نشانگر این نکته است که ارزش های مشترک فرهنگی و ساختاری اداری، نقطه اتکایی برای همگرایی تمدنی به شمار می آیند و انسجام و پویایی تبادلات میان دو سرزمین را به صورتی منسجم و چندوجهی به تصویر می کشد. این ارزیابی، دروازه ای برای درک عمق ریشه های تعاملات فرهنگی و سیاسی فراهم می کند.

بخش دوم: تحول روابط در دوران اسلامی و قرون میانه

این بخش از پژوهش به تحلیل تغییرات بنیادین روابط میان ایران و مصر در دنیای تحول یافته دوران اسلامی و قرون میانه می پردازد. ظهور اسلام و تاثیر عمیق آن بر ساختارهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، موجبات بازتعریف هنجارهای ارتباطی و انتقال فرهنگ را به وجود آورد. بازنگری در اصول حکومتی و بازتدوین چارچوب های اداری، زمینه پذیرش اندیشه های نو و همگرایی فرهنگی میان دو ملت را در سایه یک امت فراهم کرد.

فتح ایران و مصر در زمان خلفای راشدین صورت گرفت؛ پس از فتح مصر توسط عمرو بن عاص در سال ٦٤١ میلادی در زمان عمر، تاثیرات فرهنگی ایران بر اسلام به وضوح نمود دارد مانند استفاده از الگوهای ایرانی در ساخت بناهای مصر، مانند طاق­ های ساسانی در مسجد عمرو بن عاص که قدیمی ترین مسجد مصر میباشد و واژه های فارسی میانه در گویش ­های مصری عربی نیز وجود دارند مانند واژه بستان یک نمونه از این تبادل فرهنگی میباشد.

ایران و مصر در زمان خلافت اموی به صورت بود که ایرانیان به عنوان تاجر، دبیر و عالم در مصر فعالیت میکردند. همچنین خلافت اموی از بندر اسکندریه برای گسترش نفوذ دریایی و نظامی خود در مدیترانه و شمال آفریقا استفاده میبرد.

ایرانیان مسلمان که گروهی از موالی به حساب می آمدند در دوره اموی از حقوق اجتماعی محروم بودند و مجبور به پرداخت جزیه حتی بعد از اسلام آوردن میشدند، این مدل تبعیض های گسترده خشم عمومی ایرانیان بر می­ انگیخت. در عین حال شهرهای ایران مانند نیشابور و مرو به دلیل قرار گرفتن در مسیر جاده ابریشم، به مسیرهای مهم تجاری تبدیل شدند، اما سود اصلی این مراکز بزرگ تجاری به خزانه امویان در دمشق واریز میشد.

مصر به دلیل حاصلخیزی دره نیل به نوعی انبار غله خلافت اسلامی بود و تامین کننده اصلی گندم و غله برای شام و حجاز بود و همچنین مالیات سنگین بر محصولات کشاورزی مصر، پایه اقتصادی خلافت را تقویت میکرد.

امویان در طی سلسله اقداماتی سیاسی زبان عربی به مصری ها تحمیل کرده و نقش قبطی ­ها[مصریان اصیل] در اداره مصر را کاهش دادند، تا جایی که بسیاری از قبطی ها به اسلام گرویدند اما در عین حال این اقدامات تنش ­های مذهبی و قومی در مصر را افزایش داد که به شورش­ هایی منجر شد.ولی از زمان عبدالملک اموی بود که نظام اداری مسلمین شکل گرفت ویژگی­ های خود را به وجود آورد هیچ شورش یا اعتراضی گزارش نشده.

رفتار امویان موجب قیام­هایی در سراسر سرزمین خلافت علیه آنان شد و ایرانیان در این انقلاب نقش حیاتی و بسیار پررنگی داشتند، ابومسلم خراسانی سردار ایرانی و فرمانده کل قیام عباسی بود که با بسیج نیروهای خراسانی هسته نظامی انقلاب را تشکیل داد، او با فتح مرو و نیشابور پایه های حکومت اموی در شرق را فرو ریخت. در کنار فرماندهان بزرگ ایرانی، دهقانان و شهرنشینان ایرانی از مالیات­ های سنگین امویان به ستوه آمده بودند و منابع مالی و انسانی انقلاب را تامین کردند.

از جمله پیامدهای این انقلاب برای ایرانیان تاسیس شهر بغداد با الهام از معماری ایرانی بود شهری برگرفته از شهرهای دایره­ ای ساسانی و در همین برهه تاریخی بود که ایرانیان در دیوان سالاری عباسی نفوذ کردند. از جمله خاندان­ های ایرانی که به وزارت و صدارت رسیدند خاندان برمکیان بودند که سیاست­ های اداری و دیوان­سالاری مشابه دوره ساسانی را در این دوره احیا کردند. ساختار حکومت عباسی با مرکزیت خلیفه به عنوان رهبر مذهبی و سیاسی مطلق بود اما در عمل وزرا به خصوص دیوان­سالاران ایرانی اداره اکثریت امور را بر عهده داشتند. سه دیوان اصلی در دوره عباسی به امور کشور میپرداخت، «دیوان الخراج» که مدیریت مالیات ها با الهام از سیستم ساسانی بر عهده داشت؛ «دیوان الرسائل»تنظیم نامه­ های رسمی دستگاه خلافت برعهده داشت که اغلب زیر نظر دبیران ایرانی قرار داشت؛«دیوان الجیش» که سازماندهی نیروهای نظامی عهده دار بود، این دیوان بعدها تحت کنترل ترکان قرار گرفت. بیت­ الحکمه که در زمان مامون تاسیس شد با مشارکت دانشمندان ایرانی، هندی و یونانی نشان دهنده یک تلفیق فرهنگ ها در خلافت عباسی بود.

و اما مصر توسط والیان منصوب بغداد مانند عبدالله ابن طاهر اداره میشد، اما از قرن نهم سلسله های نیمه مستقلی مانند طولونیان قدرت اداری و حکومتی مصر را به دست گرفتند.عبدالله پیش از حکومت در خراسان از نزدیکان مامون و مورد توجه و علاقه وی بود و پس از مراجعت طاهر به خراسان، در بغداد ماند و مناصب طاهر را عهده دار شد. عبدالله در سال ۲۰۶ هجری از سمت مامون، مامور به سرکوب شورش نصر بن شبث در رقه گشت که پیش از آن چندین سال طاهر بن حسین را به خود مشغول نگه داشته بود. عبدالله پس از وصول به رقه، به شدت به مقابله با نصر برخاست و وی را در محاصره گرفت و سرانجام با درگیری های نظامی و فشارهایی که بر نصر وارد ساخت، در سال ۲۰۸ هجری قمری، نصر را به تسلیم واداشت و او را به بغداد نزد مامون فرستاد و قلعه کیسوم، که مقر وی بود، را نیز ویران ساخت. عبدالله پس از این موفقیت، مامور به سامان دادن به اوضاع مصر و سرکوب شورش های آنجا شد. او در سال ۲۱۰ یا ۲۱۱ هجری قمری عازم مصر شد. ابتدا به سمت علی بن عبدالعزیز جروی که مصر سفلی و حوزه شرقی را تحت سلطه داشت، حرکت کرد که او با وقوف بر تحرکات عبدالله، به نزد وی رفت و اظهار اطاعت و بندگی در برابر خلیفه نمود. عبدالله سپس به سمت عبیدالله بن سری روان شد و لشکرش را در طی نبردی شکست داد و او را در شهر فسطاط محاصره نمود که پس از مدتی، عبیدالله تسلیم عبدالله شد و در سال ۲۱۱ هجری قمری به نزد مامون فرستاده شد. عبدالله پس از ارسال گزارش پیروزی خود برای مامون، با هدف فتح اسکندریه که در کنترل شورشیان اهل قرطبه بود، حرکت کرد و آنان نیز با وقوف بر پیروزی ها و حرکت عبدالله به سمت خود، آن شهر را ترک گفتند و به کرت مراجعت کردند و این گونه عبدالله در این ماموریت پیروزی بزرگی را کسب کرد و آرامش را به مصر بازگرداند.

مصر در زمان عباسی نیز مانند دوره امویان به عنوان انبار غله خلافت مالیات های سنگین گندم و جو به بغداد میفرستاد؛ همچنین کنترل تجارت در دریای مدیترانه از طریق اسکندریه نیز چون سابق امری حیاتی بود. و شاعران پارسی از محصول شکر مصر نیز یاد کرده­ اند برای مثال سعدی که می­سراید:«کاروانی شکر از مصر به شیراز آرد*** اگر آن یار سفرکرده ما باز آرد»

در همین دوره برخی از عالمان مصری برای تحصیل و کسب علم به بغداد میرفتند، در حالی که دبیران ایرانی در دربار مصر فعالیت میکردند. از جمله دانشمندان ایرانی تاثیرگذار بر مصر و اسلام در دوره اسلامی میتوان به ابن هیثم اشاره کرد، این دانشمند ایرانی تبار در دوران خلیفه الحاکم به مصر رفت تا جریان نیل را تنظیم کند هنگامی که به ممکن نبودن این کار پی برد، با وجود خشم خلیفه، کار را رها کرد تا اینکه پس از مرگ خلیفه، دوباره به قاهره برگشته و با رونویسی کتاب های علمی تا پایان عمر به گذران زندگی پرداخت.او در قاهره به مطالعه نورشناسی و ریاضیات پرداخت. کتاب المناظر او پایه­ های علم اپتیک را بنا نهاد و در الازهر تدریس میشد. تاسیس رصدخانه ابن هیثم در قاهره تحت حمایت فاطمیان، نشان دهنده نفوذ بالای افراد ایرانی در مصر است.

دانشمندان ایرانی مانند ابن مقفع آثار ساسانی مانند کلیله و دمنه را به عربی ترجمه کردند و سپس این متون از طریق مصر به اروپا منتقل شده و بر ادبیات جهان تاثیر گذاشت. در پزشکی و داروسازی نیز علی بن ربن طبری در قرن٩ میلادی در کتاب فردوس الحکمه را نوشت که در مصر به عنوان مرجع آموزشی استفاده میشد.در دوره­ های مملوکی و اسلامی استفاده از ایوان و گنبدهای ایرانی در مساجدی مانند سلطان حسن در قاهر وضحا دیده میشود.

و اما بالعکس مصری ها تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم بر ایرانیان داشتند؛ علمای مصری مانند جلال الدین سیوطی با نوشتن تفسیر های قرآنی و کتب حدیث بر مدارس ایرانی تاثیر بسیار گذاشتند، آثار او در حوزه فقه شافعی ایران مطالعه میشد. طریقت ­هایی مصری مانند شاذلیه از طریق عرفای ایرانی مانند شهاب الدین سهروردی به ایران راه یافتند. جدول ­های نجومی ابن یونس مصری در رصدخانه های ایران مانند رصدخانه مراغه استفاده میشد. واژه های مصری در لهجه های جنوب ایران مانند بندرعباس به ویژه در دریانوردی به وفور یافت شده و دیده میشود. بنادری مانند سیراف و بوشهر با اسکندریه مصر در تجارت کالا و کتاب ارتباط داشتند و جزئی از جاده ابریشم دریایی بودند. زائران مصری و ایرانی مکه در سفر حج تبادلات علمی داشتند؛ برای مثال ناصرخسرو در سفرنامه­ اش از سفری مصر و اسکندریه یاد میکند و به توصیفشان می­پردازد.

نتایج مطالعات نشان می دهد که تحولات دوران اسلامی و قرون میانه، تاثیرات عمیق ­تری نسبت به دوره باستان بر ساختار روابط میان ایران و مصر داشته اند. تغییرات در چارچوب های حکومتی و اداری، به منزله بازتعریف ارزش های دینی و فرهنگی، مسیرهای نوینی در تعاملات دو ملت ایجاد کرد. این یافته ها بیانگر آن است که تجانس ارزش های معنوی، نقش بسزایی در تقویت ارتباطات تاریخی دارد.

بخش سوم: ایجاد استقلال از بغداد و حمله مغولان

این قسمت از پژوهش به تحلیلی از استقلال­ طلبی ایران و مصر و سپس حمله مغول به عنوان رویدادی بحرانی در روند دگرگونی روابط میان ایران و مصر اختصاص یافته است. واقعه حمله مغول، به عنوان عاملی جدید برای تغییر در ساختارهای سیاسی و اقتصادی، موجبات فروپاشی الگوهای سنتی تبادلات را فراهم آورد. تجزیه و تحلیل دقیق تحول ایجادشده، نشانگر آن است که چگونه بحران های نظامی می توانند ساختارهای فرهنگی و اجتماعی را بنیادین تغییر دهند.

قیام طولونیان که توسط احمد ابن طولون فرمانده ترک­ تبار عباسی رهبری شد، وی از ضعف خلافت استفاده کرده و مصر را به عنوان حکومتی نیمه مستقل حکومت کرد و سلسله طولونیان را بنیاد نهاد. تاسیس خلافت فاطمی نیز اتفاقی بود که توسط فاطمیان شیعه در شمال آفریقا رقم خورد، ایشان از شمال آفریقا برخاسته و مصر را به مرکز قدرت خود بدل کرده و از خلافت عباسی استقلال کامل پیدا کردند. اما در نهایت صلاح الدین ایوبی با براندازی فاطمیان در سال ١١٧١میلادی مصر را تحت کنترل ایوبیان وابسته به حکومت عباسی قرار دارد اما عملا مصر را به دولتی مستقل بدل کرد.

ظهور سلسله های ایرانی با طاهریان آغاز شد، طاهریان نخستین حکومت ایرانی نیمه مستقل در خراسان بودند که تحت حمایت عباسیان حکومت میکردند؛ و صفاریان نیز حکومتی قابل توجه بود که با شعار بازگرداندن فرهنگ ایرانی بر ضد عرب­ گرایی عباسیان به رهبری یعقوب لیث صفاری قیام کرد. حکومت شیعی آل بویه با تصرف بغداد در سال٩٤٥میلادی خلیفه عباسی را به مقامی اشرافی تنزل داد و نفوذ اعراب در ایران به حداقل رساند. سلجویان نیز اگر چه ترک تبار بودند اما با استفاده از دیوانسالاری ایرانی فرهنگ ایرانی را احیا کردند؛مثلا استفاده از افرادی مانند خواجه نظام الملک در وزرات.

افول عباسی بعد از حمله مغول به اوج خود رسید در این دوره ایران تحت حاکمیت ایلخانان مغول در آمد، ایلخانان ابتدا غیرمسلمان بودند اما پس از غازان خان در سال ١٢٩٥ میلادی به اسلام گرویدند؛ آنها با حفظ ساختار اداری ایرانی خراسان و عراق را اداره میکردند. اما در مصر مملوکان ارتش مغول را در نبرد عین جالوت در سال ١٢٦٠ میلادی شکست دادند و مصر و شام را از گزند مغول نجات داده و خود را حامیان سنت اسلامی معرفی کردند.

ایلخانان مغول که حکومتگران ایران بودند و مملوکان مصر بارها بر سر شام و عراق با یکدیگر درگیر شدند؛ جنگ هایی مانند نبرد حمص که در سال ١٢٨١ میلادی به وقوع پیوست نشان دهنده این تنش هاست. البته در این زمان گاه اتحادهایی مقطعی نیز برای مقابله با دشمن مشترک یعنی صلیبیون شکل میگرفت و مملوکان و ایلخانان هم ­پیمان میشدند.همچنین پس از سقوط بغداد بسیاری از علما و دانشمندان به مصر پناه بردند و مراکزی مانند مدرسه سلطانیه در قاهره را رونق بخشیدند.

ایا ناصحی بالصبر دعنی و زفرتی ا موضع صبر والکبود علی الجمر؟

وقفت بعبادان ارقب دجله کمثل دم قان یسیل الی البحر (اشعار عربی سعدی: مرثیه سقوط بغداد)

ای پندگوی مرا رها کن با زجه ­هایم، آیا جگری که بر آتش می­سوزد جایی برای صبر دارد؟ در آبادان توقفی داشتم و دجله را نگریستم چون جویی از خون بود که به سمت دریا روان بود...

استقلال ­طلبی ایرانیان و مصریان از بغداد سرآغاز دوره­ای جدید از ارتباط برای این دو کشور بود ولی این دوره دوام نداشت، نتیجه گیری در خصوص حمله مغول به وضوح نشان می دهد که این رویداد تاریخی، نقطه عطفی در دگرگونی روابط میان ایران و مصر محسوب می شود. بررسی تحولات پس از حمله، اثبات می کند که ساختارهای سنتی به واسطه تغییرات ناگهانی دچار فروپاشی شده و جای خود را امکان پذیرترین حالت جایگزین داده است.

نتیجه­ گیری

این پژوهش نشان داد که به دنبال یک روایت تاریخی چندلایه از تعاملات میان ایران و مصر است که از ریشه های عمیق باستانی آغاز و تا رخدادهای بحرانی حمله مغول امتداد یافته است. تحلیل های ارائه شده بر پیوستگی ارزش های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی تاکید می کند که این روابط هیچگاه به صورت ایستا نبوده بلکه همواره در حال تحول و بازتعریف بوده اند. شواهد مستند و بررسی های تطبیقی، بر نقش کلیدی تبادلات تاریخی و انتقال دانش در تقویت پیوندهای تمدنی تاکید می نماید. ظهور اسلام و تغییرات ناشی از آن به عنوان نیرویی تحول آفرین در بازتعریف هنجارهای اجتماعی، چرایی تکامل این روابط را در دوره قرون میانه را تبیین می کند. تحلیل دقیق مبانی و اسناد تاریخی سبب شد تا بتوانیم درک عمیق تری از چگونگی همگرایی و همزیستی دو تمدن در شرایط مختلف تاریخی ارائه دهیم. نتایج به دست آمده از این پژوهش، نه تنها پیچیدگی های دوران باستانی و دوره های بعدی را به طور منسجم به تصویر کشیده بلکه نشان می دهد که تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، همواره در لابه لای یکدیگر تنیده و زنجیره ای از تغییرات پیوسته ایجاد می کنند. ظهور مغول به عنوان نقطه عطفی در تاریخ، علی رغم فروپاشی موقتی در ساختارهای سنتی، زمینه ساز تجدید و نوآوری در روابط میان دو سرزمین در آینده شد.