اختلال شخصیت چیست؟ ارتباط آن با سازگاری چیست؟

4 اردیبهشت 1404 - خواندن 5 دقیقه - 41 بازدید

اختلال شخصیت چیست؟ ارتباط آن با سازگاری چیست؟

یکی از بزرگترین چالشهای درمان اختلال شخصیت، مقاومت فرد در برابر تغییر است. بسیاری از بیماران اختلال شخصیت، درمان را ناتوان کننده میبینند یا ترجیح میدهند محیط را تغییر دهند نه خود را.

اختلال شخصیت به الگوهای رفتاری، عاطفی و تفکری مداوم و انعطاف ناپذیری اطلاق میشود که باعث اختلال در عملکرد فرد در زندگی روزمره، روابط اجتماعی و حرفه ای میشود. این الگوها معمولا در دوران بلوغ شکل میگیرند و به مرور زمان ثابت میمانند. برخلاف واکنشهای موقت به استرس، اختلال شخصیت عمیقا در ساختار شخصیت فرد ریشه دارد و در صورت عدم درمان، میتواند منجر به مشکلات جدی روانی و اجتماعی شود. شیوع این اختلالات در جوامع مختلف بین ۴ تا ۱۵ درصد گزارش شده است که نشاندهنده اهمیت شناسایی و مداخله به موقع است. 
اختلالات شخصیت به سه گروه تقسیم میشوند. گروه اول شامل اختلال شخصیت وابسته، وسواسی و اجتنابی است که با ترس از ردشدن، کمالگرایی بیش از حد یا دوری از روابط مشخص میشوند.
گروه مرزی یا گروه دوم  شامل شخصیت ضداجتماعی، نمایشی و مرزی است که با رفتارهای پرخطر، جستجوی توجه بیش از حد یا نوسانات شدید خلق و خو همراه است. گروه سوم یا روان پریشان نیز شامل شخصیت اسکیزوئید و اسکیزوتایپال میشود که با انزوای اجتماعی و تفکرات غیرعادی مشخص میگردد. هر یک از این اختلالات، انعطاف پذیری فرد را در برابر تغییرات زندگی محدود میکنند. 
علائم اختلال شخصیت متنوع است اما معمولا شامل مشکلات در کنترل احساسات، ناتوانی در برقراری روابط سالم و تفکرات غیرمنطقی میشود. به عنوان مثال، فرد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی ممکن است قوانین اجتماعی را نادیده بگیرد یا احساس تقصیر نداشته باشد.
این الگوها نه تنها باعث رنج فردی میشوند، بلکه منجر به طرد اجتماعی، مشکلات شغلی و حتی اختلالات همراه مانند اضطراب یا افسردگی میگردند. فقدان انعطاف در این افراد، تطابق با شرایط جدید را دشوار میکند و آنها را درگیر تعارضات مکرر میسازد. 
انعطاف پذیری توانایی تطابق با تغییرات و چالشها بدون از دست دادن تعادل روانی است.
افراد سالم از انعطاف پذیری  و تاب آوری بالایی برخوردارند و میتوانند با تغییر استراتژی های خود، با مشکلات کنار بیایند. در مقابل، افراد مبتلا به اختلال شخصیت این توانایی را ندارند. به عنوان مثال، فردی با اختلال شخصیت وسواسی ممکن است هر تغییر کوچک در برنامه ریزی روزانه را تحمل نکند یا فردی با شخصیت اجتنابی به دلیل ترس از ردشدن، از فرصتهای جدید فرار کند. این نقص در سازگاری و انعطاف پذیری، باعث تشدید علائم و کاهش کیفیت زندگی میشود. 
سازگاری اجتماعی به توانایی فرد در برقراری روابط مثبت و موثر با دیگران اشاره دارد.
اختلال شخصیت معمولا با مشکلات سازگاری همراه است. به عنوان مثال، افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی اغلب درگیر روابط پرتنش و ناپایدار هستند و به سرعت از عشق به نفرت میروند. این ناپایداری ناشی از ناتوانی در فهم و مدیریت احساسات خود و دیگران است.
افراد با شخصیت ضداجتماعی ممکن است بهتعارضهای قانونی یا خانوادگی دچار شوند. این مشکلات، بازتابی از عدم تطابق الگوهای رفتاری فرد با انتظارات اجتماعی است. 
درمان اختلال شخصیت معمولا شامل **روان درمانیه ای شناختی-رفتاری، یا دیالیکتیکی و گروه درمانیاست. این روشها به افراد کمک میکنند تا الگوهای ناسازگار را شناسایی و تغییر دهند. برای مثال، درمان دیالکتیک به افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی کمک میکند تا مهارتهای تنظیم خلق و خو و تحمل استرس را بیاموزند.
همانگونه که آموزش مهارتهای اجتماعی و حل تعارض میتواند سازگاری را بهبود بخشد. پژوهشها نشان میدهند که مداخلات به موقع میتوانند سازگاری و  انعطاف پذیری را افزایش داده و کیفیت زندگی را تا ۶۰ درصد بهبود بخشند.  

یکی از بزرگترین چالشهای درمان اختلال شخصیت، مقاومت فرد در برابر تغییر است. بسیاری از بیماران اختلال شخصیت، درمان را ناتوان کننده میبینند یا ترجیح میدهند محیط را تغییر دهند نه خود را. علاوه بر این، تشخیص دیرهنگام باعث میشود ریشه های عمیق اختلال تقویت شده و درمان دشوارتر گردد.
بنابراین، شناسایی علائم در مراحل اولیه و مراجعه به متخصصان روانشناسی یا روانپزشکی از اهمیت بالایی برخوردار است. خانواده ها نیز میتوانند با آگاهی از نشانه ها، نقش کلیدی در پیشگیری از تشدید مشکلات ایفا کنند. 
اختلال شخصیت به عنوان یکی از پیچیده ترین چالشهای سلامت روان، تاثیر عمیقی بر انعطاف پذیری و سازگاری فرد دارد. الهام آذربایجانی روانشناس و مشاور خانواده در خاتمه آورده است الگوهای رفتاری و تفکری ناشی از این اختلالات زندگی شخص را تحت الشعاع قرار میدهد و البته روابط اجتماعی و شغلی را نیز مختل میکند. با این حال، درمانهای مبتنی بر شواهد و حمایت اجتماعی میتوانند به افراد کمک کنند تا انعطاف پذیری خود را افزایش داده و با محیط به شیوه ای سازگارتر تعامل داشته باشند. آگاهی عمومی، تشخیص زودهنگام و تغییر نگرش به سمت پذیرش درمان، گامهای اساسی در کاهش شیوع و تاثیرات منفی اختلال شخصیت هستند.