داود پاشافومشی
4 یادداشت منتشر شدهایران در سراشیبی سقوط (بحران چندلایه توسعه نیافتگی)
ایران در سراشیبی سقوط
بحران چندلایه توسعه نیافتگی
داود پاشافومشی
دکترای مدیریت استراتژیک
d.pasha50@yahoo.com
چکیده
صد سال پیش، ایران غرق در مشکلاتی بود که حاکمان آن زمان از حل آنها ناتوان بودند؛ امروز نیز آیندگان به همین دوران خواهند نگریست و خواهند دید که ناکارآمدی در ایران طی دو سده اخیر، ریشه در عوامل فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و حکمرانی نادرست داشته است. برخلاف انتظار، جامعه به جای حرکت به سوی پیشرفت، با عقب گرد فرهنگی، فروپاشی محیط زیست، تضعیف سرمایه اجتماعی و بحران اقتصادی روبه رو شده است. از کاهش اعتماد عمومی و گسترش فساد تا نابودی منابع طبیعی و مهاجرت نخبگان، همه نشان دهنده دور باطلی است که توسعه را ناممکن ساخته است.
اگر این روند ادامه یابد، آیندگان، ایران امروز را جامعه ای خواهند دید که درگیر تناقض های ویرانگر بوده است: ثروت طبیعی اما فقر گسترده، تاریخ پرافتخار اما هویت متزلزل، جوانان تحصیل کرده اما بی آینده. راه نجات، بازنگری اساسی در سیاست گذاری ها، تقویت جامعه مدنی و بازگشت به عقلانیت جمعی است وگرنه سقوط از این سراشیبی، توقف ناپذیر خواهد شد.
کلمات کلیدی
آنومی توسعه ای، فساد سیستماتیک، فرسایش سرمایه اجتماعی، بحران زیست محیطی، مهاجرت نخبگان، حکمرانی ناکارآمد
مقدمه
چالش های اساسی در ایران نشان می دهد که جامعه ایران در پنج دهه اخیر با نوعی "واگرایی توسعه ای" مواجه بوده است؛ به این معنا که درحالی که شاخص های سخت افزاری توسعه مانند شهرنشینی، سوادآموزی و دسترسی به فناوری رشد کرده اند، شاخص های نرم افزاری مانند اعتماد اجتماعی، مسئولیت پذیری جمعی، سلامت روانی و پایداری زیست محیطی به شدت تحلیل رفته اند. این پارادوکس توسعه ای محصول سه عامل کلیدی است: اول، مدیریت ناکارآمد منابع ملی که منجر به تخریب محیط زیست و نابرابری های ساختاری شده است؛ دوم، تحولات سریع ارزشی در جامعه که همراه با بحران هویت و دوگانگی فرهنگی بوده اند؛ و سوم، فشارهای خارجی مانند تحریم ها که فضای لازم برای اصلاحات را محدود کرده اند. نتیجه آن شده است که ایران امروز با "توسعه نامتوازن" روبروست گرچه پیشرفت های ظاهری در برخی حوزه ها روی داده، اما پسرفت های عمیق در بنیان های اساسی جامعه رخ داده است. بررسی های جامعه شناختی و توسعه ای حداقل بر پنج مفهوم فرهنگ و اعتقادات، جامعه و رفتارهای اجتماعی، طبیعت و محیط زیست، اقتصاد و معیشت و سیاست و حکمرانی تاکید دارد.
آنومی توسعه ای[1]:
آنومی توسعه ای مفهومی جامعه شناختی است که به بی هنجاری و گسست ساختاری در فرآیند توسعه یک جامعه اشاره دارد. این اصطلاح با الهام از مفهوم «آنومی» امیل دورکیم (بی هنجاری ناشی از فروپاشی نظم اجتماعی) و تطبیق آن با چالش های توسعه طرح ریزی شده است.
ویژگی های آنومی توسعه ای
1. گسست بین نهادهای سنتی و مدرن: نهادهای سنتی مانند خانواده گسترده، ارزش های دینی ضعیف شده اند، اما نهادهای مدرن، قانون مندی، نظام حمایت اجتماعی جایگزین کارآمدی نشده اند. مانند افزایش طلاق بدون شکل گیری نظام های حقوقی و روان شناختی پشتیبان.
2. توسعه نامتوازن: پیشرفت در شاخص های سخت افزاری مثل شهرنشینی و فناوری بدون تقویت زیرساخت های نرم افزاری مثل اعتماد اجتماعی، مشارکت مدنی. مثال: رشد شهرهای بزرگ بدون توسعه فرهنگ شهروندی.
3. بحران هویت و ارزش ها: تناقض بین ارزش های سنتی و مدرن منجر به سردرگمی در سبک زندگی و اهداف جمعی شده است. مثال: جوانانی که همزمان تحت تاثیر رسانه های جهانی و هنجارهای محلی هستند.
4. فقدان الگوی توسعه بومی: تقلید ناقص از مدل های توسعه غربی بدون توجه به زمینه فرهنگی و تاریخی. مثال: سیاست های اقتصادی وارداتی که منجر به شکاف طبقاتی شده اند.
علل آنومی توسعه ای
- شتاب تحولات اجتماعی و تغییرات سریع در سبک زندگی بدون آمادگی نهادها.
- مدیریت ناکارآمد و سیاست گذاری های کوتاه مدت و غیرعلمی.
- تحریم ها و فشارهای خارجی و محدودیت های اقتصادی و فناورانه.
- فرسایش سرمایه اجتماعی و کاهش اعتماد عمومی و مشارکت جمعی.
پیامدهای آنومی توسعه ای
- افزایش آسیب های اجتماعی (اعتیاد، خشونت، فرار مغزها).
- کاهش تاب آوری جامعه در برابر بحران ها (مثل تحریم ها یا بلایای طبیعی).
- رشد بی اعتمادی به نهادهای حکومتی و مدنی.
- تعمیق شکاف بین نسلی و فرهنگی.
راهکارهای کاهش آنومی توسعه ای
1. بازتعریف مدل توسعه بومی و ترکیب عناصر پیشرفت مدرن با ارزش های فرهنگی.
2. تقویت نهادهای واسط و سازمانهای مردم نهاد[2]، رسانه های مستقل، و نظام قضایی شفاف.
3. آموزش مهارت های شهروندی و پرورش مسئولیت پذیری جمعی از طریق نظام آموزشی.
4. سیاست گذاری مبتنی بر داده و استفاده از پژوهش های جامعه شناختی برای تصمیم گیری.
آنومی توسعه ای ایران
به بیان ساده، آنومی توسعه ای در ایران یعنی "جامعه ای که از سنت جدا شده، اما به مدرنیته پایدار نرسیده است". این وضعیت نیازمند بازاندیشی در مفاهیم توسعه و توجه همزمان به رشد اقتصادی، عدالت اجتماعی، و پایداری فرهنگی است. از منظر جامعه شناختی، این وضعیت بیانگر نوعی "آنومی توسعه ای" است؛ حالتی که در آن نهادهای سنتی کارایی خود را از دست داده اند، اما نهادهای مدرن نیز نتوانسته اند جایگزین مناسبی شوند. به عنوان مثال، درحالی که نهاد خانواده به سرعت درحال دگرگونی است، نظام حمایت اجتماعی جایگزینی برای آن ایجاد نشده است. یا درحالی که جامعه به سمت شهرنشینی شتابان پیش رفته، زیرساخت های فرهنگی و مدیریتی لازم برای زندگی شهری پایدار فراهم نشده است. این شکاف میان تحولات ساختاری و توانایی سازگاری اجتماعی و فرهنگی، منجر به بروز انواع آسیب های اجتماعی شده است. راه برون رفت از این وضعیت، نیازمند بازتعریف "مدل توسعه ایرانی" است. مدلی که بتواند میان الزامات جهان مدرن و ویژگی های بومی جامعه ایران پیوند برقرار کند و پیش از پرداختن به توسعه کالبدی، به بازسازی سرمایه های اجتماعی و فرهنگی بپردازد.
این مشکلات نشان می دهد که جامعه ایران در دهه های اخیر با چندگانگی ارزشی، بحران اعتماد، مدیریت ناکارآمد و فشارهای اقتصادی و زیست محیطی روبه رو بوده است. بسیاری از این معضلات که در زیر به موارد مهمی از آنها اشاره می شود، محصول سیاست گذاری های کوتاه مدت، تحولات بین المللی و تغییر الگوهای فرهنگی است. حل این چالش ها نیازمند اصلاحات ساختاری، بازنگری در نظام حکمرانی و تقویت سرمایه اجتماعی است.
الف) معضلات فرهنگی و عقیدتی
ü کاهش اعتماد عمومی و افزایش بدبینی اجتماعی و سیاسی.
ü تضعیف اخلاق جمعی و رشد فردگرایی افراطی و کاهش مسئولیت پذیری اجتماعی.
ü دوگانگی ارزشی و تناقض بین گفتار و رفتار در سطح فردی و حکومتی.
ü کاهش سرانه مطالعه و افت فرهنگ کتاب خوانی.
ü گسترش خرافات و باورهای غیرعلمی و رواج طب سنتی غیرمستند، فالگیری، شبه علم.
ü کاهش احترام به حقوق دیگران پارتی بازی، رشوه، قانون گریزی.
ü ضعف در فرهنگ گفت وگو و تحمل نظر مخالف و افزایش خشونت کلامی و قطبی شدن جامعه.
ü کاهش روحیه انتقادپذیری و حساسیت به نقد و پاسخ دهی با پرخاش.
ü رواج دروغگویی به عنوان راهکار بقاء در نظام آموزشی، اداری و اجتماعی.
ü کاهش اعتماد به نخبگان و روشنفکران و ضدیت با تحصیل کرده ها و کارشناسان.
ü
پیامدهای معضلات فرهنگی و عقیدتی
ü کاهش انسجام ملی (افزایش شکاف بین نسل ها و گروه های اجتماعی).
ü تضعیف هویت جمعی (گرایش به فرقه گرایی، قومیت گرایی افراطی یا سبک زندگی وارداتی).
ü کاهش سرمایه های معنوی (بی اعتمادی به نهادهای دینی و اخلاقی).
ü افزایش خشونت نمادین (تبلیغ نفرت، توهین به عقاید دیگران در فضای مجازی).
ü کاهش خلاقیت و نوآوری (به دلیل حذف نقد و تنوع آرا).
ü گسترش افسردگی و بی معنایی (افزایش خودکشی، اعتیاد، بی انگیزگی جوانان).
ü کاهش مشارکت سیاسی و مدنی (بی تفاوتی نسبت به سرنوشت جمعی).
ü تضعیف زبان و ادبیات فارسی (هجوم واژگان بیگانه، کاهش مطالعه).
ü گسترش فرار مغزها (مهاجرت تحصیل کردگان به دلیل نبود فضای فکری آزاد).
ü کاهش تاب آوری اجتماعی (واکنش های هیجانی به بحران ها).
ب) معضلات اجتماعی و رفتاری
ü افزایش فاصله طبقاتی و رشد شکاف بین فقیر و غنی.
ü بی اعتمادی به نظام قضایی و حقوقی و احساس تبعیض در اجرای قانون.
ü کاهش سرمایه اجتماعی و ضعف همبستگی ملی و محلی.
ü افزایش خشونت های خانگی و اجتماعی.
ü کاهش صبر و تحمل در روابط روزمره مثل ترافیک، نظم عمومی، صف های خرید.
ü رواج مصرف گرایی و تجمل پرستی و الگوبرداری از سبک زندگی غربی بدون زیرساخت اقتصادی.
ü افزایش فرار مغزها و مهاجرت نخبگان به دلیل ناامیدی از آینده.
ü کاهش تمایل به ازدواج و فرزندآوری و بحران جمعیتی و پیری جامعه.
ü گسترش اعتیاد، سن پایین مصرف و تنوع مواد مخدر.
ü افزایش آسیب های نوپدید مثل طلاق عاطفی، روابط خارج از چارچوب، بی هدفی جوانان.
پیامدهای معضلات اجتماعی و رفتاری
ü فروپاشی خانواده (افزایش طلاق، کاهش تمایل به فرزندآوری)
ü رشد جرم و بزهکاری (به ویژه در میان جوانان حاشیه نشین)
ü گسترش بیماری های روان تنی (اضطراب، افسردگی، اختلالات شخصیتی)
ü کاهش امید به آینده (پیری جمعیت، کاهش نرخ ازدواج)
ü تضعیف همبستگی اجتماعی (افزایش خودخواهی و کاهش کمک های مردمی)
ü گسترش اقتصاد سیاه (قاچاق، دلالی، پول شویی)
ü کاهش کیفیت زندگی شهری (ترافیک، آلودگی هوا، نزاع های خیابانی)
ü افزایش حاشیه نشینی و زاغه سازی (رشد ناهنجاری های اجتماعی در حاشیه شهرها)
ü کاهش اعتماد به نهادهای عمومی (پلیس، قوه قضاییه، نظام سلامت)
ü تشدید مهاجرت داخلی و خارجی (فرار از شهرهای کوچک به کلان شهرها یا خروج از کشور)
ج) معضلات زیست محیطی
ü بحران آب و خشک شدن رودخانه ها، فرونشست زمین، مدیریت نادرست منابع.
ü آلودگی هوای کلان شهرها، ذرات معلق، سوخت غیراستاندارد.
ü نابودی جنگل ها و مراتع و قاچاق چوب، آتش سوزی های عمدی و غیرعمدی.
ü فرسایش خاک و بیابان زایی.
ü مدیریت نادرست پسماند و زباله های صنعتی و بیمارستانی، بازیافت ناکارآمد آنها.
ü شکار غیرقانونی و انقراض گونه های جانوری مثل یوزپلنگ ایرانی.
ü تخریب تالاب ها و دریاچه ها مانند دریاچه ارومیه، هامون، گاوخونی.
ü استفاده بی رویه از سموم کشاورزی،آلودگی آب و خاک.
ü عدم توجه به انرژی های پاک و وابستگی به سوخت فسیلی.
ü تخریب محیط زیست برای پروژه های عمرانی و سدسازی های غیرکارشناسی.
پیامدهای معضلات زیست محیطی
ü بحران آب و تهدید امنیت غذایی (کاهش محصولات کشاورزی، وابستگی به واردات)
ü نابودی تنوع زیستی (انقراض گونه های گیاهی و جانوری)
ü تشدید بیماری های تنفسی و سرطان ها (به ویژه در کلان شهرهای آلوده)
ü کاهش کیفیت خاک و بیابان زایی (تهدید کشاورزی و امنیت غذایی)
ü تخریب منابع طبیعی و گردشگری (کاهش درآمدهای ملی از طریق اکوتوریسم)
ü افزایش مخاطرات طبیعی (سیل های ویرانگر، ریزگردها، فرونشست زمین)
ü هزینه های سنگین درمانی ناشی از آلودگی (تحمیل بار مالی به نظام سلامت)
ü کاهش سرمایه گذاری خارجی به دلیل مخاطرات زیست محیطی
ü تشدید فقر در مناطق خشک و کم آب (مهاجرت های اجباری روستاییان)
ü تضییع حقوق نسل های آینده (تخریب غیرقابل جبران محیط زیست)
د) معضلات اقتصادی و معیشتی
ü تورم افسارگسیخته و کاهش قدرت خرید.
ü بیکاری ساختاری جوانان به ویژه تحصیل کرده ها.
ü رانت خواری و فساد سیستماتیک اقتصادی.
ü اقتصاد دلال محور به جای تولیدمحور.
ü ضعف صنعت و وابستگی به واردات.
ü حاشیه نشینی و زاغه سازی در اطراف شهرها.
ü افزایش مشاغل کاذب و غیررسمی مثل دستفروشی و قاچاق کالا.
ü کاهش کیفیت کالاهای داخلی و تولید بی کیفیت به دلیل تحریم ها و مدیریت نادرست.
ü افزایش قاچاق سوخت و کالا به دلیل تفاوت قیمت داخلی و خارجی.
ü وابستگی بودجه کشور به نفت و اقتصاد تک محصولی.
پیامدهای معضلات اقتصادی و معیشتی
ü فقر گسترده و کاهش قدرت خرید (افزایش حاشیه نشینی و کار کودکان)
ü افزایش نابرابری و محرومیت (شکاف عمیق بین طبقات اجتماعی)
ü کاهش تولید ملی و وابستگی به واردات (ضعف صنعت داخلی)
ü افزایش مشاغل کاذب و بی ثبات (فروپاشی طبقه متوسط)
ü تورم افسارگسیخته و بی اعتمادی به پول ملی (دلاری شدن اقتصاد)
ü کاهش سرمایه گذاری داخلی و خارجی (به دلیل ناامنی اقتصادی)
ü رشد اقتصاد زیرزمینی (قاچاق، پول شویی، فرار مالیاتی)
ü کاهش کیفیت کالاها و خدمات (تولید بی کیفیت به دلیل تحریم ها و مدیریت نادرست)
ü افزایش بدهی های دولت و بحران بودجه (کاهش توانایی ارائه خدمات عمومی)
ü وابستگی شدید به درآمدهای نفتی (آسیب پذیری در برابر نوسانات جهانی نفت)
ه) معضلات سیاسی و حکمرانی
ü ضعف پاسخگویی مسئولان و عدم شفافیت در تصمیم گیری ها.
ü حاکمیت بوروکراسی ناکارآمد و اداره های دولتی کند و فسادپذیر.
ü سانسور و محدودیت های رسانه ای وکاهش آزادی بیان.
ü سیاست زدگی افراطی جامعه و قطب بندی و کاهش مشارکت مدنی.
ü تحریم های بین المللی و انزوای سیاسی.
ü مدیریت نادرست بحران ها مثل سیل، زلزله و بیماری های همه گیر.
ü ضعف در دیپلماسی عمومی و بین المللی.
ü افزایش نارضایتی های اجتماعی و اعتراضات خیابانی.
ü کاهش امید به آینده در میان جوانان.
ü مهاجرت نخبگان و سرمایه های انسانی.
پیامدهای معضلات سیاسی و حکمرانی
ü کاهش مشروعیت نظام سیاسی (افزایش نارضایتی های عمومی).
ü افزایش اعتراضات خیابانی و خشونت های سیاسی.
ü تضعیف امنیت ملی (تهدیدات خارجی، تحریم ها، نفوذ اجانب).
ü کاهش مشارکت مردمی در انتخابات (بی اعتمادی به فرآیندهای دموکراتیک).
ü افزایش فساد سیستماتیک (رشوه، پارتی بازی، اختلاس).
ü ضعف در مدیریت بحران ها (سیل، زلزله، بیماری های همه گیر).
ü کاهش اعتماد بین المللی (انزوای سیاسی و اقتصادی).
ü تشدید فرار مغزها و سرمایه های انسانی.
ü کاهش توانایی دیپلماتیک در عرصه جهانی.
ü تهدید تمامیت ارضی و امنیت اجتماعی (ناآرامی های قومی، اعتراضات گسترده).
آثار و پیامدهای معضلات فرهنگی، اجتماعی، زیست محیطی، اقتصادی و سیاسی ایران بسیار زیاد است و در صورت تداوم این روندها در کشور، در آینده با شرایط زیر مواجه خواهیم شد.
- فروپاشی تدریجی سرمایه های اجتماعی توسعه بی اعتمادی، فردگرایی، کاهش همبستگی و ... .
- تشدید بحران های زیست محیطی غیرقابل بازگشت مثل نابودی آب، خاک، هوا و ... .
- رشد ناامنی اقتصادی و فروپاشی طبقه متوسط و ... .
- افزایش احتمال ناآرامی های گسترده اجتماعی و ... .
- کاهش نقش ایران در معادلات منطقه ای و جهانی ... .
۱. راهکارهای کلیدی برای کاهش پیامدها و اصلاح روندهای حکمرانی و سیاست گذاری
- شفافیت و مبارزه با فساد: ایجاد نظام نظارتی مستقل و مجازات فساد مالی و اداری.
- تمرکززدایی و تقویت دولت محلی: واگذاری اختیارات به استان ها برای حل مسائل منطقه ای.
- تصمیم گیری مبتنی بر داده های علمی: مشورت با نخبگان و دانشگاهیان به جای تصمیم های سلیقه ای.
۲. راهکارهای کلیدی برای کاهش پیامدها و اصلاح روندهای تحول فرهنگی و اجتماعی
- بازنگری در نظام آموزشی: جایگزینی حافظه محوری با تفکر انتقادی و مهارت های زندگی.
- توسعه رسانه های مستقل: تقویت فضای نقد و گفت وگوی سازنده.
- ترویج اخلاق جمعی: احیای اعتماد عمومی از طریق اقدامات عملی نه شعار.
۳. راهکارهای کلیدی برای کاهش پیامدها و اصلاح روندهای نجات محیط زیست و اقتصاد
- گذار از اقتصاد نفتی: سرمایه گذاری در فناوری، کشاورزی پایدار و صنایع دانش بنیان.
- مدیریت منابع آب و انرژی: جلوگیری از پروژه های مخرب زیست محیطی.
- حمایت از تولید داخلی: کاهش واردات کالاهای غیرضروری و مبارزه با قاچاق.
۴. راهکارهای کلیدی برای کاهش پیامدها و اصلاح روندهای بازسازی اعتماد بین المللی**
- دیپلماسی فعال: کاهش تنش های سیاسی و استفاده از ظرفیت های فرهنگی برای تعامل سازنده.
- جذب سرمایه گذاری خارجی: ایجاد امنیت اقتصادی برای جلب اعتماد جهانی.
توسعه زیر سایه معضلات (راه نجات)
بدون تغییرات، ایران در همان دور باطل توسعه نیافتگی باقی خواهد ماند. لذا برای دستیابی به توسعه پایدار در ابعاد فرهنگی و اجتماعی، باید مشارکت چندسطحی مردم، نخبگان، حاکمیت، نهادهای بین المللی و اصلاحات ساختاری صورت گیرد. هر یک از این نهادها نقش خاصی در این فرآیند دارند:
انتظارات و مطالبات از مردم (جامعه مدنی)
مردم به عنوان اصلی ترین بازیگران توسعه، باید:
- مسئولیت پذیری فردی و جمعی و پرهیز از قانون گریزی، رعایت حقوق شهروندی تقویت گردد.
- مطالبه گری آگاهانه (نه اعتراضات تخریبی) بلکه پیگیری نظام مند از طریق سمن ها و رسانه ها افزایش یابد.
- فرهنگ گفت وگو و مدارا، کاهش خشونت کلامی، پذیرش تنوع عقاید توسعه یابد.
- با مصرف گرایی مقابله گردد تا به ارزش های پایدار وحمایت از تولید داخلی و پرهیز از تجملات بازگشت.
- به حفظ محیط زیست در سطح خرد اهتمام ویژه داشت و درصرفه جویی در آب، کاهش پسماند، طرح های زیست محیطی مشارکت جدی داشت.
موانع پیش روی جامعه مدنی
- بی اعتمادی عمومی به هرگونه حرکت جمعی به دلیل سرخوردگی از تجربیات گذشته.
- فردگرایی افراطی و عدم تمایل به کار گروهی.
نقش روشنفکران و نخبگان
نخبگان فکری، علمی و هنری می توانند با:
- الگوهای جایگزین فرهنگی ارائه دهند و محتوای فکری، سینمای تاثیرگذار و ادبیات روشنگر تولید گردد.
- ارائه راهکار (نه تخریب محض) بلکه طرح آلترناتیوهای عملی و نقد سازنده صورت گیرد.
- پل ارتباطی بین مردم و حکومت ایجاد گردد (نقش میانجی برای کاهش شکاف دولت-ملت).
- گفتمان علمی در جامعه تقویت گردد و با شبه علم مبارزه شود و عقلانیت ترویج گردد.
چالش های پیش روی نخبگان
- سرکوب یا حاشیه نشینی نخبگان منتقد.
- مهاجرت گسترده فرهیختگان و کاهش سرمایه های فکری داخلی.
نگاه بین المللی (سازمان های جهانی و دیپلماسی فرهنگی)
- کمک های فنی و علمی (همکاری با برنامه های توسعه پایدار سازمان ملل در حوزه محیط زیست، آموزش، سلامت).
- فشار برای بهبود حقوق بشر و حکمرانی خوب (از طریق مکانیسم های بین المللی).
- تسهیل تبادلات فرهنگی و علمی (کاهش انزوای دانشگاهیان ایران).
- حمایت از جامعه مدنی (سمن ها، روزنامه نگاران، فعالان محیط زیست).
محدودیت های دیپلماسی فرهنگی
- تحریم ها و سیاست زدگی روابط بین الملل.
- سوءظن دولت ایران به نهادهای خارجی.
وظایف دولت و حاکمیت
حاکمیت برای توسعه فرهنگی-اجتماعی باید:
- شفافیت و پاسخگویی (کاهش فساد، نظارت واقعی بر عملکرد مسئولان).
- اصلاح نظام آموزشی (حذف محفوظات بی فایده، تقویت تفکر انتقادی).
- آزادی رسانه ها و فضای مجازی (نه سانسور، بلکه مقابله با اخبار جعلی از راه آموزش).
- سیاست گذاری بر اساس داده های علمی (نه تصمیم گیری های ایدئولوژیک محض).
- حمایت از تولید داخلی واقعی (نه اقتصاد دلال محور).
- حل بحران محیط زیست (اجرای قوانین ضد آلودگی، مدیریت آب).
مشکلات ساختاری حاکمیت:
- مقاومت نهادهای ذی نفوذ در برابر تغییر.
- بوروکراسی ناکارآمد و کند و غیر اثربخش.
ریشه های مشکلات و راهکارهای برون رفت
نتیجه گیری
نتایج مطالعه نشان می دهد؛ ریشه های اصلی معضلات ایران را می توان در چند عامل کلیدی خلاصه کرد.
- حکمرانی ناکارآمد: سیاست گذاری های کوتاه مدت، تصمیم گیری های غیرعلمی، فساد سیستماتیک و عدم پاسخگویی نهادهای حاکمیتی.
- فرهنگ معیوب: رواج فردگرایی خودخواهانه، کاهش مسئولیت پذیری اجتماعی، ضعف اعتماد عمومی و دوگانگی ارزشی (ناسازگاری حرف و عمل).
- تحولات تاریخی و خارجی: تحریم ها، جنگ ها و دخالت های بیگانه، اما همچنین وابستگی به نفت و غفلت از توسعه پایدار.
- مدیریت نادرست منابع: بهره کشی بی رویه از محیط زیست، نظام آموزشی ناکارآمد و اقتصاد غیرمولد.
بدون هماهنگی این چهار بخش، توسعه پایدار غیرممکن است گرچه مشکلات ایران ریشه دارند اما قابل حل نیز هستند، مشروط بر اینکه؛
- مردم: با خودآگاهی، مطالبه گری مدنی و تغییر سبک زندگی. مردم باید از فردگرایی به سمت مشارکت جمعی حرکت کنند.
- نخبگان: با تولید گفتمان علمی و هنری جایگزین. نخبگان باید میان جامعه و حکومت پل بزنند، نه اینکه مهاجرت یا سکوت را انتخاب کنند.
- حاکمیت: بیشترین وظیفه را دارد. حاکمیت باید با اصلاحات ساختاری و افزایش ظرفیت پذیرش نقدها؛ به عقلانیت و کارشناسی در تصمیم گیری ها بازگردد.جامعه مدنی و نهادهای مستقل را تقویت کند، حاکمیت باید به جای سرکوب یا انکار، اصلاحات ساختاری در حکمرانی را بپذیرد، در سیاست های اقتصادی و زیست محیطی بازنگری کند.
- جامعه بین الملل: با تعامل سازنده، نه تحریم های کور. جامعه جهانی به جای تحریم های کور، به تعامل سازنده روی آورد.
منابع داخلی
1. احتشامی راد، انور. جامعه شناسی توسعه نیافتگی در ایران. تهران: نشر نی، 1398.
2. اسلامی ندوشن، محمدعلی. فرهنگ و توسعه. تهران: شرکت سهامی انتشار، 1395.
3. بشیریه، حسین. جامعه شناسی سیاسی ایران. تهران: نشر نگاه معاصر، 1397.
4. پیران، پرویز. توسعه نامتوازن و بحران محیط زیست. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1399.
5. پیران، پ. توسعه نامتوازن و بحران محیط زیست در ایران. تهران: انتشارات دانشگاه تهران 1401 .
6. تاجیک، محمدرضا. بحران هویت در ایران معاصر. تهران: نشر مرکز، 1396.
7. حاجیانی، ابراهیم. سرمایه اجتماعی و توسعه. تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1398.
8. حاجیانی، ا. سرمایه اجتماعی و توسعه در ایران، چالش ها و راهکارها تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.1400
9. خانیکی، هادی. فضای عمومی و جامعه مدنی در ایران. تهران: نشر کویر، 1395.
10. ذکایی، محمدسعید. جامعه شناسی مصرف فرهنگی. تهران: نشر آگاه، 1397.
11. رفیع پور، فرامرز. توسعه و تضاد. تهران: شرکت سهامی انتشار، 1399.
12. زاهد، سعید. آسیب شناسی اجتماعی در ایران. تهران: نشر علم، 1398.
13. ساعی، احمد. توسعه و نابرابری در ایران. تهران: نشر قومس، 1397.
14. ساعی، ا. نابرابری و توسعه در ایران: تحلیلی جامعه شناختی. تهران: نشر قومس1402.
15. سریع القلم، محمود. فرهنگ سیاسی ایران. تهران: نشر فرزان روز، 1396.
16. عبداللهی، محمد. جامعه شناسی بحران های اجتماعی. تهران: نشر آگاه، 1399.
17. فاضلی، نعمت الله. مصرف و سبک زندگی. تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، 1398.
18. فاضلی، ن. مصرف فرهنگی و سبک زندگی در ایران معاصر. تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات1401.
19. قانعی راد، محمدامین. علم و توسعه. تهران: نشر نی، 1395.
20. کاظمی، عباس. جامعه شناسی شکاف نسلی. تهران: نشر ثالث، 1397.
21. گودرزی، محسن. تحولات فرهنگی در ایران. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1396.
22. محسنی، منوچهر. بررسی مسائل اجتماعی ایران. تهران: نشر دوران، 1398.
23. میرزایی، حسین. اقتصاد سیاسی توسعه نیافتگی. تهران: نشر نی، 1397.
24. نراقی، احسان. توسعه و جامعه. تهران: نشر اختران، 1395.
25. نوذری، حسینعلی. مدرنیته و بحران هویت. تهران: نشر نقش جهان، 1398.
26. وبر، پیام. جامعه شناسی محیط زیست. تهران: نشر آگه، 1396.
27. وفایی، عباس. روانشناسی اجتماعی در ایران. تهران: نشر سخن، 1399.
28. یوسفی، نریمان. حکمرانی و توسعه در ایران. تهران: نشر مرکز، 1397.
منابع خارجی
1. Abrahamian, E. Iran in Turmoil: From Revolution to Crisis. New York: Columbia University Press. 2023
2. Amanat, A. Iran: A Modern History. Yale University Press, 2017.
3. Amir Arjomand, S. The Turban for the Crown. Oxford University Press, 2018.
4. Ansari, A. Modern Iran Since 1797. Routledge, 2019.
5. Bayat, A. Life as Politics. Stanford University Press, 2013.
6. Bayat, A. Life as Politics: Social Movements in the Middle East (2nd ed.). 2024
7. Stanford, CA: Stanford University Press.
8. Beck, U. Risk Society. Sage Publications, 2015.
9. Bourdieu, P. The Forms of Capital. Harvard University Press, 2016.
10. Castells, M. The Power of Identity. Wiley-Blackwell, 2018.
11. Dabashi, H. Iran Without Borders. Verso Books, 2016.
12. Eisenstadt, S. Multiple Modernities. Transaction Publishers, 2017.
13. Fukuyama, F. Trust: The Social Virtues. Free Press, 2014.
14. Giddens, A. Modernity and Self-Identity. Polity Press, 2018.
15. Habermas, J. The Structural Transformation. MIT Press, 2015.
16. Harvey, D. The Condition of Postmodernity. Blackwell, 2017.
17. Huntington, S. Political Order in Changing Societies. Yale University Press, 2019.
18. Inglehart, R. Cultural Evolution. Cambridge University Press, 2018.
19. Katouzian, H. The Persians. Yale University Press, 2016.
20. Kurzman, C. The Unthinkable Revolution in Iran: Rethinking Social Change Cambridge, MA: Harvard University Press2023
21. Keddie, N. Modern Iran: Roots and Results. Yale University Press, 2014.
22. Kurzman, C. The Unthinkable Revolution in Iran. Harvard University Press, 2017.
23. Mirsepassi, A. Democracy in Modern Iran. NYU Press, 2015.
24. Mirsepassi, A. ). Democracy and Modernity in Iran. New York: New York University Press.Parsa, 2023
25. M. States, Ideologies, and Social Revolutions. Cambridge University Press, 2018.
26. Putnam, R. Bowling Alone. Simon & Schuster, 2016.
27. Rostow, W. The Stages of Economic Growth. Oxford University Press, 2017.
28. Said, E. Orientalism. Pantheon Books, 2014.
29. Sen, A. Development as Freedom. Oxford University Press, 2019.
30. Skocpol, T. States and Social Revolutions. Cambridge University Press, 2015.
31. Tilly, C. Social Movements. Paradigm Publishers, 2018.
Weber, M. Economy and Society. Unive
[1] Developmental Anomie
[2] NGO