خستگی رفتارهای خودمراقبتی و خویشتن پذیری در بیماران دیابت و مولتیپل اسکلروز
دیابت یکی از بیماری های شایع در ایران و جهان می باشد که مزمن، پیشرونده و پر هزینه است و عوارض متعددی ایجاد می کند. برای فرد مبتلا به دیابت قبول و پذیرش این موضوع که بایستی روش زندگی خود را بر اساس بیماری تغییر دهد، همیشه مشکل می باشد. از آنجا که این بیماران اغلب از عوارض کوتاه مدت و طولانی مدت بیماری اطلاع ندارند، ایجاد اختلالات خلقی و روانشناختی در این افراد دور از ذهن نخواهد بود (وثوقی و همکاران، 1391). بدون شک بیماری دیابت و عوارض و روش های درمانی آن، یکی از اساسی ترین مسائل پیش روی دانش پزشکی و روان شناختی امروزه محسوب می شود(Diaz et al,2022). تخمین زده شده است که حدود 282 میلیون بیمار مبتلا به دیابت در سطح جهان وجود دارد که نزدیک به 70 درصد آن ها متعلق به کشورهای در حال توسعه می باشند(Zimmerman et al,2022).
مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری میلین زدای سیستم عصبی مرکزی است. این بیماری یکی از شایع ترین بیماری های نورولوژیک در انسان بوده و ناتوان کننده ترین بیماری سنین جوانی است. رایج ترین دوره ی شروع آن جوانی بوده و در زنان دو برابر مردان شایع است (Ma et al,2022). ام اس، شایع ترین بیماری ناتوان کننده ی بالغین جوان است که به علت فرایند التهابی میلین زدای سیستم عصبی مرکزی اتفاق می افتد. ابتلا به ام اس بین سنین 2 تا 40 سالگی است و تشخیص بر پایه ی MRI می باشد (Bouman et al, 2023). طبق اطلاعات انجمن ام اس ایران 50000 بیمار مبتلا به ام اس در ایران وجود دارد و میزان شیوع آن تقریبا 9 در 100000 می باشد (تدین فر، 1394). نشانه های بالینی ام اس شامل ضعف، خستگی، لرزش، درد، فلجی، اختلال عملکرد مثانه و روده و اسپاسم عضله ، تغییرات بینایی و کاهش عملکرد جنسی آقایان می باشد. اختلالات خواب، کاهش فعالیت زندگی روزانه، عفونت مجاری ادراری، بی اختیاری ادراد و مدفوع، آسیب پوستی، انقباضات عضلانی، افسردگی، از دست دادن شغل، تغییرات در کیفیت زندگی، طلاق و مشکلاتی از این قبیل، در مبتلایان به این بیماری شایع است (Lie et al,2022).
از خستگی به عنوان شایع ترین علامت بیماری مولتیپل اسکلروز و اکثرا ناتوان کننده ترین علامت در مراحل اولیه این بیماری یاد شده است. در حقیقت خستگی یکی از یافتههای تشخیصی در بیماری مولتیپل اسکلروزمیباشد (Aminoff, 2013). همچنین پژوهش ورد و همکاران(1396) نشان داد که خستگی شیوع بالایی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو دارد. خستگی مفرط بطور جدی فعالیتهای روزمره زندگی افراد را تحت تاثیرقرار میدهد و آن را محدود میکند. حداقل دو سوم از افرادی که به بیماری ام اس مبتلا هستند، خستگی را تجربه میکنند. این دادهها تایید میکند که خستگی باعث ناتوانی جسمی میشود؛ اما، به نظر میرسد که خستگیدارای ابعاد شناختی و روانی مستقل هم میباشد (Fernandez andBaumstarck, 2012).
پژوهش یزدانی (1396) نشان داد که رفتارهای خودمراقبتی در بیماران دیابتی بالاتر از بیماران سرطانی میباشد. همچنین پژوهش تدین فر (1394) نشان داد که رفتارهای مراقبت از خود در بیماران ام اس بطور معناداری پایین تر از بیماران دیالیزی میباشد. خود مراقبتی عبارت است از اقدامات و رفتارهای آموخته شده آگاهانه و هدف داری که به منظورتامین، حفظ و ارتقاء سلامت خود انجام میشود (Ching-Hsing and Meei-Ling, 2013). به عبارت دیگر، رفتار خودمراقبتی، اقدامی آگاهانهاست که از طرف خود فرد در راستای تامین نیازهای خودمراقبتی انجاممیشود و نیازهای خودمراقبتی به سه گروه نیازهای همگانی، انحراف ازسلامتی و تکاملی تقسیم میشوند (D'Hooghe, 2012).
پژوهش ها نشان دادند که بیماران مبتلا به ام اس خویشتن پذیری پایین تری دارند، شرایط خاص جسمانی این بیماران، منجر به ضعف در خودپنداره و پذیرش خود در آنان میشود. خویشتن پذیری بدین معنی است که فرد کاملا و به صورت غیر مشروط خود را بپذیرد، چه درست رفتار کند یا نکند، چه سایر افراد او را تایید کنند یا نکنند (Milburn, 2014). عدم پذیرش خود بویژه در بیماران جسمی سبب می گردد تا فرد به دلیل این که در می یابد مورد توجه و علاقه افراد دیگر نمیباشد، تمایل به انزوا و تنهایی پیدا کند و از میزان ارتباطات اجتماعی خود تا حد زیادی بکاهد. همینحالت گوشهگیری و گریز از دیگران، به تدریج تصورات منفی از خود،احساس عدم کارایی و بیکفایتی را رواج می دهد و سازگاری فرد را در اجتماع مختل می سازد. خوش بین (1394) در مطالعهای نشان دادند که بین دو گروه افراد بیمار دیابتی و عادی تفاوت معناداری در میانگین نمرات جراتورزی، پذیرش خود و فشارروانی وجود دارد و افراد بییمار، پذیرش خود و جرات ضعیفتر، و نیز فشار روانی بالاتری را نسبت به افراد عادی دارند. باید اشاره نمود که در افراد بیمار به دلیل شرایط خاصی که دارند پذیرش خود و تصویری که از خود دارند مخدوش می گردد.
لذا با توجه به اهمیت سلامت بیماران و لزوم بررسی متغیرهای روانشناختی جهت ارائه مداخلات متناسب و با توجه به نبود پژوهشی منسجم و کاربردی در خصوص موضوع، محقق در این پژوهش بر آن شده است تا به سوال زیر پاسخ دهد:
آیا بین خستگی، رفتارهای خودمراقبتی و خویشتن پذیری در بیماران ام اس با بیماران دیابتی تفاوت وجود دارد؟
روش تحقیق
این پژوهش را می توان از نظر هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ نحوه ی گردآوری داده ها پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای دانست. زیرا محقق در این پژوهش قصد دستکاری متغیرهای مورد مطالعه را نداشته و صرفا به بررسی توزیع ویژگی های جامعه آماری مورد نظر و شناخت بیشتر شرایط موجود به منظور تصمیم گیری بهتر خواهد پرداخت.
جامعه آماری، نمونه، روش نمونه گیری و حجم نمونه
جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران ام اس و دیابتی شهر تهراندر سال 1397 بودند.
تعداد افراد نمونه در هر گروه ،100 بیمار مراجعه کننده به بیمارستان میلاد تهران بود که به روش نمونه گیری در دسترس و پس از همتاسازی از نظر وضعیت سنی و تحصیلات انتخاب شدند. برای پژوهش هایی از نوع آزمایشی و علی – مقایسه ای حجم نمونه حداقل 30 نفر در هر گروه توصیه می شود(دلاور، 1384).
هر پژوهشگر باید با توجه به ماهیت مسئله و فرضیههای طراحی شده یک یا چند ابزار را طراحی کند و پس از کسب شرایط در مورد اعتبار این ابزارها، از آن ها در جهت جمعآوری دادها بهره جوید تا در نهایت از طریق پردازش و تحلیل این دادهها بتوان در مورد فرضیهها قضاوت کرد. در پژوهش حاضر اطلاعات مورد نیاز در دو مرحله جمعآوری گردیده است:
در مرحله ی اول به بررسی کتابخانهای شامل جمع آوری اطلاعات از طریق کتاب، مجلات، نشریات الکترونیکی و پایان نامه ها می پردازد.
در روش دوم که میدانی است، از پرسشنامه برای گردآوری اطلاعات از نمونه ی پژوهش استفاده شد