دکتر آیدا بهروزی
دانش آموخته دانشگاه انگلستان/پسادكتري مديريت/استاديار سازمان دانشگاهيان ITIc محقق و پژوهشگر/مولف مقاله بين المللي و كتاب/كارشناس مترجم زبان ايتاليايي
24 یادداشت منتشر شدهآیا هوش مصنوعی شکاف توسعه را کاهش می دهد یا افزایش می دهد؟
✳️ آیا هوش مصنوعی شکاف توسعه را کاهش می دهد یا افزایش می دهد؟
شامیکا سیریمانه و شیائولان فو - ۱ آوریل ۲۰۲۵
تاثیرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هوش مصنوعی به طور طبیعی به سمت شمول و برابری در اقتصاد جهانی متمایل نخواهد شد. برای اطمینان از اینکه این فناوری به نفع همه بشریت باشد و نه فقط چند شرکت بزرگ، دولت ها و جامعه مدنی باید مداخله کنند و مشوق های حاکم بر توسعه آن را تغییر دهند.
ژنو/لندن – هوش مصنوعی اغلب به عنوان اوج بعدی نوآوری بشر معرفی می شود، زیرا پتانسیل آن در متحول کردن صنایع، تغییر اقتصادها و بهبود زندگی بسیار چشمگیر است. اما آیا این فناوری واقعا به نفع همه خواهد بود یا شکاف های موجود را عمیق تر خواهد کرد؟
پاسخ این پرسش به نحوه توسعه، پیاده سازی و حکمرانی بر این فناوری بستگی دارد. بدون مداخلات هدفمند، هوش مصنوعی ممکن است تنها در خدمت منافع محدود افرادی باشد که سود را بر انسان ها ترجیح می دهند.
🔹خبر خوب این است که هزینه توسعه هوش مصنوعی رو به کاهش است. درحالی که آموزش مدل GPT-4 شرکت OpenAI حدود ۱۰۰ میلیون دلار هزینه داشت، مدل مشابهی که توسط استارت آپ چینی DeepSeek توسعه یافته است، ظاهرا با هزینه ای بسیار کمتر ایجاد شده است.
این روند پیامدهای امیدوارکننده ای برای کشورهای درحال توسعه دارد، زیرا این کشورها که معمولا منابع مالی عظیم موردنیاز برای نوآوری های قبلی در زمینه هوش مصنوعی را در اختیار ندارند، ممکن است به زودی بتوانند این فناوری ها را با هزینه ای مناسب تر به کار گیرند.
♦️تصمیماتی که امروز اتخاذ می کنیم، تعیین خواهد کرد که آیا هوش مصنوعی به ابزاری برای شمول تبدیل خواهد شد یا به ابزاری برای حذف.
🔹برای اطمینان از اینکه هوش مصنوعی در خدمت بشریت باشد، باید بر روی ایجاد مشوق های مناسب تمرکز کنیم. توسعه هوش مصنوعی در حال حاضر عمدتا تحت تاثیر نیروهای بازار است و تمرکز بیش ازحدی بر خودکارسازی و کسب درآمد از داده های شخصی دارد.
تعداد معدودی از کشورهایی که در این زمینه پیشرو هستند، میلیاردها دلار در کاربردهای جایگزین کننده نیروی کار سرمایه گذاری می کنند که نابرابری را تشدید خواهد کرد. از آن بدتر، یارانه های دولتی اغلب بر معیارهای فنی متمرکز هستند که معمولا کارایی را هدف قرار می دهند، بدون اینکه تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم اجتماعی آن را به درستی در نظر بگیرند.
🔹در جاهایی که شغل ها از بین می روند، بی ثباتی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی معمولا به دنبال آن می آید. با این حال، تامین مالی عمومی همچنان به سمت خودکارسازی هدایت می شود.
دولت ها باید مشوق ها را مجددا تنظیم کنند تا توسعه هوش مصنوعی در جهت رفع نیازهای اجتماعی هدایت شود، ازجمله بهبود آموزش، ارتقای سلامت عمومی و مقابله با چالش های زیست محیطی. هوش مصنوعی باید در جهت توانمندسازی نیروی کار انسانی باشد، نه جایگزینی آن.
🔹یکی از چالش های اساسی در برخی کشورها، پیری جمعیت است. اگرچه ربات های خانگی می توانند برخی از مشکلات مربوط به این مسئله را کاهش دهند، اما تحقیقات پیشرفته کنونی بیشتر بر روی بهبود عملکردهای پویا (مانند دویدن، پریدن یا عبور از موانع) در محیط های بیرونی متمرکز است، تا بر قابلیت هایی که با ایمنی و کاربرد عملی، کمک به زندگی روزمره یا مدیریت بیماری های مزمن مرتبط هستند.
این وظیفه را نمی توان تنها به سرمایه گذاری های خطرپذیر واگذار کرد، چراکه در سال ۲۰۲۴، این بخش ۱۳۱.۵ میلیارد دلار به استارت آپ ها اختصاص داد و عمدتا به دنبال فناوری های بیش ازحد تبلیغ شده و سفته بازانه مانند هوش مصنوعی عمومی بود. در مقابل، مدل های با اهداف محدودتر می توانند در تشخیص پزشکی پیشرفت کنند، به رادیولوژیست ها کمک کنند، بلایای طبیعی را پیش بینی کنند و بسیاری از کاربردهای دیگر داشته باشند.
🔹هدایت سرمایه گذاری ها به سمت راه حل هایی که مستقیما به نفع جامعه هستند، برای همسوسازی توسعه هوش مصنوعی با پیشرفت جمعی، و نه صرفا ارزش سهامداران، ضروری است.
همچنین، پر کردن شکاف میان اقتصادهای توسعه یافته و درحال توسعه امری ضروری است. پتانسیل دگرگون کننده هوش مصنوعی در کشورهای با درآمد پایین و متوسط تا حد زیادی دست نخورده باقی مانده است، زیرا زیرساخت های ناکافی، مهارت های محدود و کمبود منابع مانعی برای پذیرش این فناوری محسوب می شوند.
اگر این شکاف برطرف نشود، نابرابری های جهانی بیش ازپیش تشدید خواهند شد.در نظر بگیرید که هوش مصنوعی چه تاثیری می تواند بر حوزه سلامت داشته باشد. این فناوری می تواند دسترسی به پزشکی شخصی سازی شده را گسترش دهد و به بیماران در محیط های با منابع محدود، درمان هایی متناسب با شرایطشان ارائه کند که اثربخشی بیشتری داشته و عوارض جانبی کمتری ایجاد کند.هوش مصنوعی می تواند به تشخیص بیماری ها کمک کند و به پزشکان در شناسایی زودهنگام و دقیق تر بیماری ها یاری رساند.علاوه بر این، هوش مصنوعی می تواند آموزش پزشکی را بهبود بخشد و از طریق یادگیری تطبیقی و بازخورد آنی، متخصصان پزشکی را در مناطق محروم آموزش دهد.
🔹در مقیاسی گسترده تر، سیستم های یادگیری تطبیقی مبتنی بر هوش مصنوعی هم اکنون در حال شخصی سازی محتوای آموزشی برای رفع نیازهای فردی و پر کردن شکاف های دانشی هستند. سیستم های آموزش مجازی مبتنی بر هوش مصنوعی، آموزش شخصی سازی شده ای ارائه می دهند که مشارکت دانش آموزان را افزایش داده و نتایج یادگیری را بهبود می بخشد. با ساده تر کردن فرآیند یادگیری زبان های جدید و کسب مهارت های تازه، این فناوری می تواند به گسترش چشمگیر فرصت های اقتصادی، به ویژه برای جوامع حاشیه نشین، کمک کند.
🔹کاربردهای هوش مصنوعی تنها به حوزه سلامت و آموزش محدود نمی شود. مدل دیجیتال فراگیر دانشگاه آکسفورد (IDMODEL) نشان می دهد که تجهیز گروه های حاشیه نشین – به ویژه زنان و جوانان – به مهارت های دیجیتال، آن ها را قادر می سازد تا در اقتصاد دیجیتال جهانی مشارکت کرده و شکاف های درآمدی را کاهش دهند.
اما بهره گیری از این مزایا مستلزم همکاری جهانی است. هوش مصنوعی باید به طور جمعی موردتوجه قرار گیرد، ازجمله از طریق ابتکارات جنوب-جنوب که راهکارهایی متناسب با شرایط و نیازهای کشورهای درحال توسعه ایجاد کند. با تقویت همکاری ها و تبادل دانش، کشورهای با درآمد پایین و متوسط می توانند شکاف فناوری را کاهش دهند و از این فناوری در جهت منافع گسترده تر، فراتر از بازیگران مسلط، بهره ببرند.
🔹موضوع ایمنی و استفاده اخلاقی از هوش مصنوعی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. این مسائل نیز باید در سطح جهانی حل وفصل شوند. بدون چارچوب های اخلاقی قوی، هوش مصنوعی می تواند – و تاکنون نیز چنین بوده است – برای اهداف مخرب، ازجمله نظارت گسترده و انتشار اطلاعات نادرست، مورد استفاده قرار گیرد.
جامعه جهانی باید بر سر اصول مشترکی برای اطمینان از استفاده منسجم و مسئولانه از هوش مصنوعی به توافق برسد. سازمان ملل متحد، از طریق پلتفرم های فراگیر مانند کمیسیون علم و فناوری برای توسعه، می تواند به تدوین مقررات جهانی در این زمینه کمک کند. مهم ترین اولویت ها باید شامل شفافیت (اطمینان از اینکه فرآیند تصمیم گیری در هوش مصنوعی قابل درک و توضیح پذیر باشد)، حاکمیت داده (حفظ کنترل افراد و کشورها بر داده های خود)، پیشگیری از آسیب (ممنوعیت کاربردهایی که حقوق بشر را تضعیف می کنند) و دسترسی عادلانه باشد. ابتکارات چندجانبه برای توسعه زیرساخت های دیجیتال و آموزش مهارت های مرتبط با هوش مصنوعی می توانند تضمین کنند که هیچ کشوری عقب نماند.
این موضوع تنها به سیاست گذاران و بخش خصوصی مربوط نمی شود. در طول تاریخ، تغییرات تحول آفرین اغلب از دل جنبش های مردمی آغاز شده اند. جنبش حق رای زنان، جنبش حقوق مدنی و فعالیت های زیست محیطی همگی از تلاش های مردمی نشات گرفته و به نیروهای قدرتمند تغییر تبدیل شده اند. یک جنبش مشابه برای هدایت هوش مصنوعی در مسیر درست نیز ضروری است. فعالان می توانند خطرات هوش مصنوعی غیرقانونی و غیرقابل کنترل را برجسته کرده و دولت ها و شرکت ها را تحت فشار قرار دهند تا نوآوری های انسان محور را در اولویت قرار دهند.
تاثیرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هوش مصنوعی به طور طبیعی به سمت شمول و برابری متمایل نخواهد شد. دولت ها باید انگیزه های نوآوری را در جهتی هدایت کنند که پتانسیل انسانی را تقویت کند. نهادهای جهانی باید چارچوب های اخلاقی برای محافظت از حقوق بشر و حاکمیت داده ایجاد کنند. و جامعه مدنی باید رهبران سیاسی و اقتصادی را پاسخگو نگه دارد.
تصمیماتی که امروز اتخاذ می کنیم، تعیین خواهد کرد که آیا هوش مصنوعی به پلی برای کاهش نابرابری ها تبدیل خواهد شد یا به شکافی عمیق تر میان دارندگان و ناداران جهان. همکاری بین المللی، حکمرانی اخلاقی و فشار عمومی می توانند تضمین کنند که انتخاب درستی انجام دهیم.