لار و لارستان، جغرافیای تلاقی ادیان: نمونه ای از هم زیستی تمدنی در جنوب ایران

24 فروردین 1404 - خواندن 7 دقیقه - 117 بازدید







*لار و لارستان، جغرافیای تلاقی ادیان: نمونه ای از هم زیستی تمدنی در جنوب ایران*


*بخش اول ائینهای باستانی* 


اگر به پیشینه ی کهن سرزمین لارستان و به ویژه شهر تاریخی لار نظر افکنیم، این ناحیه از جغرافیای جنوب ایران را می توان به حق، نمونه ای الگویی از بستر تعامل ادیان، تساهل دینی و هم زیستی محترمانه و خردمندانه میان پیروان ادیان و باورهای مختلف قلمداد کرد.


مردمانی فرهیخته، بردبار و دارای بینشی فرهنگی و تمدنی در این سامان زیسته اند که در مواجهه با افکار و آیین های گوناگون، نه تنها به خشونت یا ستیز نپرداخته اند، بلکه بستری برای گفت وگو، تعامل و تبادل فرهنگی فراهم آورده اند. این ویژگی را می توان از کارکرد تمدنی شهر لار و جوامع پیرامونی آن دریافت، به ویژه از منظر ساختار اجتماعی مبتنی بر روابط تجاری، که همواره یکی از عوامل موثر در ایجاد مدارا و پرهیز از مناقشه در طول تاریخ بوده است. چنان که در اغلب جوامع تجاری در سراسر جهان، دغدغه های معیشتی و رونق بازار، زمینه ی هم زیستی و تعامل میان گروه های مختلف قومی و مذهبی را فراهم آورده است.


با ارجاع به منابع تاریخی و شواهد باستان شناختی، می توان به وضوح اجتماعاتی با باورهای متنوع دینی را در محدوده ی فرهنگی و تمدنی لارستان مشاهده کرد؛ اجتماعاتی که درعین تفاوت در اندیشه و آیین، در فضایی از مدارا و تعامل فرهنگی می زیسته اند.


۱. *دوره های باستانی و باورهای کیهانی–مهرپرستی*


در دوره های باستانی، به ویژه دوران شکار، شواهد روشنی از حضور انسان در پهنه ی جغرافیای لارستان وجود دارد. در مناطقی چون دهتل (در شهرستان بستک)، هرمود لار، ارتفاعات کوه گچ و کوه کور در مجاورت شهر لار، نگاره های صخره ای و شواهد باستانی متعددی به جای مانده است که حکایت از زیست جوامعی دارد که در عین سادگی، واجد ساختار فرهنگی پیچیده و باورهای کیهانی بوده اند.


در نزدیکی هرمود و نیز در محدوده ی پیرامونی شهر کنونی لار، آثاری از گورستان های باستانی با قدمتی میان سه تا پنج هزار سال پیش شناسایی شده اند. این گورستان ها دارای شیوه ی خاصی از تدفین اند که در آن ها از سنگ چین هایی موسوم به *خرسنگ (Dolmen)* بهره گرفته شده است. این روش تدفین، که شباهت بسیاری با *آیین های پیش–زرتشتی و کیهانی محور* دارد، نشان از باور اقوام ساکن این منطقه به اجرام آسمانی و به ویژه خورشید دارد؛ امری که به نوعی *مهرپرستی (میترائیسم)* در اشکال اولیه ی خود را تداعی می کند.


نکته ی جالب توجه در این سازه های آرامگاهی، استفاده از نوعی ملات و تکنیک بومی در ساخت آن هاست که با وجود گذشت هزاران سال، استحکام و انسجام خود را حفظ کرده اند. این امر حکایت از نوعی فناوری محلی و دانش مهندسی ابتدایی دارد. *برخی از این گورها با تندیسهای اساطیری و نیز روزنه هایی خاص ساخته شده اند* که دقیقا در هنگام *اعتدال بهاری*، نخستین پرتو خورشید را به درون مقبره هدایت می کند؛ پدیده ای که دلالت بر سطحی از دانش نجومی و کیهان شناختی در این جوامع اولیه دارد.


برای این اقوام، عناصر طبیعت دارای قداست ویژه ای بوده اند، *به ویژه آب به عنوان عنصر حیات بخش و خورشید به عنوان نماد روشنی و الوهیت*. این تقدس دوگانه، ریشه در ساختارهای ابتدایی دین و کیهان شناسی جوامع باستانی داشته و در لایه های آیینی گوناگون قابل مشاهده است.


۲. *حضور آیین های هندی در لارستان*


از دیگر شواهد مهم دینی در منطقه، آثار و بقایای معابدی است که به *آیین شیوا* تعلق دارند. وجود چنین معابد و نمادهایی، *حکایت از پیوندهای فرهنگی–تجاری لارستان با شبه قاره ی هند* دارد. این تعاملات نه تنها در بعد تجاری، بلکه در انتقال مفاهیم دینی و فرهنگی نیز موثر بوده اند و گواهی دیگر بر نقش تاریخی لارستان به عنوان بستر گفت وگو و هم زیستی تمدنی به شمار می رود.


*لار و لارستان، جغرافیای تلاقی ادیان: نمونه ای از هم زیستی تمدنی در جنوب ایران*


*بخش دوم ائینهای باستانی* 




۳. *معابد میترائیسم و مهرکده ها*


در دل اقلیم خشک و سوزان لارستان، جایی که آفتاب ستیغ کوهساران را می سوزاند و باد، نغمه ی فراموش شده ی تاریخ را با خود می برد، اندیشه ی میترائیستی و آیین مهر، چونان رشته ای زرین، در تار و پود زندگی، معماری و آیین های مردمان این سرزمین ریشه دوانده است.


در این فرهنگ کهن، آب صرفا عنصری زیستی نیست؛ بلکه *جوهره ای آیینی، رازآلود و کیهانی* است—*هدیه ای از آناهیتا، ایزدبانوی آب های روان، نماد پاکی و زایش، و پلی میان انسان و مهر، ایزد فروغ، پیمان و خورشید*.


*در منظومه ی فکری مهرپرستان، آب مظهر زایش نوین، تطهیر روح، و واسطه ای برای پیوند با لایه های برتر هستی ست*. مهرابه ها یا معابد میترائیستی، اغلب در دل غارها و کوه ها پدید می آمدند؛ فضاهایی تاریک و رازآلود که در آن ها، نور از روزنه ای محدود به درون می تابید و نماد تولد معنوی، آگاهی و روشنگری بود.


فرم دایره، که نزد مهرپرستان شکلی مقدس تلقی می شود، در معماری این معابد بارها تکرار می گردد؛ *نمادی از چرخش کیهانی، جاودانگی زمان، و بی کرانگی هستی*.


در گستره ی تاریخی-فرهنگی لارستان، شواهد متعددی از حضور معابد و سازه های آیینی وابسته به آیین میترائیستی دیده می شود—بناهایی خاموش که هر یک، همچون حافظانی سنگی، رازهای هزاران ساله را در دل خود محفوظ داشته اند.


در میان این آثار، *معبد آیینی مهرآباد جویم* جایگاهی ویژه دارد؛ این مکان که در دامنه ی قله ی البرزکوه جای گرفته، در کنار *سروی کهنسال با بیش از ۲۵۰۰ سال قدمت*، و سازه های آبی منحصر به فردی که با آب های روان و آرامش بخش تقدیس شده اند، تصویری زنده از پیوند کیهان، طبیعت و آیین را پیش چشم می نهد.


از دیگر آثار شاخص می توان به *بی بی غار در روستای احمد محمودی، چک چک های هرمود و گراش، بن آب لار، چاه میترایی قلعه ی قدمگاه لار و زیرزمین آیینی کوریچان لار* اشاره کرد؛ مکان هایی رازآلود و مقدس که همچنان نشانه هایی از حضور یک جهان بینی باستانی، بر پایه ی نور، آب و پیمان، در بستر تاریخ منطقه به یادگار مانده اند.



٤- *اتشکده اذرفرنبغ در کاریان لار نیایشگاه فاخر ایین زردشت* 


اتشکده کاریان، با نام باستانی *آتشکده آذرفرنبغ*، یکی از *سه آتشکده بزرگ و مقدس زرتشتیان* در دوران ساسانی بوده است. این آتشکده در روستای کاریان (جویم) منطقه لارستان قرار داشته و جایگاه آتش فرنبغ، آتشی ویژه موبدان و روحانیون زرتشتی، بوده. آتشکده آذرفرنبغ از نظر دینی و فرهنگی اهمیت بسیاری داشت و مرکز آموزش، قضاوت و عبادت در آیین زرتشت به شمار می رفت. این آتشکده نمادی از پیوند دین، دانش و قدرت معنوی در ایران باستان بود. باید یاداور شد مهمترین کتاب معنوی زردشتیان پس از اوستا و یسنا موسوم به «ارداویراف نامه » در این اتشکده تحریر شد و ان داستانی است از عروج یک عالم زردشتی به عالم دیگر و درک چینوات و برزخ و زمهریر و پردیس در حضور اردشیر بابکان پادشاه و چهل هزار کس از ارتشیان و موبدان و خردورزان 


منوچهر عابدی راد فروردین ماه ۱۴۰۴ خورشیدی