تلاقی اراده انسانی و قوانین تکوینی: واکاوی فلسفی و علمی در سپهر اندیشه اسلامی و غرب

8 فروردین 1404 - خواندن 9 دقیقه - 180 بازدید


آیه محور:

«انماۤ توعدون لصادق وما انتم بمعجزین» (الانبیاء: ۵۵)

(به یقین، آنچه به شما وعده داده شده، راست و درست است و شما هرگز نمی توانید از قلمرو قوانین الهی خارج شوید.)


مقدمه

در عصر کنونی، پیشرفت های شگرف علمی و فناوری، از دستکاری های ژنتیکی گرفته تا اکتشافات فضایی، تصویری نو از انسان به عنوان موجودی خالق و مسلط بر هستی را ترویج کرده است. با این حال، این دستاوردها پرسشی اساسی را مطرح می سازند: آیا توانایی های علمی بشر می تواند او را از دامنه قوانین بنیادین طبیعت و سنت های الهی برهاند؟ آیه محوری این نوشتار، این تصور را به چالش می کشد و یادآور می شود که قدرت انسان، در بهترین حالت، محدود به کشف نظمی است که از پیش در جهان وجود داشته، نه تغییر ساختار اساسی آن. در این مقاله، با نگرشی تحلیلی و تطبیقی، این موضوع را از دیدگاه فلسفه اسلامی و غرب، همراه با شواهدی از علوم نوین، بررسی خواهیم کرد.

۱. حکمت اسلامی: قوانین الهی، شالوده های هستی شناختی

از منظر حکمت اسلامی، قوانین الهی بنیان های اساسی وجود را تشکیل می دهند. صدرالمتالهین در نظریه حرکت جوهری خود در کتاب الاسفار الاربعه، هستی را جریانی پیوسته از تغییر و تحول در ذات موجودات می داند. بر این اساس، هر ذره در عالم جلوه ای از قانون الهی است که گریز از آن ناممکن است. تحولات جهان نه تصادفی، بلکه نتیجه تجلی اراده و صفات الهی، همچون علم و قدرت، در بستر ماده است. انسان با تمام ابزارهای فناورانه اش، قادر به متوقف ساختن یا تغییر این جریان هستی شناختی بنیادین نیست؛ بلکه کنش های او نیز در چارچوب همین قوانین جاری معنا می یابد.

علامه سید محمدحسین طباطبایی در تفسیر المیزان، با تاکید بر محدودیت ذاتی دانش بشری، بیان می کند که دستاوردهای علمی هرچقدر هم وسیع باشند، تنها پرده از بخش کوچکی از عالم غیب برمی دارند. این دیدگاه با آیه شریفه «وخلق کل شیۡء فقدره تقدیرا» (انعام: ۹۵) که بر تقدیر و اندازه گیری دقیق همه پدیده ها توسط خداوند دلالت دارد، همخوانی عمیقی دارد. قدرت خداوند در پیش بینی و تنظیم دقیق رویدادها، علم انسان را به ابزاری محدود و نسبی تبدیل می کند.

همچنین، حدیث شریف «السموات مطویات کالدرج» که در منابع روایی اسلامی آمده است، به شکلی شگفت انگیز با نظریه انبساط کیهانی در فیزیک مدرن مطابقت دارد. این تطابق نشان می دهد که قوانین الهی نه تنها در حوزه متافیزیک، بلکه در ساختار و پویایی جهان مادی نیز تجلی یافته و مبانی علمی را نیز شامل می شوند.

۲. فلسفه غرب: از عقلانیت نقادانه تا پساساختارگرایی

در فلسفه غرب نیز متفکران برجسته ای به مسئله محدودیت های شناخت و توانایی انسان پرداخته اند. ایمانوئل کانت در اثر مهم خود، نقد عقل محض، با تبیین محدودیت های شناخت بشری استدلال می کند که عقل محض به تنهایی قادر به دستیابی به حقیقت مطلق نیست. این دیدگاه به شکلی قابل توجه با دیدگاه اسلامی در خصوص محدودیت علم انسان همسو است. از نظر کانت، عقل تنها به پدیدارها دسترسی دارد، نه به ذات اشیاء که در حوزه ماوراءالطبیعه و الهی قرار می گیرد.

مارتین هایدگر در مقاله تاثیرگذار خود، پرسش از تکنولوژی، تاکید می کند که تکنولوژی صرفا مجموعه ای از ابزار نیست، بلکه یک نظام فکری و چارچوبی است که نحوه مواجهه و درک ما از جهان را شکل می دهد. این چارچوب ناشی از نوعی «فراموشی وجود» است که انسان را از درک حقیقت بنیادین هستی دور ساخته و او را در سیطره کارآمدی ابزاری محدود می کند.

ژان-فرانسوا لیوتار، از اندیشمندان برجسته پسامدرن، در کتاب وضعیت پست مدرن، استدلال می کند که علم نیز یک «روایت کلان» است که خود را برتر از دیگر روایت ها و نظام های معنایی می داند. این ادعا به نوعی تناقض درونی منجر می شود، زیرا هر کنشی، حتی کنش علمی، در نهایت در یک چارچوب معنایی وسیع تر، از جمله چارچوب های معنوی و الهی، معنا می یابد، همان گونه که آیه «وجد علیۡهمۡ ما عملوا۟» (الجمعه: ۸) بر احاطه اعمال انسان توسط نظام الهی تاکید دارد.

۳. تحلیل علمی: مرزهای غیرقابل عبور توانمندی های بشری

تحلیل علمی نیز محدودیت های توانمندی های بشر در برابر قوانین تکوینی را آشکار می سازد. در حوزه ژنتیک، با وجود پیشرفت های چشمگیر و فناوری CRISPR برای ویرایش ژنوم، مطالعات منتشر شده در نشریه Nature در سال ۲۰۲2 نشان می دهد که بیماری های مرتبط با پیری مانند آلزایمر، ناشی از تعامل پیچیده شبکه ای از ژن های پلی ژنیک هستند که در حال حاضر خارج از کنترل دقیق انسان قرار دارند. این یافته ها موید آیه شریفه «فقدره تقدیرا» (انعام: ۹۵) بوده و بر پیچیدگی و دقت نظام آفرینش و محدودیت های مداخله بشر در آن دلالت دارند.

قوانین بنیادین فیزیک نیز محدودیت هایی را نشان می دهند. قانون دوم ترمودینامیک (انتروپی) بیان می کند که در هر سیستم بسته، میزان بی نظمی همواره رو به افزایش است و بشر حتی با پیشرفته ترین فناوری ها قادر به نقض این قانون و ایجاد نظم کامل و دائمی در سیستم های بسته نیست. همچنین، نظریه نسبیت خاص اینشتین، سرعت نور را به عنوان حد نهایی سرعت در جهان هستی معرفی می کند که هیچ فناوری شناخته شده ای قادر به عبور از آن نیست. این محدودیت های بنیادین گواهی بر وجود قوانین تکوینی تغییرناپذیر در جهان هستند.

در حوزه هوش مصنوعی، با وجود پیشرفت های چشمگیر در تقلید رفتارهای هوشمندانه، تحقیقات موسسه MIT در سال ۲۰۲۴ نشان می دهد که هوش مصنوعی فاقد تجربه کیفی و درونی «خودآگاهی» به معنای انسانی است. این امر احتمالا ریشه در ماهیت متفاوت وجودی انسان به عنوان مخلوقی دارای روح الهی دارد، همان طور که در آیه ۸ سوره الرحمن آمده است: «خلق الانسان من صلصال کالفخار». این نیاز به چارچوب اخلاقی بیرونی برای هدایت هوش مصنوعی، همانند قوانین فرضی آسیموف برای ربات ها، نیز نشان دهنده محدودیت های ذاتی هوش مصنوعی در تولید خودکار نظام اخلاقی است.

در زمینه های دیگر نیز می توان به محدودیت های علم اشاره کرد. برای مثال، در عرصه فضا، سفر به مریخ دستاوردی بزرگ است، اما محدودیت سرعت نور، سفرهای طولانی تر را با چالش های اساسی روبرو می کند. در حوزه انرژی، با وجود دستیابی به انرژی هسته ای و توسعه انرژی های تجدیدپذیر، قانون دوم ترمودینامیک همچنان محدودیت هایی را در زمینه بهره وری و جلوگیری از افزایش انتروپی تحمیل می کند، همان گونه که در آیه ۲۵ سوره حجر به نقش بادها در باروری اشاره شده و نشان دهنده نظم دقیق در طبیعت است.

نتیجه گیری

در پایان این بررسی فلسفی و علمی، می توان گفت که علم و فناوری با تمام دستاوردهای شگفت انگیز خود، ابزارهایی قدرتمند برای کشف نظم و قوانینی هستند که از ابتدا در ساختار هستی وجود داشته اند، نه لزوما ابزاری برای تغییر بنیادین آن ها. آیه ۵۵ سوره الانبیاء همچون چراغی فراراه اندیشه، این حقیقت را به ما یادآوری می کند که انسان با تمام توانایی هایش نمی تواند از قلمرو قوانین تکوینی و سنت های الهی بگریزد. پیشرفت علمی زمانی ارزشمند خواهد بود که در راستای شناخت و تایید این نظم متعالی گام بردارد، نه در جهت غرور و تلاش برای عبور از مرزهای حکمت الهی. به تعبیر امام خمینی (ره)، جهان کتابی است که خداوند با قلم قوانین طبیعی نوشته و علم تنها به مطالعه سطوری از آن می پردازد. در نهایت، همان طور که آلبرت اینشتین اشاره داشت، علم بدون دین لنگ و دین بدون علم کور است؛ این تعامل سازنده بین این دو نظام شناختی، ما را در درک عمیق تر هستی و جایگاه مان در آن یاری خواهد رساند.



  1. ملاصدرا - الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه (نظریه حرکت جوهری).
  2. علامه طباطبایی - المیزان فی تفسیر القرآن (محدودیت علم انسان).
  3. کانت - نقد عقل محض (محدودیتهای عقل در شناخت متافیزیک).

Bellenguez, C., Küçükali, F., Jansen, I. E., Kleineidam, L., Moreno-Grau, S., Amin, N., ... & Lambert, J.-C. (2022). New insights into the genetic etiology of Alzheimer’s disease and related dementias. Nature Genetics, 54(4), 412–436. https://doi.org/10.1038/s41588-022-01024-z