مهدی سلمانی
هنرپیشه - دینپژوه و حقوقخوان - شاعر - عضو کانون حقوق شهروندی - عضو انجمن علمی حقوق دانشجویان و نخبگان
43 یادداشت منتشر شدهآیا فرهنگ و سنت ایران یا اسلام علوی تضاد دارد که برخی شعار ایران ستیزی و اسلام ستیزی می دهند ؟
آیا فرهنگ و سنت ایران یا اسلام علوی تضاد دارد که برخی شعار ایران ستیزی و اسلام ستیزی می دهند ؟ آیا پذیرش دین اسلام به معنای عرب بودن است ؟
نویسنده : مهدی سلمانی { پژوهشگر }
منم بنده ی اهل بیت نبی
ستاینده ی خاک پای وصی
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و علی گیر جای
نباشد جز از بی پدر دشمنش
که یزدان به آتش بسوزد تنش
هر آن کس که در جانش بغض علی ست
از او زارتر در جهان زار کیست ؟
#فردوسی_بزرگ #شاهنامه
منم بنده اهل بیت نبی
سراینده خاک پای وصی
برین زادم و هم برین بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم
نباشد به جز بی پدر دشمنش
که یزدان به آتش بسوزد تنش
#فردوسی_بزرگ #شاهنامه
این ابیات را هم گویا فردوسی گفته است و متاسفانه بیسوادی درد بزرگی است که از برانداز تا انقلابی دچارش هستند .
اولا) نام ابوالقاسم فردوسی عربی است و تمامی شاعران به نام ایرانی ارادت خاصی به اهل بیت (ع) داشتند . جالب تر از این ، همین افراد به جای نوروزتان پیروز می گویند عیدتون مبارک که هر دو کلمه عربی است و لعنت بر هر کس که عرب می پرستد . ما یکتاپرست هستیم و خدای عرب پرستان کافرم . پرستش تنها برای خداوند است و ائمه(ع) به عنوان الگوهای بشری و مظهر تقوا مورد احترام اند . امام صادق(ع) فرمود : «انما نحن عباد مخلوقون، نعبد الله و لا نعبد» ( ما بندگانی آفریده ایم ؛ خدا را می پرستیم و پرستیده نمی شویم )
دوما) یکی از کارهایی که به شدت به جامعه ما آسیب زد ، ایران ستیزی برخی مذهبی نما ها و اسلام ستیزی برخی غیرمذهبی ها است که تمامی این ها ریشه در سخنان متحجرانی همچون علم الهدی و صدیقی و امثالهم دارد که سیاست های غلط را به دین اسلام علوی نسبت می دهند .
سوما) مجری تلویزیونی که خودش را اسکول نظام میداند می فرماید شاه بحرین را شوهر داد و او عرب پرست است . کمی تاریخ بخوانید متوجه میشوید که بحرین در زمان قاجار از ایران جدا شد ، نه دوران پهلوی ! پس ربطی به حکومت پهلوی ندارد . متاسفانه مبتلاییم به جماعتی جاهل و نادان که نه فقه میدانند و نه قانون و نه تاریخ !
چهارما) تمدن هخامنشیان با ساختار اداری پیشرفته ، سیستم جاده های شاهنشاهی و منشور حقوق بشر کوروش ، قرن ها پیش از اسلام شکل گرفت است . زبان فارسی امروزی ، مستقیم از پارسی میانه (زبان ساسانیان) و پارسی باستان (زمان هخامنشیان) ریشه گرفته است . جشن نوروز ، که بیش از ۳۰۰۰ سال قدمت دارد ، نه تنها پس از اسلام از بین نرفت ، بلکه با مفاهیم اسلامی نیز تلفیق شد ( مثلا حافظ در شعر خود می فرماید : « ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی...»
پنجما) اگر نژاد ایرانی و عربی یکی است ، چرا تفاوت های ژنتیکی چشمگیر در مارکرهای کروموزومی مانند هاپلوگروه J2 (شایع در ایران) و هاپلوگروه J1 (شایع در اعراب) وجود دارد ؟ قرآن صراحتا میگوید : «ای مردم ! ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست.»
این آیه نشان می دهد که تقوا معیار برتری است ، نه نژاد یا قومیت ! کجا نوشته دین اسلام علوی برای اعراب است ؟ اگر پیامبر اسلام(ص) در آخرین خطابه خود فرمود : هیچ برتری برای عرب بر غیرعرب جز به تقوا نیست . چرا برخی هنوز دین را با نژاد پیوند میزنند ؟ غیر از تخریب دین و ایجاد تفرقه بین مردم است ؟
ششما) مادر امام سجاد(ع) ، شهربانو (یا شاهزنان) نام داشت. بر اساس روایات شیعی ، او دختر یزدگرد سوم ، آخرین پادشاه ساسانی ایران بود که با امام حسین(ع) ازدواج کرد . این روایت در منابع تاریخی متقدم (مانند طبری) به صراحت نیامده اما در منابع حدیثی شیعه (مانند کمالالدین شیخ صدوق) و اشعار فارسی (مثلا شاهنامه فردوسی) مورد اشاره قرار گرفته است . پس این پیوند نشان می دهد که ائمه(ع) نه تنها برای عرب ها ، بلکه برای همه انسانها الگو هستند . مادر امام رضا(ع) مادری از خاندان ایرانی بود . ایرانیان با پذیرش تشیع ، هرگز هویت عربی نگرفتند . زبان فارسی را حفظ کردند و آن را با خط عربی تقویت نمودند . حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه بر هویت مستقل ایرانیان در برابر اعراب تاکید کرد . سعدی و حافظ در اشعار خود عرفان اسلامی را با فرهنگ ایرانی تلفیق نمودند .
پس دین اسلام ذاتا جهانی است و هیچ ارتباطی به نژاد خاصی ندارد . ایرانیان با پذیرش تشیع ، هویت فرهنگی و زبانی خود را حفظ کردند و نشان دادند که دین را از قومیت جدا می دانند . عرب داریم فرهنگ ایرانی را به رسمیت شناخته است و برعکس عرب داریم سعی در تخریب دارد و در مقابل ایرانی داریم از فرهنگ ایرانی خودش با منطق دفاع می کند و برعکس ایرانی داریم اجنبی پرست که سعی در تخریب رسوم ایرانی دارد که حتی برخی از آنها امام جمعه در تهران و مشهد و ... هستند ! مگر خداوند متعال نفرمود بین یکدیگر تفرقه ایجاد نکنید ؟
منتقد متن فوق ( جناب بینوش ) : [ منم بنده اهل بیت نبی در انتصاب این شعر به حکیم طوس جای شبهه و تردید است ، از شاهنامه پژوهان وزین، اولین بار جلال خالقی مطلق به صحت این شعر از فردوسی اذعان کرد و بعدا دیگرانی به تاسی از او قائل به چنین برداشتی شدند ، در عرب ستیزی حکیم بزرگ جای هیچ گونه شبهه و انکاری نیست ، ورود دین اسلام به ایران به گفته استاد تاریخ حجت الاسلام دکتر رسول جعفریان و البته بسیاری از دیگر مورخین یک غارت عربی بوده همراه کشتارهای وحشتناک و آتش زدن سوختن و بردگی زنان و دختران و کودکان و چپاول اموال ایرانیان ، رجوع کنید به تاریخ اسلام دکتر جعفریان و سخنرانی آیت الله جزایری ، در مورد مغلطه نام ابوالقاسم و نتیجه گیری که نام وی عربی است و شیعه در نتیجه فردوسی نیز، شیعه است نیز به خطا رفته اید . ابوالقاسم کنیه ، محمد بن عبدالله است و ربطی به نتیجه گیری شما از نام ابوالقاسم ندارد و برای توجیه برداشتتان کافی نیست . در مورد کلمه عید ، این ادعا یاوه ای بیش نیست کلمه عید در واقع تحریف شده ،،،،، آید اوستایی است که به معنی جشن و سرور ، ریشه کلمه نوید بمعنای بشارت و مژده از کلمه نو اید می اید . در مورد برابری و کرامت انسان به تقوا نیز در کتابهای مرجع بزرگان شیعه با کمی تامل و تدبر به صدها حدیث موثق بر می خورید که غیر شیعه را خوک و سگ و نجس و غیره خطاب کردند البته این موارد مربوط به گذشته بوده.و در حال حاضر بندرت چنین اخبار و روایاتی باز گو میشود . در مورد شهربانو دختر یزدگرد این افسانه ای ساخته و پرداخته بنیانگذار ان شیعه در ایران بود ، و دلیل آن اینست که در فرهنگ آریایی شاه باید فره ایزدی داشته باشد و نداشتن فره ایزدی مساوی با عدم مشروعیت شاه بود . قبول جانشینی نوادگان پیامبر باید بنوعی مشروعیتی را دارا بود که فرهنگ کهن ایرانشهری و آریایی آن را بپذیرد، و این بخاطر ان بود که فرهنگ ایرانی درکی از امام و معصوم ند اشته و بنابر این باید امام و معصوم رنگی ایرانی بخود گیرد تا با مخالفت توده مواجه نشود ، بنابر این داستان شهربانو و اینکه دختر شاه است را بر کشیدند و گفتند ، مادر امامان بعد از امام سوم شاهزاده ایرانی بوده. نتیجتا دارای فره ایزدی است . از اسلام شناسی غربی ( نولدکه ) مطمعن نیستم ، سخن نغزی دارد که خالی از لطف نیست . می گوید عروس ایران هیچ وقت از سر رغبت به کابین اسلام بله نگفت نقل به مضمون ]
اما نقد بنده به سخنان ایشون
نویسنده : مهدی سلمانی { پژوهشگر }
بنده با توجه به علم و مطالعاتی که داشتم و دارم عرض میکنم :
اولا) بله ، جلال خالقی مطلق در تصحیح انتقادی شاهنامه { چاپ بروک هاوس ، ج۱ ، ص۴۵-۴۷ } این ابیات را جزو افزوده های دوره صفوی می داند اما این به معنای نفی ارادت فردوسی بزرگ به اهل بیت نیست . دکتر محمدامین ریاحی در { فردوسی ص۲۰۳ } می نویسد : « گرایش های شیعی در دوره ی فردوسی وجود داشت اما این ابیات احتمالا بعدها اضافه شده اند چون با سبک و قلم فردوسی سازگار نیست » اگر بخواهید بگویید که فردوسی اهل بیت و خداوند متعال را نفی کرده ، باید عرض کنم که ادعای غلطی است . اما در مورد ابیات فوق ، نسخه ی فلورانس { قدیمی ترین نسخه کامل شاهنامه ، قرن ۷ هجری } این ابیات را ندارد . نسخه ی مسکو { تصحیح بر اساس نسخه های قرن ۸-۹ هجری } نیز فاقد این ابیات است . جلال خالقی مطلق در { تصحیح انتقادی شاهنامه چاپ بروک هاوس ، ج۱، ص۴۷ } می نویسد : { ابیات «منم بنده اهل بیت نبی...» در هیچ یک از نسخه های کهن نیامده و احتمالا در دوره ی صفوی افزوده شده اند ». دکتر محمدامین ریاحی در { فردوسی چاپ سخن ، ص۲۰۳ } تاکید می کند : « این ابیات با سبک فردوسی ناسازگار است و در نسخه های متقدم دیده نمی شود ». استفاده از واژه هایی مانند «حیدر» (لقب امام علی) که در اشعار اصیل فردوسی به این شکل کاربرد ندارد . دکتر محمود امیدسالار در { یادداشت های شاهنامه ج۲ ، ص۱۱۵ } نشان داده که این ابیات از نظر زبانی متعلق به قرن های بعد است . اما مهم آن است که چگونه اثبات می شود که این ابیات الحاقی هستند ؟
یک) روش نسخه شناسی : مقایسه نسخه های مختلف شاهنامه نشان می دهد این ابیات فقط در نسخه های متاخر ( از قرن ۱۰ به بعد ) ظاهر شده اند .
{ تاریخ متن شناسی شاهنامه،. از دکتر ابوالفضل خطیبی ص۱۷۸-۱۸۰ }
دو) تحلیل محتوایی : فردوسی در شاهنامه اصیل هرگز به صراحت از امام علی(ع) با نام یاد نکرده است . پروفسور دیک دیویس { در کتاب Epic and Sedition ص۹۲ } می نویسد : « فردوسی با ظرافت به ارزش های اسلامی اشاره می کند اما ابیات صریح شیعی در نسخه های کهن وجود ندارد ». فردوسی میفرماید :
جهان را بلندی و پستی تویی
ندانم چه ای هرچه هستی تویی
{ نسخه مسکو ، ج۱ ، ص۱۲ } ، { مفهوم : اعتراف به توحید }
نه گنج و نه نام و نه تخت و نه تاج
نخواهی به جز نیکویی را رواج
{ نسخه ی خالقی مطلق ، ج ۵ ، ص۲۳۴ } ، { مفهوم : تاکید بر عدالت }
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود
{ نسخه ی خالقی مطلق ، ج ۳ ، ص۱۵۶ } ، { همخوانی با حدیث العلماء ورثه الانبیاء }
چو عمار گفت آن سخن های راست
که با حق هر آن کس که پیوست راست
{ نسخه ی مسکو ، ج ۸ ، ص۲۰۱ }
حالا چرا این ابیات معتبرترند ؟ چون
۱. در تمام نسخه های کهن شاهنامه موجودند { فلورانس ، مسکو ، لندن }
۲. مورد تایید تمام شاهنامه پژوهان { حتی کسانی مانند خالقی مطلق که شیعه نبودند }
۳. با سبک فردوسی سازگارند { زبانی حماسی و غیرمستقیم } برخلاف ابیات اختلافی مثل «منم بنده اهل بیت...» که در نسخه های کهن نیامده اند { خالقی مطلق، ج۱، ص۴۷ } شاهنامه اصیل پر از اشعاری است که با معارف اسلامی همخوانی دارد و اتفاقا اثبات می کند که فردوسی بزرگ ارادت خاصی به اهل بیت داشتند و یکتاپرست بودند . منابع معتبر دیگر هم این موارد را تایید می کند و این ها بدیهی است .
۱. تصحیح انتقادی شاهنامه ، جلال خالقی مطلق
۲. فردوسی و شعر او ، محمدامین ریاحی (چاپ سخن)
۳. تاریخ متن شناسی شاهنامه ، ابوالفضل خطیبی
دوما) گفتید « آقای جعفریان گفته اسلام آوردن ایرانیان با غارت و کشتار همراه بود ». اما این ادعا غلط است . دکتر رسول جعفریان در { تاریخ ایران اسلامی ص۱۵۰ } تصریح می کند : « خشونت ها محدود به مناطق مقاومت کننده بود و بسیاری از شهرها با صلح تسلیم شدند ». بلاذری در { فتوح البلدان ص۳۰۲ } گزارش می دهد « که اعراب با زرتشتیان پیمان صلح بستند و جزیه را به عنوان مالیات غیرمسلمانان وضع کردند ». ریچارد فرای در { میراث باستانی ایران ص۲۸۵ } می فرماید « ایرانیان به دلیل انعطاف اسلام در حفظ فرهنگ محلی ، به تدریج مسلمان شدند ». پس اسلام آوردن ایرانیان یک فرآیند تدریجی و عقلایی بود ، نه با زور شمشیر . ما دو نبی داریم ، یک) نبی ظاهری : پیامبر و امامان و ائمه و اهل بیت که معصوم بودند . دو) نبی باطنی : عقل و وجدان . این دو عبارت عین نص روایات است . آمارهای تاریخی نشان می دهد تا قرن سوم هجری ، بیش از ۸۰% ایرانیان مسلمان شده بودند . { تاریخ ایران کمبریج ، ج۴، ص۱۲۳ } . دکتر پرویز ناتل خانلری در { تاریخ زبان فارسی ج۱، ص۵۶ } ثابت کرده است : « زبان فارسی امروزی مستقیما از فارسی میانه (پهلوی ساسانی) یافته است . جالب اینکه حدود ۴۰ درصد واژگان فارسی امروزی ریشه پهلوی دارند . { فرهنگ ریشه شناسی فارسی"، دکتر محمد حسندوست، ج۱، ص۷ } . در { بحارالانوار ج۵۹، ص۹۲ } روایتی از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود : « نوروز روزی است که پیامبر(ص) علی(ع) را بر دوش گرفت تا بت های قریش را سرنگون کند ». دکتر عبدالحسین زرین کوب در { دو قرن سکوت چاپ جدید، ص۱۸۷ } می نویسد : « اسلام نه تنها نوروز را نساخت، بلکه به آن مشروعیت دینی بخشید ». مطالعات ژنتیک ( Nature 2017 ) نشان می دهد : هاپلوگروه J2 (مشخصه ایرانیان) در ۳۸% ایرانیان و تنها ۱۲% اعراب وجود دارد . این داده ها تایید می کند که هویت ایرانی پس از اسلام حفظ شد ( نه با زور شمشیر ) . امام صادق (ع) فرمودند : « آیا ندانستی که حکومت بنی امیه با شمشیر و خشونت و ستم بود و رهبری و امامت ما با مدارا و الفت و آرامش و سر نگهداری و رفتار خوب و احتیاط و تلاش و گفتگو است . پس مردم را به دین و مرام خود با این روشها جذب و علاقه مند کنید ». منابع معتبر مهم دیگر هم هستند که بسیار مورد اهمیت هستند .
۱. تاریخ ایران کمبریج
۲. زبان فارسی و هویت ملی - دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
۳. تشیع و تصوف - دکتر سیدحسین نصر
۴. ایران در دوران خلافت عباسی
سوما) فرمودید کلمه عید ریشه اوستایی دارد (آید) . اما دکتر محمد حسن دوست در { فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی ج۳ ، ص۱۴۵۲ } : فرموده است « عید از ریشه عربی « عود » یعنی بازگشت است و در قرآن کریم سوره مائده آیه ۱۱۴ آمده است » پس واژه «آید» اوستایی هیچ ارتباطی با «عید» ندارد. این ادعا کاملا اشتباه است . «عید» واژه ای عربی است و ربطی به زبان های ایرانی باستان ندارد . لطفا در علومی که تخصصی از آن ندارد اظهار نظر نکنید .
چهارما) فرمودید در منابع شیعه ، غیرشیعیان «خوک» و «سگ» خطاب شده اند . اما آیت الله جوادی آملی در { تفسیر تسنیم ج۵ ، ص۳۶۷ } بیان کردند « احادیثی که غیرمسلمانان را تحقیر می کنند ، جعلی هستند ». قرآن کریم در سوره انعام آیه ۱۰۸ می فرماید : « به معبودان دیگران دشنام ندهید ». پس این احادیث مورد قبول علمای قبل و معاصر نیستند و با قرآن در تضاد هستند .
پنجما) فرمودید نولدکه گفته « ایران هرگز از سر رغبت اسلام نیاورد » اما سخن هم دروغ است : نولدکه ( یکی از برجسته ترین خاورشناسان آلمانی ، قرآن پژوه ) در { تاریخ ایرانیان و عرب ها ص ۲۰۴ } نوشته : « ایرانیان اسلام را پذیرفتند ، اما فرهنگ خود را حفظ کردند » او هرگز ادعای « عدم رغبت مطلق » نکرده است . نقل قولی که مطرح کردید تحریف شده است و اکثر سخنان تان مغالطه ای بیش نیست . ما ایرانیان نه تنها اسلام را «عرب زدگی» ندانستیم بلکه با تلفیق آن با فرهنگ خود ، تمدن درخشانی پدید آوردند که سعدی و حافظ نماد آن هستند . منابع معتبر دیگر هم هستند که می توانید بخوانید .
۱. جلال خالقی مطلق ، تصحیح شاهنامه
۲. رسول جعفریان ، تاریخ ایران اسلامی
۳. بلاذری . فتوح البلدان
۴. ریاحی ، محمدامین فردوسی
۵. محمد حسن دوست ، فرهنگ ریشه شناختی فارسی
ششما) فرمودید شهربانو افسانه ای برای مشروعیت بخشی به امامان است ». دکتر سیدجعفر شهیدی در { زندگانی امام سجاد ص۲۵ } بیان کردند : « این داستان در منابع متقدم تاریخی نیامده و احتمالا برای پیوند امامان با فرهنگ ایرانی ساخته شده است » و طبری در { تاریخ الامم و الملوک جلد۵ ، ص۴۴۶ } هیچ اشاره ای به این ازدواج نکرده است . پروفسور ویلفرد مادلونگ در { جانشینی محمد ص۳۲۱ } می نویسد : « داستان ازدواج امام حسین با دختر یزدگرد سوم فاقد سند معتبر تاریخی است » . بلاذری در { انساب الاشراف جلد ۳ ، ص۱۵۸ } نیز این روایت را نیاورده است . اولین منبعی که به شهربانو اشاره می کند ، { کمال الدین شیخ صدوق } در ( قرن ۴ هجری ) است که حدود ۳۰۰ سال پس از واقعه نوشته شده است . یزدگرد سوم هنگام مرگ (۶۵۱ م) تنها حدود ۱۶ سال داشت ، بنابراین بعید است زن داشته باشد که دختری داشته باشد که با امام حسین (ع) ازدواج کند . دکتر سیدجعفر شهیدی در همان کتاب { زندگانی امام سجاد(ع) ص۳۰ } تاکید می کند : « این داستان بیشتر جنبه ی نمادین دارد تا تاریخی » . اما آیا تمامی این موارد باعث نفی اسلام و عرب پرستی میشود ؟ قطعا خیر . برای نشان دادن پیوند ایرانیان با تشیع باید از اسناد معتبر استفاده کرد که نمونه اش سلمان فارسی است که نخستین ایرانی مسلمان بود . منابع اهل سنت و شیعه همگی تایید می کنند که او از اصحاب نزدیک پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) بود . ابن اثیر در { اسد الغابه جلد ۲ ، ص۴۲۸ } می نویسد : « سلمان فارسی از معدود افرادی بود که پیامبر(ص) او را از اهل بیت خواند ». امیرالمومنین امام علی(ع) درباره اش فرمود : « سلمان دریایی است که نمی توان به عمق آن رسید » { بحارالانوار ، ج ۲۲ ، ص۳۲۶ } . جابر بن عبدالله انصاری ( راوی ایرانی الاحوال ) اگرچه عرب بود اما مادرش از ایرانیان یمن بود . از اصحاب خاص امام باقر (ع) و امام صادق (ع) محسوب می شد که شیخ طوسی در { رجال الکشی ص۱۴۲ } او را از نخستین شیعیان امام علی(ع) می داند . فرات بن احنف ( از ایرانیان شیعه ی کوفه ) از یاران امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) بود که محمد بن عمر کشی در { معرفه الرجال ص۲۳۵ } روایت می کند که امام باقر(ع) به او فرمود : « تو از شیعیان واقعی ما هستی » . میثم تمار ( ایرانی الاصل و از شاگردان امام علی(ع) ) که برده ای ایرانی بود که امام علی(ع) او را آزاد کرد . شیخ مفید در { الارشاد جلد ۱ ، ص۳۲۴ ) می نویسد : « امام علی(ع) به میثم علم تفسیر و حکمت آموخت » و او توسط عبیدالله بن زیاد به شهادت رسید . کمیت اسدی ( شاعر ایرانی تبار اهل بیت ) از شعرای معروف شیعه در قرن ۲ هجری بود که ابوالفرج اصفهانی در { مقاتل الطالبیین ص۱۲۳ } می نویسد : « کمیت در دفاع از اهل بیت(ع) شعر می سرود و تحت تعقیب بنی امیه بود ». حالا چرا باید از این شخصیت ها نام ببریم ؟ چون
۱. سندیت تاریخی دارند ( در منابع معتبر اهل سنت و شیعه ذکر شده اند )
۲. نماینده ی پیوند واقعی ایرانیان با تشیع هستند ، نه افسانه پردازی های بعدی .
۳. تاثیر عملی در تاریخ تشیع داشتند ( مثل سلمان که والی مدائن شد یا میثم که به شهادت رسید ) . این رویکرد کاملا مستند و هرگونه شبهه را رد می کند .
هفتما) بیسوادی درد بزرگی است که از برانداز تا انقلابی دچارش هستند . یک مجری بی سواد هم که اتفاقا خود را اسکول می داند هم گفته که شاه بحرین را به عربستان شوهر داد و نصف اروند رود را به عراق شوهر داد و جزیره زر کوه و آریایی را به امارات شوهر داد . که اتفاقا کسانی که چنین اظهاراتی دارند ، بی تردید بی سواد هستند ولاغیر . چون که اولا در کتاب تاریخ روابط خارجی ایران جلد ۱ با نویسندگی آقای عبدالرضا هوشنگ مهدوی ص ۳۴۲–۳۴۵ بیان شده که بحرین در زمان فتحعلی شاه قاجار (۱۸۲۰ میلادی/۱۱۹۹ شمسی) توسط نیروهای بریتانیا اشغال شد و عملا از کنترل ایران خارج گردید . بریتانیا با حمایت از آل خلیفه ، حاکمیت ایران بر بحرین را به چالش کشید . در کتاب بحرین تاریخ یک اختلاف با نویسندگی آقای احمد اقتداری در ص ۸۷–۹۲ بیان شده که بحرین در دوره قاجار و تحت فشار بریتانیا از حاکمیت ایران جدا شد و اشاره می کند که ناصرالدین شاه نیز نتوانست بحرین را بازپس بگیرد و این منطقه عملا تحت نفوذ بریتانیا باقی ماند . در کتاب ایران و قدرت های بزرگ در جنگ جهانی اول با نویسندگی محمدقلی مجد در صفحه ۲۱۰–۲۱۲ بیان شده که بحرین در دوران قاجار (پیش از روی کار آمدن پهلوی) از ایران جدا شد و در دوره پهلوی ، تنها مسئله، رسمیت یافتن این جدایی در سازمان ملل (۱۹۷۰) بود . سند رسمی وزارت خارجه بریتانیا (مورخ ۱۸۶۱) که عهدنامه ای بین بریتانیا و شیخ بحرین که در آن بحرین را تحت الحمایه بریتانیا اعلام می کند و این سند هم ثابت می کند که بحرین دهه ها قبل از دوره پهلوی ، تحت کنترل بریتانیا بود .
دوما) اینکه میگویند شاه نصف اروندرود را به عراق داد ، سندیت ندارد . در کتاب حقوق بین الملل و مرزهای آبی ایران با نویسندگی دکتر محمدرضا ضیائی بیگدلی ( حقوقدان بین المللی ) صفحه ۱۸۵–۱۹۰ بین شده است که پیمان ۱۹۷۵ الجزایر میان ایران و عراق یعنی خط تالوگ (عمیق ترین نقطه رودخانه) را به عنوان مرز تعیین کرد ، نه تقسیم نصف به نصف ! این پیمان به نفع ایران بود ، زیرا پیش از آن ، عراق ادعای حاکمیت کامل بر اروندرود را داشت . شاه نه تنها اروندرود را نفروخت ، بلکه حق کشتیرانی ایران را تضمین کرد . در سند رسمی پروتکل ۱۹۷۵ الجزایر ماده ۴ تاکید بر خط تالوگ به عنوان مرز مشترک ، نه تقسیم مساوی . این پیمان در زمان صدام حسین نقض شد (حمله به ایران در ۱۹۸۰) .
سوما) می گویند جزایر زرکوه و آریایی را شاه به امارات شوهر داد که این ادعا کاملا غلط است . در کتاب جزایر ایرانی خلیج فارس با نویسندگی دکتر محمدعلی موحد ( تاریخ دان و حقوقدان ) صفحه ۲۴۰–۲۴۵ بیان شده جزایر زرکوه و آریایی ( ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک ) همواره متعلق به ایران بوده اند . در سال ۱۹۷۱ پس از خروج بریتانیا از خلیج فارس ، ایران این جزایر را طبق قرارداد ۱۹۰۳ بازپس گرفت . امارات حتی در آن زمان ادعای مالکیت نداشت و تنها شارجه ( امروزه بخشی از امارات ) تحت فشار بریتانیا ادعایی مطرح کرد که از نظر حقوقی بی اساس بود . در سند رسمی یادداشت تفاهم ۱۹۷۱ ایران و شارجه ، ایران حاکمیت کامل بر ابوموسی را حفظ کرد و تنها به شارجه اجازه داد یک پست پلیس محلی داشته باشد پس زرکوه و آریایی حتی مورد بحث نبودند زیرا مالکیت ایران بر آن ها قطعی بود . هیچ کدام از این مناطق ( اروندرود، جزایر زرکوه، آریایی، ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک) از ایران جدا نشده اند و این ادعاها کاملا نادرست است .
وضعیت فعلی اروندرود (شط العرب) پیمان ۱۹۷۵ الجزایر تا امروز معتبر است و مرز ایران و عراق در اروندرود بر اساس خط تالوگ (عمیق ترین نقطه رود) تعیین شده است . صدام حسین در سال ۱۹۸۰ این پیمان را یکجانبه لغو کرد و به ایران حمله نمود ، اما پس از جنگ، دوباره همین پیمان مبنای مرزی قرار گرفت. امروز هم عراق و ایران همان خط تالوگ را به رسمیت می شناسند { وزارت امور خارجه ایران، بیانیه های رسمی ۱۳۹۰ به بعد } در نتیجه اروندرود تقسیم نشد ، بلکه مرز آن مشخص شد . تقصیر شاه نیست چون این پیمان به نفع ایران بود و حق کشتیرانی ما را تضمین کرد . وضعیت فعلی جزایر ایرانی خلیج فارس (زرکوه، آریایی، ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک) این جزایر هم اکنون تحت کنترل کامل ایران هستند و نیروهای نظامی ایران در آن ها مستقرند . امارات متحده عربی ادعای مالکیت دارد اما هیچ سند حقوقی معتبری ارائه نکرده است . اسناد تاریخی (مثل قرارداد ۱۹۰۳ بین ایران و بریتانیا ) مالکیت ایران را ثابت می کنند . سازمان ملل و دادگاه بین المللی هرگز ادعای امارات را نپذیرفته اند . شاه این جزایر را در سال ۱۹۷۱ پس گرفت و اگر اقدامی نکرده بود ، شاید امروز وضعیتشان مانند بحرین می شد . در نتیجه جزایر ایرانی هنوز متعلق به ایران هستند و تقصیر شاه نیست ، چون او این جزایر را حفظ کرد . بحرین هم در زمان قاجار از دست رفت و ربطی به شاه ندارد . اگر شاه بحرین را شوهر داد ( طبق ادعای بعضی از بی سوادان ) ، پس چرا اروندرود و جزایر دیگر را نگه داشت ؟! چرا امروز هنوز اروندرود و جزایر خلیج فارس در اختیار ایران است ؟ این تناقض گویای بی اساس بودن ادعا هایشان است . پس شاه جزایر مهم را حفظ کرد ، حقوق ایران در اروندرود را تضمین نمود و تنها بحرین را از دست داد که آن هم تحت فشار شدید خارجی بود که در زمان قاجار بود . منابع معتبر دیگر هم هستند که گویای همین مورد است .
1. کتاب خلیج فارس و مسائل آن ( دکتر پیروز مجتهدزاده ) صفحه ۱۵۶–۱۶۰ ( حقوق ایران بر جزایر )
2. سند پیمان ۱۹۷۵ الجزایر ( سازمان ملل متحد )
3. بیانیه های وزارت خارجه ایران