بررسی مولفه های زیبایی شناسی آثار هنر اسلامی بر اساس نظرات عرفانی ملا محسن فیض کاشانی و آبراهام مزلو
عنوان مقاله: بررسی مولفه های زیبایی شناسی آثار هنر اسلامی بر اساس نظرات عرفانی ملا محسن فیض کاشانی و آبراهام مزلو
شناسه ملی مقاله: JR_ISLART-15-35_008
منتشر شده در شماره 35 دوره 15 فصل در سال 1398
شناسه ملی مقاله: JR_ISLART-15-35_008
منتشر شده در شماره 35 دوره 15 فصل در سال 1398
مشخصات نویسندگان مقاله:
غلامحسین خمر - دانشجوی دکتری تخصصی زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد زاهدان
حبیب جدیدالاسلامی - استادیاردانشگاه آزاد اسلامی ، واحد زاهدان، ایران
مصطفی سالاری - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد زاهدان، ایران
خلاصه مقاله:
غلامحسین خمر - دانشجوی دکتری تخصصی زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد زاهدان
حبیب جدیدالاسلامی - استادیاردانشگاه آزاد اسلامی ، واحد زاهدان، ایران
مصطفی سالاری - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد زاهدان، ایران
یکی از تغییرات بنیادین که در دو دهه اخیر در بررسی و تحلیل آثار هنری به ویژه شعر به وجود آمده، بهرهگیری از دستاوردهای دانش روانشناسی است. در میان نحلههای متعدد این دانش، مکتب روانشناسی انسانگرایانه اهمیت ویژهای دارد؛ زیرا به توصیف مولفههای مثبت انسانی میپردازد و الگویی برتر از نوع بشر و تواناییهای او ارائه میدهد. در واقع، انسان گرایی، انسان و خودآگاهی را در مرکز توجه می داند و باور دارد که اشخاص حق آزادی، خودشکوفایی و رفتار اخلاقی دارند. در این میان، آبراهام مزلو که سرشناسترین شخصیت مکتب انسانگرایی است، با نظریه خودشکوفایی تحولی ژرف در این گرایش به وجود آورد. تجربه اوج یا عرفانی، یکی از مولفههای پانزدهگانه نظریه اوست که نمود آن در آثار ادبی ایی که بنمایهای عرفانی دارند، به روشنی دیده میشود. خوانش متون ادبی با عنایت به مولفه تجربه اوج، بخشهای پنهان سطح فکری مولفان آثار را آشکار میکند و به جنبههای مغفولمانده آن میپردازد. ملامحسن فیض کاشانی یکی از شخصیتهای ادبی-عرفانی برجسته در گستره ادب فارسی است که در آثار خود به ویژه دیوان اشعار به انسان و نیازهای او توجه شایانی نشان داده است. بازخوانی دیدگاههای او بر اساس نظریه مزلو، در پی بردن به الگوی انسانی مورد نظر فیض کاشانی موثر است. نتایج تحقیق حاضر که با روش توصیفی-تحلیلی نگارش شده است، نشان میدهد که شاخصههایی چون: گشودهشدن افق نامحدود در برابر دیدگان ، وجد و حیرت شدید و احساسی فرامکانی و فرازمانی ، احساس یکپارچگی و بیخویشتنی و گرایش به شعر، عرفان و مذهب ، در آزمودنیهای مزلو و تجربههای تبیینشده از سوی فیض کاشانی مشابه بوده است. همچنین، تجلی این شاخصه ها در هنر اسلامی نمود بارزی یافته است.
کلمات کلیدی: ملامحسن فیض کاشانی, مزلو, انسان گرایی, زیبایی شناسی, هنر اسلامی, شعر
صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/985751/