CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

نقد مشائی ژاک مریتن بر فلاسفه مدرن در باب تقدم معرفت شناسی بر وجودشناسی

عنوان مقاله: نقد مشائی ژاک مریتن بر فلاسفه مدرن در باب تقدم معرفت شناسی بر وجودشناسی
شناسه ملی مقاله: JR_ORJ-10-19_012
منتشر شده در در سال 1400
مشخصات نویسندگان مقاله:

رضا اکبریان - استاد دانشگاه تربیت مدرس
حسنی همایون - دانش آموخته دکتری دانشگاه تربیت مدرس

خلاصه مقاله:
در سنت مشائی- توماسی، مسائل مربوط به معرفت، به عنوان یکی از مسائل مابعدالطبیعه بررسی می شد و این گونه با تاثیر برخی مبانی وجودشناختی در آن ها، نه تنها رابطه وثیقی بین این دو حوزه برقرار می گشت، بلکه معرفت شناسی هموراه موخر از وجودشناسی قرار می گرفت. اما در دوران مدرن فلاسفه ای چون دکارت و تابعان او با انگیزه دست یافتن به مبانی یقینی برای علم، به عنوان اولین مساله مابعدالطبیعه، چگونگی بدست آمدن معرفت را مطرح نمودند و این گونه نگاه انتقادی ایشان به علم باعث ایجاد روندی جدید گشت و مسائل معرفت بی نیاز از مابعدالطبیعه هویت یافتند. مریتن به عنوان فیلسوف نوتوماسی معاصر که قائل است در تمام مسائل فلسفی باید به دیدگاه های توماس بازگشت داشته باشیم، قائل است قرار دادن معرفت به عنوان اولین موضوع فلسفه، منجر به ایده آلیسم می گردد. او معتقد است این فلاسفه با بررسی احوال ابژه ذهنی و ارزیابی آن به عنوان معلوم، از مابازای آن یعنی موجود خارجی غافل گشتند و این گونه با حذف علیت شیء خارجی بر ابژه ذهنی، به ایده آلیسم روی آوردند. این درحالی است که از نظر مریتن می توان با پایندی به سنت در مورد تاخر معرفت شناسی از وجودشناسی، پاسخگوی مسائل انتقادی در باب علم که در واقع بررسی اعتبار علم است، بود. بر این اساس او به معرفی رئالیسم انتقادی می پردازد که در آن ضمن توجه به شیء خارجی به عنوان معلوم اصلی و تاثیر آن در ایجاد ابژه، عقل به عنوان اعتبار بخش این فرایند معرفی می گردد.

کلمات کلیدی:
معرفت شناسی, وجودشناسی, رئالیسم انتقادی, ایده آلیسم, وجود, عقل, ژاک مریتن, توماس آکویینی

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1280957/