ابوالقاسم یعقوبی - استاد گروه روانشناسی تربیتی، دانشکده علوم اقتصادی و اجتماعی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
سحر محمدی - دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
کامبیز کریمی - دانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران

نظریات مختلفی در مورد اختلالات یا نارسائی های مرتبط در یادگیری مطرح شده است کهاز آن جمله می توان به نظریه غلبه طرفی مغز، نظریه شناخت گرایان، نظریه روانکاوان،نظریه کوتاهی دامنه توجه، نظریه فرابری آگاهی ها، نظریه تاخیر در رشد، نظریه ضایعاتخفیف مغزی و نظریه چندعاملی اشاره کرد. اینکه هر یک از نظریه های مذکور در چهارچوبعمل تا چه حد توان سته اند در کاهش اختلالات یادگیری موثر واقع شوند و در حیطه نظر تاچه حد صائب بوده اند بحثی دامنه دار است. در این پژوهش پژوهش گر ابتدا به تبیین وتحلیل هر یک از نظریه های فوق پرداخته، امتیازات و نواقت هر نظریه را ذکر نموده وسپس فصل مشترک همه نظریه های مذکور را در چهارچوب عنوانی کلی مشخص و آشکارساخته است. روش پژوهش حاضر روش تحلیلی توصیفی بوده و پژوهشگر با اتکا به منابعکتابخانه ای به تبیین و تحلیل و مقایسه نظریات مرتبط با اختلال یادگیری پرداخته است.

اختلال یادگیری خاص، بررسی، تحلیل، نقد، نظریات