رابطه بین تسلط ریع های مغزی (شیوه تفکر) با میزان اثربخشی عملکرد مربیان فوتبالیست شهرستان طبس

هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین تسلط ریع های مغزی (شیوه تفکر) با میزان اثربخشی عملکرد مربیان فوتبالیست شهرستان طبس بود. در این پژوهش ۵۰ نفر از مربیان تربیت بدنی مرد شهرستان طبس انتخاب شدند. برای اندازه گیری تسلط ربع های مغزی از پرسشنامه هرمن HBDI و برای سنجش میزان اثربخشی عملکرد مربیان از پرسشنامه اثربخشی گروهی فردمن و یاربراق استفاده شد. پرسشنامه هرمن، تسلط مغزی اشخاص را می سنجد و دارای ۱۲۰ سوال است که هر یک از سوالات آن تفکر تحلیلی (سربرال)، تفکر عاطفی (لیمبیک)، تفکر کلی (نیمکره راست)، و تفکر جزئی (نیمکره چپ) را تعیین می نماید (ربع های مغزی A,B,C,D). پرسشنامه فردمن و یاربراق دارای ۸ سوال است که ابعاد هشت گانه اثربخشی را برمبنای مقیاس ۱۰ ارزشی لیکرت از عدد ۱ تا ۱۰ ارزش گذاری نموده و می سنجد که عبارت اند از: ابعاد اهداف، مشارکت، احساسات و عواطف، رهبری تصمیمات، اعتماد، استفاده از منابع، و استفاده از منابع سایر اعضا. نتایج این پژوهش نشان داد که ضریب همبستگی پیرسون رابطه معنی دار و مثبتی (مستقیمی) را بین اثربخشی عملکرد مربیان فوتبالیست شهرستان طبس با ربع های مغزی A، B، C دارد؛ و تنها ربع مغزی D رابطه معنی داری را با میزان اثربخشی عملکرد مربیان فوتبالیست شهرستان طبس نشان نداد. لذا، به نظر می رسد استفاده از مربیان با تسلط ربع های مغزی A، B و C می تواند اثربخشی تیم های ورزشی را تا حد زیادی افزایش دهد.

کلیدواژه ها:

تربیت بدنی ، ورزش ، تسلط مغز ، سبک تفکر ، ربع های مغزی