بررسی تعادل بین کار و زندگی شخصی و تامین نیازهای بنیادین روانشناختی مرتبط با کاردر مددکاران اجتماعی شاغل

زمینه و هدف: تعادل زندگی و کار موضوعی مهم است که نیاز به توجه چشمگیر سازمان ها دارد. از سوی دیگر ارتقای سلامتکارکنان و بهداشت محیط کار به طور فزاینده ای به میزان توجه سازمان به نیازهای کارکنان بستگی دارد. مفهوم نیازهای بنیادینمدت هاست که به عنوان یک فرضیه بنیادین در مددکاری اجتماعی نقش بنیادین داشته است .روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع مطالعات توصیفی- همبستگی است که با هدف شناخت وضعیت تعادل کار و زندگی و برآورده شدن نیازهای بنیادین روانشناختی در کار مددکاران اجتماعی شاغل در ایران در زمستان ۱۴۰۰ انجام گرفت. نمونه گیری به روشدر دسترس و گوله برفی انجام شد و ۱۸۸ نفر در مطالعه شرکت نمودند. از پرسشنامه تعادل کار و زندگی وانگ و کو (۲۰۰۹) ومقیاس بروک (۲۰۱۰) برای سنجش ارضاء نیازهای بنیادین (روانشناختی) در کار استفاده شد. داده ها بوسیله نرم افزار SPSS نسخه۲۲ و با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد .یافته ها: در ابعاد هفت گانه تعادل کار و زندگی پایین ترین میانگین مربوط به زیر مقیاس های انعطاف پذیری در برنامهکاری ۰۷ / ۳۰ ± ۳۸ / ۴۰ و داشتن اوقات فراغت بعد از کار ۴۵ / ۲۳ ± ۵۷ / ۵۵ و در ابعاد سه گانه نیازهای بنیادین روانشناختی بعداستقلال کمترین میانگین (۹۸ / ۲۹ ± ۴۵ / ۷) را نسبت به ابعاد صلاحیت (۷۱ / ۳۲ ± ۷۴ / ۵) و روابط (۷۶ / ۳۲ ± ۶۸ / ۷) داشت. همبستگیمثبت و معنی داری بین دو متغیر تعادل کار و زندگی و ارضا نیازهای بنیادین روانشناختی در کار وجود داشت (r=۰/۶۳۸).نتیجه گیری: برای جلوگیری از فرسودگی شغلی و نهایتا ترک کار، استراتژی های خود مراقبتی و حمایتی از طرف مدیران ومسئولین و همچنین سیاست گذاران اجتماعی برای برقراری تعادل کار و زندگی و همچنین ارضا نیازهای بنیادین روانشناختی درکار در نظر گرفته شود.

کلیدواژه ها:

تعادل کار و زندگی ، خود تعیین گری ، مددکار اجتماعی ، نیازهای بنیادین روانشناختی در کار