منزلت علم و دانش در اشعار حافظ ابراهیم و ملک الشعرا بهار

سال انتشار: 1394
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,887

فایل این مقاله در 15 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICLCS01_045

تاریخ نمایه سازی: 12 تیر 1395

چکیده مقاله:

ادب فارسی و عربی در دورهی معاصر از دو جنبه دارای اهمیت ویژهای هستند؛ یکی بازگشت به شیوه ی شاعران بزرگکهن و دیگری دگرگونی در موضوعات شعری به دلیل تحولات سیاسی و اجتماعی که به تدریج در ایران و جهان عربپدیدار گشت. در این دوره به شکلی کم نظیر موضوعات سیاسی و اجتماعی به عرصهی شعر راه یافت و مفاهیم اجتماعینظیر عدالت، آزادی، بیداری، تجددخواهی و پیشرفت به درون دیوان شاعران کشیده شد. حافظ ابراهیم و ملک الشعرای بهاراز جمله این شاعران میباشند که موضوعات اجتماعی و سیاسی، بخش درخور توجهی از آثار ایشان را به خود اختصاصداده است. نام و آوازه ی حافظ ابراهیم و ملک الشعرا دو شاعر ملیگرای مصر و ایران در صحنه ی ادبیات معاصر این دوسرزمین کهن می درخشد. آن دو، در پرورش روحیه ی ناسیونالیسم میان مردم خود نقش به سزایی را ایفا کردند. امتیاز بزرگاین دو شاعر در آن است که با وجود انتساب به مکتب شعر قدیم توانسته اند شعر خود را با خواسته های ملت خویش هماهنگسازند. یکی از موضوعات اجتماعی و فرهنگی مهم که در دوران این دو شاعر مورد توجه ادبا و اندیشمندان بود علم و دانشاست که هر دو ادیب، هنرمندانه سعی بر آن نهادند با ابزار اثرگذار شعر، سران حاکم و افکار عمومی را به این موضوع بسیارمهم سوق دهند و عالمانه چون طبیبی دلسوز علت های بیماری فرهنگی و عقب ماندگی مردم خویش را تبیین نمایند و به دنبالنوشدارویی جهت درمان آن باشند. مقاله حاضر بر آن است تا دیدگاه های حافظ ابراهیم و ملک الشعرای بهار را درباره یجایگاه علم در مصر و ایران و تأثیر آن را در روند رشد این دو کشور مورد کنکاش قرار دهد تا از رهگذر آن گرایش هایفکری مشترکاین دو شاعر که ناشی از اوضاع و احوال مشابه اجتماعی و سیاسی حاکم بر دو کشور ایران و مصر بود، تحلیلارزیابی کند.

نویسندگان

عبدالاحد غیبی

دانشیار دانشگاه شهید مدنی آذربایجان

حسن اسماعیل زاده

استادیار دانشگاه شهید مدنی آذربایجان

سحر یزدانخواه

دانش آموخته کارشناسی ارشد دانشگاه شهید مدنی آذربایجان