سیاست از نظر ملاصدرا

هیچ جامعه ای را نمی توان یافت که دارای حکومت نباشد .نیاز به حکومت یک ضرورت اجتماعی است و بدون آن جامعه نظم و قوام پیدا نمی کند .بنا بر این حکومت برای ایجاد جامعه منظم و پیشرفته یک ضرورت عقلی است .حکومت و دولت از ارکان یک جامعه اسلامی است . سیره رسول اکرم (ص ) که اسوه و الگوی همه مسلمانان است گواه بر این است که ایشان برای هدایت جامعه به تشکیل حکومت پرداخت و بعد از تثبیت حکومت الهی خود در داخل عربستان تلاش کرد آن را به خارج از مرزهای این سرزمین نیزبکشاند و در این خصوص کشورها را دعوت به اسلام می کرد و از آنان می خواست تا اسلام را بپذیرند و در نشر آئین اسلام با مسلمانان همکاری کنند و از قرآن که صراط مستقیم و راه رستگاری است پیروی کنند چنانکه قرآن کریم می فرماید : و ان هذا صراطی مستقیما فاتبعوه و لاتتبعواالسبل . بدانید این راه من است پس از آن پیروی کنید و از راه های دیگر که شما را از راه وی پراکنده می سازد پیروی نکنید.ملاصدرا در سفر (من الخلق الی الحق ) انسان را خلیفه خداوند معرفی می کند و چون او را مدنی بالطبع دانسته بنابراین یکی از مهم ترین موارد تصرف او را اصلاح حیات اجتماعی می داند که بدون آن رسیدن به حق امکان پذیر نیست .ملاصدرا برای این مطلب استدلال می کند مانند : ۱-دست یابی و نیل به کمال نهایی خیر برتر و سعادت قصوی جز در سایه حکومت در یکی از اشکال سه گانه (مدینه )،(امت )،(معموره ) امکان پذیر نیست .۲-معاش دنیوی وسیله سعادت و معاد اخروی است و سعادت تامین نمی شود مگر آنکه بدن انسان سالم و نسل او دائم و نوعش محفوظ بماند و در این سایه حکومت و سیاست میسر است .۳-برای پرهیز از هرج و مرج و اختلال نظام به حکومت و سیاست مقتدر نیاز است زیرا انسان ها بدون آن رها شوند بی نظمی و هرج و مرج رخ می دهد .با استفاده از منابع بیان شده در فهرست منابع به ضرورت حکومت دینی برای انسان ها در اندیشه صدرا می رسیم .