بحران کرونا و نقش یابی مرزها در عصر پساوستفالیایی دولت
محل انتشار: فصلنامه روابط خارجی، دوره: 14، شماره: 2
سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 128
فایل این مقاله در 30 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_FRQ-14-2_002
تاریخ نمایه سازی: 14 آذر 1401
چکیده مقاله:
مرزها به دلیل پویایی درونی از یک سو، و از دیگر سو اتکای به یک کلیت فلسفی در تفکیک هویت ها و منطق عقلایی مستحکم در دفاع از حاکمیت و امنیت ملی، از بین نمی روند، بلکه دچار باز تعریف در کارکردها می شوند. معتقدین به فروپاشی نظام وستفالیایی به تاسی از بنیان های نظری فرااثبات گرایانه و متعاقبا تحولات ناشی از فرایند جهانی شدن، عقیده دارند که جهان کنونی وارد دوره ای موسوم به نظام پساوستفالیایی شده، که همانند گذشته پدیده های مدرن حاصل از میراث عصر وستفالیایی، نظیر دولت، سرزمین و مرز و غیر، دیگر آن کارایی سنتی خود را ندارند. این نوشتار با مقایسه ماهیت، هویت و کارکرد مرز در دو عصر دولت وستفالیایی و عصر پساوستفالیایی دولت، عقیده دارد جهان کنونی به وسعت همه پیشرفت هایش در فناوری و تکنولوژی، درگیر بحران ها و تهدیدهای روزافزون است؛ نطیر بحران ویروس کرونا. اغراق نیست اگر بگوییم این بحران، عامل خیزش مجدد مرزهای جغرافیای سیاسی در همه مقیاس ها، از محلی/ مکانی تا بین المللی بود. بحران نام برده، ضمن یادآوری مفاهیم پایه در جغرافیای سیاسی (سرزمین، ملت، زیستگاه، حاکمیت، حکومت، امنیت، دولت، قلمرو، مرز و...)، با یادآوری نقش مرزها در دفاع از اصل امنیت ملی، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی، استقلال ملی، قلمرو آرایی و...، هشدار مجددی بود در جهت فلسفی اندیشی و نگرش عقلایی و واقع بینانه به هستی و کارکرد مرزها. در حقیقت بحران ناشی از ویروس کرونا مثال قابل دفاعی از ماندگاری مرزها در عصر پساوستفالیایی دولت است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
محمدرضا حافظ نیا
استاد جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
ابراهیم احمدی
دانشجوی دکتری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران