مطالعه ای پیرامون روش تحقیق "گراندد تئوری"

25 آبان 1403 - خواندن 44 دقیقه - 2825 بازدید

روش تحقیق گراندد تئوری: رویکردی برای کشف نظریه از دل داده ها

1. مقدمه

گراندد تئوری یا نظریه زمینه ای یکی از رویکرد های پژوهش کیفی است. در پاسخ به این سوال که grounded theory چیست باید گفت که آن تلاش می کند نظریه هایی برای فهم و درک پدیده ها بر اساس داده های دنیای واقعی توسعه دهد. این روش توسط دو جامعه شناس به نام بارنی گلیزر و آنسلم اشتراوس در سال ۱۹۶۷ میلادی معرفی شد. البته بعدها میان این پژوهشگران اختلاف نظرهایی پیش آمد و راهشان از هم جدا شد. همچنین پژوهشگران دیگری مانند کوربین و چارمز رهیافت های دیگری را برای این روش ارائه کردند. گراندد تئوری (اشتراوس و کوربین، 1990 و 1998، کوربین و اشتراوس، 2008) ریشه در تعامل گرایی نمادین دارد و بر اساس این دیدگاه، واقعیت در بین مردم مذاکره می شود، همیشه در حال تغییر است و دائما تکامل پیدا می کند.

1-1. رابطه تعامل گرایی نمادین و گراندد تئوری

تعامل گرایی نمادین (Symbolic Interactionism) یک نظریه جامعه شناختی است که به تحلیل چگونگی شکل گیری معانی و هویت ها از طریق تعاملات اجتماعی می پردازد. این نظریه نخستین بار توسط جورج هربرت مید (George Herbert Mead) و بعدها توسط هربرت بلومر (Herbert Blumer) گسترش یافت. در این نظریه، تاکید بر این است که معانی و واقعیت های اجتماعی از طریق تعاملات افراد با یکدیگر به وجود می آیند و توسط نمادها و زبان انتقال می یابند. به این ترتیب، معناها محصول فرآیندهای اجتماعی و تفاهم های مشترک میان افراد هستند.

بلومر، به عنوان یکی از اصلی ترین نظریه پردازان تعامل گرایی نمادین، سه اصل اساسی را برای این نظریه مطرح می کند:

1-1-1 . کنش بر اساس معانی: افراد در تعاملات خود بر اساس معانی ای که برای پدیده ها قائل هستند عمل می کنند. این معانی از تجربه ها و درک افراد از محیط اجتماعی خود ناشی می شود.

فرض کنید: دو دانشجو در یک دانشگاه جدید مشغول به تحصیل هستند. یکی از آن ها از یک خانواده سنتی آمده است و دیگری از یک خانواده آزاداندیش.

* معانی متفاوت:

- دانشجوی سنتی: برای او، دانشگاه به معنای یک محیط بسیار رسمی و جدی است. او انتظار دارد که اساتید بسیار محترم باشند و دانشجویان به قوانین دانشگاه به شدت پایبند باشند.

- دانشجوی آزاداندیش: برای او، دانشگاه به معنای یک محیط باز و خلاق است. او انتظار دارد که بتواند در کلاس ها آزادانه نظر خود را بیان کند و در فعالیت های فوق برنامه به طور فعال شرکت کند.

* کنش ها بر اساس معانی:

- دانشجوی سنتی: در کلاس، او معمولا ساکت می نشیند و منتظر می ماند تا استاد سوال بپرسد. او از پرسیدن سوال یا بیان نظر شخصی خودداری می کند، زیرا فکر می کند این کار خلاف ادب است.

- دانشجوی آزاداندیش: در کلاس، او فعالانه شرکت می کند، سوال می پرسد و نظرات خود را بیان می کند. او از فرصت های خارج از کلاس برای شرکت در گروه های بحث و فعالیت های دانشجویی استفاده می کند.

* نتیجه: هر دو دانشجو بر اساس معانی که برای دانشگاه قائل هستند، رفتارهای متفاوتی از خود نشان می دهند. دانشجوی سنتی به دلیل معنایی که از دانشگاه به عنوان یک محیط رسمی دارد، رفتار محتاطانه ای از خود نشان می دهد، در حالی که دانشجوی آزاداندیش به دلیل معنایی که از دانشگاه به عنوان یک محیط باز و خلاق دارد، رفتار فعالانه ای از خود نشان می دهد.

مثال های دیگری که می توان ذکر کرد:

- مذهبی بودن: فردی که به شدت مذهبی است، در انتخاب دوستان، شغل و حتی نوع پوشش خود، بر اساس معانی مذهبی عمل می کند.

- سیاسی بودن: فردی که به یک حزب سیاسی خاص تعلق دارد، در انتخابات و فعالیت های اجتماعی، بر اساس معانی سیاسی آن حزب عمل می کند.

- ملی گرایی: فردی که احساس ملی گرایی شدیدی دارد، در برخورد با افراد از ملیت های دیگر، بر اساس معانی که برای ملیت خود قائل است، رفتار می کند.

در این مثال ها، می بینیم که:

- معانی، رفتار ما را شکل می دهند: ما بر اساس معانی که به پدیده ها و موقعیت ها می دهیم، تصمیم می گیریم چه کاری انجام دهیم و چگونه با دیگران تعامل کنیم.

- معانی، از تجربیات و تعاملات اجتماعی ما نشات می گیرند: معانی ما به طور مداوم در حال تغییر هستند و تحت تاثیر تجربیات جدید و تعاملات با دیگران قرار می گیرند.

به طور خلاصه، کنش بر اساس معانی به این معناست که ما به عنوان انسان ها، بر اساس درک و تفسیر خود از جهان، تصمیم می گیریم که چگونه رفتار کنیم. این درک و تفسیر، محصول تعاملات اجتماعی ما با دیگران و تجربیات زندگی ماست.

2-1-1. معانی از تعاملات اجتماعی شکل می گیرند: این معانی به صورت ذاتی وجود ندارند، بلکه در طول تعاملات اجتماعی شکل می گیرند و بر اساس ارتباطات میان افراد و همچنین درک و تفاسیر مشترک به وجود می آیند.

مثال: معنای کلمه "دوست"

- کودکی: برای یک کودک، "دوست" کسی است که با او بازی می کند و اسباب بازی هایش را به اشتراک می گذارد. این معنا از تعاملات مستقیم و ساده با همسالان شکل می گیرد.

- نوجوانی: در دوران نوجوانی، معنای "دوست" پیچیده تر می شود. دوستان ممکن است همدمی برای درددل کردن، همرازی برای انجام کارهای هیجان انگیز یا حتی الگویی برای تقلید باشند. این معنا تحت تاثیر تغییرات هورمونی، فشارهای اجتماعی و جستجوی هویت شکل می گیرد.

- بزرگسالی: در بزرگسالی، معنای "دوست" حتی متنوع تر می شود. دوست ممکن است همکار، همسایه، هم کلاسی، یا عضوی از یک گروه علاقه مند باشد. هر یک از این روابط، تعاریف و انتظارات متفاوتی از دوستی را به همراه دارد.

چرا معنای "دوست" تغییر می کند؟

- تغییرات در روابط اجتماعی: با تغییر سن، موقعیت اجتماعی و علایق، روابط ما با دیگران نیز تغییر می کند و در نتیجه، معنای دوستی نیز تغییر می کند.

- تجارب جدید: هر تجربه جدیدی که کسب می کنیم، می تواند درک ما از دوستی را تغییر دهد. مثلا، تجربه خیانت یک دوست ممکن است باعث شود که ما تعریف خود از دوستی را محدودتر کنیم.

- تاثیر فرهنگ و جامعه: فرهنگ و جامعه نیز در شکل گیری معنای دوستی نقش مهمی دارند. در برخی فرهنگ ها، دوستی بر اساس وفاداری و تعهد متقابل است، در حالی که در برخی دیگر، دوستی بر اساس علایق مشترک و تفریحات است.

همان طور که این مثال نشان می دهد، معنای "دوست" به صورت ذاتی و ثابت نیست، بلکه در طول زندگی و بر اساس تعاملات اجتماعی ما با دیگران شکل می گیرد و تغییر می کند. این تغییرپذیری نشان می دهد که معانی اجتماعی محصول تعاملات پویا و پیچیده ای هستند که در آن ها افراد به طور مداوم در حال مذاکره و بازتعریف معانی هستند.

3-1-1. تغییرپذیری و بازنگری معانی: معانی اجتماعی ثابت نیستند؛ بلکه از طریق تعاملات مداوم، تغییر می کنند. افراد می توانند بر اساس موقعیت های جدید، تجربیات گذشته، و تفسیرهای جدید معانی تازه ای به نمادها و رفتارها نسبت دهند.

برای درک بهتر این موضوع، بیایید چند مثال متنوع در حوزه تغییر و تحول معانی در تعاملات اجتماعی را بررسی کنیم:

* مد و لباس:

- معنای اولیه لباس: در ابتدا، لباس تنها برای پوشاندن بدن و محافظت از آن استفاده می شد.

- تغییر معنا در طول زمان: با گذشت زمان، لباس به نمادی از هویت، طبقه اجتماعی، سلیقه شخصی و حتی اعتراض تبدیل شده است. مثلا، شلوار جین که زمانی لباس کارگران بود، اکنون به یک مد جهانی تبدیل شده است.

- کنش بر اساس معانی جدید: افراد با انتخاب لباس های خاص، پیام هایی را به دیگران منتقل می کنند و به دنبال تعاملات اجتماعی خاصی هستند.

* استفاده از زبان:

- معنای لغات: معنای لغات به مرور زمان تغییر می کند. مثلا، کلمه "باحال" که زمانی به معنای سرد و بی احساس بود، اکنون به معنای جذاب و جالب استفاده می شود.

- کنش بر اساس معانی جدید: جوانان از لغات و اصطلاحات جدیدی استفاده می کنند تا هویت خود را از دیگران متمایز کنند و با همسالان خود ارتباط برقرار کنند.

* استفاده از نمادها:

- پرچم: پرچم به عنوان نمادی از یک کشور، ملت یا گروه است. اما معنای آن بسته به شرایط تاریخی، سیاسی و اجتماعی می تواند تغییر کند.

- کنش بر اساس معانی جدید: در برخی اعتراضات، افراد با تغییر دادن نمادها یا استفاده از آن ها در موقعیت های جدید، به دنبال ایجاد معانی متفاوت و چالش کشیدن قدرت هستند.

* تعاملات آنلاین:

- اموجی ها: معنای اموجی ها در محیط های مختلف و بین گروه های مختلف متفاوت است و دائما در حال تغییر است.

- کنش بر اساس معانی جدید: کاربران شبکه های اجتماعی با استفاده از اموجی ها، احساسات و نیت های خود را به صورت خلاصه و سریع منتقل می کنند.


سوال اصلی اینجاست که چرا معانی تغییر می کنند؟

- تغییرات اجتماعی: تغییرات در ساختار اجتماعی، فناوری، اقتصاد و فرهنگ بر نحوه درک و استفاده از نمادها تاثیر می گذارد.

- تعاملات بین فردی: در تعاملات روزمره، افراد به طور مداوم در حال مذاکره و بازتعریف معانی هستند.

- نیاز به بیان هویت: افراد با استفاده از نمادها و زبان، هویت خود را بیان کرده و با دیگران ارتباط برقرار می کنند.

- قدرت و ایدئولوژی: گروه های قدرتمند می توانند در تعریف و تفسیر نمادها نقش مهمی ایفا کنند.

همان طور که این مثال ها نشان می دهند، معانی به صورت پویا و در تعامل با دیگران ساخته می شوند. کنش های ما بر اساس معانی که به نمادها و موقعیت ها نسبت می دهیم شکل می گیرد، و در عین حال، این کنش ها نیز به تغییر و تحول معانی کمک می کنند. بنابراین، تعامل گرایی نمادین به ما کمک می کند تا به طور عمیق تر درک کنیم که چگونه معنا در جامعه شکل می گیرد و چگونه ما به عنوان افراد در این فرآیند مشارکت داریم.

در مجموعی می توان گفت تعامل گرایی نمادین به بررسی فرآیندهای ذهنی و اجتماعی می پردازد که افراد از طریق آن ها به درک نمادها و ساخت معنا می پردازند. این نظریه به ویژه در تحلیل های فرهنگی، اجتماعی و روان شناختی کاربرد گسترده ای دارد و بر اهمیت زمینه های اجتماعی و ارتباطات بین فردی تاکید می کند.

نظریه تعامل گرایی نمادین جرج هربرت مید، با تاکید بر اینکه معنا در تعامل اجتماعی و از طریق نمادها ساخته می شود، تاثیر عمیقی بر روش تحقیق کیفی گراندد تئوری داشته است. در گراندد تئوری، پژوهشگر به دنبال کشف نظریه ها از دل داده هاست و تعامل گرایی نمادین به او ابزارهایی برای درک عمیق تر این تعاملات و ساخت معنای مشترک می دهد.


مثال: فرض کنید می خواهیم نظریه ای درباره تجربه دانشجویان بین المللی در دانشگاهی خاص بسازیم. با استفاده از گراندد تئوری و الهام از تعامل گرایی نمادین، مراحل زیر را طی می کنیم:

1. جمع آوری داده

2. کد گذاری

3. توسعه مفاهیم

4. ساخت نظریه : با تحلیل عمیق داده ها و روابط بین مفاهیم، به تدریج به سمت ساخت یک نظریه جامع در مورد تجربه دانشجویان بین المللی حرکت می کنیم. در این نظریه، از مفاهیم تعامل گرایی نمادین مانند "خود"، "دیگری"، "تعامل"، و "معنا" استفاده می کنیم.

- خود: دانشجویان بین المللی با تعامل با محیط دانشگاهی و همتایان خود، تصوری از خود به عنوان یک دانشجوی بین المللی شکل می دهند.

- دیگری: تعامل با دانشجویان داخلی و اساتید، نقش مهمی در شکل گیری هویت دانشجویان بین المللی دارد.

- تعامل: تعاملات روزمره در کلاس درس، خوابگاه، و رویدادهای اجتماعی، به دانشجویان بین المللی کمک می کند تا با فرهنگ جدید آشنا شوند و معنای مشترکی با دیگران ایجاد کنند.

- معنا: دانشجویان بین المللی به تجربیات خود معانی مختلفی می دهند که تحت تاثیر پیشینه فرهنگی، شخصیتی، و اجتماعی آن ها است.

در این مثال، تعامل گرایی نمادین به ما کمک می کند تا درک عمیق تری از تجربه دانشجویان بین المللی به دست آوریم. با تمرکز بر تعاملات اجتماعی و ساخت معنای مشترک، می توانیم به نتایجی برسیم که فراتر از توصیف ساده تجربیات است و به ما در طراحی برنامه های حمایتی بهتر برای دانشجویان بین المللی کمک می کند. به طور خلاصه، تعامل گرایی نمادین به گراندد تئوری کمک می کند تا:

- به عمق تجربیات افراد نفوذ کند: با تمرکز بر معنایی که افراد به تجربیات خود می دهند.

- روابط اجتماعی را به عنوان یک عامل کلیدی در شکل گیری تجربه در نظر بگیرد.

- نظریه هایی بسازد که به طور مستقیم از داده ها استخراج شده و به شرایط خاص یک زمینه پژوهشی مرتبط باشند.


مراحل تکامل روش نظریه پردازی داده بنیاد در چهار دهه قابل بررسی است:

دهه اکتشاف (۱۹۶۰-۱۹۷۰)

دهه توسعه (۱۹۷۰-۱۹۸۰)

دهه انتشار (۱۹۸۰-۱۹۹۰)

دهه تمایز (۱۹۹۰ تاکنون)

پس از دهه ۱۹۹۰ گلیزر و اشتراوس با هم به دچار مشکلات فکری شدند. ژولیت کوربین به همفکری با آنسلم اشتراوس پرداخت و رهیافت نظام مند را مطرح کرد. از سوی دیگر کتی چارمز به توسعه رهیافت ساختارمند پرداخت و گلیزر خشمگین نیز رهیافت ظاهرشونده را مطرح کرد.

بارنی گالاند گلیزر 


آنسلم اشتراوس 


کتی چامز 


 ژولیت کوربین


در این روش تحقیق، دو کلمه کلیدی برای ما بسیار مهم است. کلمه کلیدی اول، نظریه است که در علم مدرن، به آن دسته از تئوری های علمی گویند که شرح و توضیحی از طبیعت را ارائه می دهند که از روش های علمی حاصل شده و همواره به این روش ها استوار و منطبق هستند. برخلاف برخی اشکال دیگر از رویکرد های کیفی، نظریه زمینه ای تلاش می کند گامی فراتر از توصیف غنی (که آن را نیز دنبال می کند) بردارد و به توضیح پدیده های مورد نظر بپردازد.

کلمه کلیدی دوم، زمینه ای است. در واقع می خواهد بگوید توضیح پدیده از «زمینه» بر می آید که برگرفته از همان تجربیات واقعی افراد، کلمات، رفتارها و دیگر داده های به دست آمده از افرادی است که مستقیما درگیر موضوع هستند.

گراندد تئوری یا نظریه داده بنیاد روشی است که در آن نظریه ها مستقیما از داده های جمع آوری شده استخراج می شوند. به عبارت دیگر، به جای اینکه پژوهشگر با یک نظریه از پیش تعیین شده به میدان تحقیق برود، نظریه را در طول تحلیل داده ها می سازد. هدف نظریه ­پردازی زمینه ­بنیان، تولید نظریه است نه توصیف صرف پدیده. برای اینکه تحلیل­ ها به نظریه تبدیل شوند مفاهیم باید به طور منظم به یکدیگر ربط یابند.

مثال: فرض کنید می خواهیم بفهمیم چرا برخی از دانش آموزان در درس ریاضی موفق تر هستند. در گراندد تئوری، به جای اینکه از ابتدا فرض کنیم عامل موفقیت فقط هوش است، از طریق مصاحبه با دانش آموزان، معلمان و والدین، داده های متنوعی جمع آوری می کنیم. سپس با تحلیل عمیق این داده ها، مفاهیمی مانند "علاقه به ریاضی"، "روش های تدریس"، "حمایت خانواده" و ... را شناسایی می کنیم. در نهایت با ارتباط دادن این مفاهیم به یکدیگر، به نظریه ای می رسیم که عوامل موثر در موفقیت در درس ریاضی را توضیح می دهد.


2. فلسفه و اهمیت روش تحقیق گراندد تئوری از نظر اشتراوس و کوربین

1-2 . فلسفه روش گراندد تئوری

روش تحقیق گراندد تئوری یا نظریه زمینه ای، یک رویکرد پژوهشی کیفی است که بر این باور است نظریه ها باید از دل داده ها بیرون کشیده شوند نه اینکه از پیش تعیین شده باشند. فلسفه این روش ریشه در تعامل گرایی نمادین دارد و بر این اساس که واقعیت اجتماعی ساخته و پرداخته تعاملات انسانی است، تاکید می کند. فلسفه اصلی گراندد تئوری این است که پژوهشگر باید با ذهنی باز و بدون پیش فرض های نظری به مطالعه پدیده مورد نظر بپردازد و نظریه ها را در طول فرآیند تحلیل داده ها تدوین کند. به عبارت دیگر، گراندد تئوری به دنبال کشف نظریه هایی است که به طور خاص برای پدیده مورد مطالعه مناسب باشند و بتوانند آن را به طور کامل تبیین کنند.

روش نظریه پردازی مبنایی (Grounded Theory) که توسط بارنی گلیزر و انسیل اشترواس در دهه 1960 معرفی شد، از ابتدا به عنوان یک رویکرد استقرایی و inductive برای تولید نظریه از داده ها شناخته شد. اما در نسخه ی تکامل یافته ای که توسط اشترواس و جولیت کوربین توسعه یافت، رویکردی سیستماتیک و ساختارمندتر به این روش داده شده است. در اینجا به ماهیت و اهمیت روش نظریه پردازی مبنایی از نظر اشترواس و کوربین پرداخته می شود.

روش نظریه پردازی مبنایی بر پایه ی تحلیل داده ها و توسعه نظریه ها از دل داده های تجربی استوار است. در این رویکرد، برخلاف دیگر روش های پژوهش که ممکن است از ابتدا فرضیه ها و چارچوب های نظری آماده برای تحقیق داشته باشند، پژوهشگر به جای پیش فرض ها، از داده ها شروع می کند و تلاش می کند تا تئوری ای را که با داده ها همخوانی دارد، بسازد. از این رو، روش گرندد تئوری به این دلیل "مبنایی" نامیده می شود که نظریه ها به صورت مستقیم از داده های جمع آوری شده در میدان تحقیق (پژوهش میدانی) استخراج می شوند.

در نسخه ی توسعه یافته ای که توسط اشترواس و کوربین ارائه شد، این روش بیشتر به یک فرآیند سیستماتیک تبدیل شد که شامل مراحل دقیق تری از تحلیل داده ها، کدگذاری و مقایسه مستمر است. در این نسخه، پژوهشگران با دقت بیشتری به تحلیل داده ها پرداخته و سعی می کنند تا روابط بین مقوله ها و مفاهیم را شناسایی و تئوری های پیچیده تری را بسازند.

2-2 . اهمیت روش گراندد تئوری

اشتراوس و کوربین بر این باور بودند که روش گراندد تئوری اهمیت زیادی در پژوهش های کیفی دارد، زیرا به پژوهشگران این امکان را می دهد تا از دل داده ها و شواهد واقعی، به نظریه های جامع و معتبر دست یابند. برخی از دلایل اهمیت این روش عبارتند از:

الف) تولید نظریه های واقعی و مبتنی بر داده ها

- پژوهش استقرایی: برخلاف روش های deductive که بر آزمون فرضیه های از پیش تعیین شده متمرکز هستند، روش گرندد تئوری به پژوهشگران این امکان را می دهد که نظریه ها را از دل داده ها به طور طبیعی استخراج کنند. این امر باعث می شود که نظریه ها با واقعیت های عینی و ملموس همخوانی داشته باشند و به واقعیت های اجتماعی یا روان شناختی موجود در داده ها نزدیک تر باشند.

- مثال: به جای اینکه فرض کنید شبکه های اجتماعی منجر به کاهش تعاملات خانوادگی می شوند، پژوهشگر در این روش با استفاده از داده ها به این نتیجه می رسد که «کاهش تعاملات حضوری» و «استفاده از شبکه های اجتماعی» به طور مستقل بر روابط خانوادگی اثرگذارند، اما این تاثیرات در شرایط مختلف خانوادگی ممکن است متفاوت باشد.

ب) انعطاف پذیری و انطباق با شرایط مختلف

- روش گراندد تئوری به پژوهشگران اجازه می دهد که در حین انجام پژوهش، داده ها را بررسی و تغییرات لازم را اعمال کنند. این روش انعطاف پذیر به پژوهشگر این امکان را می دهد که در پاسخ به شرایط و ویژگی های مختلف داده ها، نظریه های خود را به طور مداوم اصلاح کند. در واقع، این رویکرد از پژوهشگران می خواهد که خود را به داده ها محدود نکنند و در عین حال پیوسته به آن ها توجه کنند.

- مثال: در تحقیق در مورد تاثیر شبکه های اجتماعی بر خانواده ها، پژوهشگر ممکن است در مراحل اولیه به این نتیجه برسد که شبکه های اجتماعی باعث کاهش تعاملات می شود، اما در مراحل بعدی ممکن است متوجه شود که در برخی خانواده ها، استفاده از شبکه ها حتی باعث تقویت ارتباطات نیز شده است.

ج) تحلیل داده ها در سطوح مختلف

- یکی از ویژگی های برجسته این روش، توانایی آن در تجزیه و تحلیل داده ها در سطوح مختلف است. اشترواس و کوربین پیشنهاد می دهند که داده ها نه تنها در سطح جزیی و جزئی تحلیل شوند، بلکه روابط بین مفاهیم و مقوله ها نیز در سطح کلان بررسی شوند تا نظریه ای جامع و همه جانبه شکل بگیرد.

- مثال: پژوهشگر نه تنها بر روی تعاملات روزمره و جزییات کوچک خانواده ها تمرکز می کند، بلکه در نهایت به تحلیل روابط پیچیده تر، مثل تاثیر وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده بر نحوه ی استفاده از شبکه های اجتماعی نیز می پردازد.

د) توسعه نظریه هایی که به راحتی قابل استفاده در عمل هستند

- یکی دیگر از مزایای این روش این است که نظریه هایی که از این طریق به دست می آیند، غالبا کاربردی تر و عملی تر هستند. زیرا این نظریه ها بر اساس داده های واقعی و عینی شکل گرفته اند و می توانند به طور مستقیم در برنامه ریزی های اجتماعی، روان شناسی یا آموزشی کاربرد داشته باشند.

- مثال: یک نظریه حاصل از پژوهش های گرندد تئوری در مورد تاثیر شبکه های اجتماعی می تواند به طور مستقیم به مشاوران خانواده کمک کند تا راهکارهایی برای مقابله با مشکلات ارتباطی در خانواده ها ارائه دهند.


3. ماهیت و خود روش تحقیق گراندد تئوری

گراندد تئوری یک روش تحقیق استقرایی است که در آن پژوهشگر از داده های جمع آوری شده (معمولا از طریق مصاحبه های عمیق) برای ایجاد مفاهیم، مقوله ها و در نهایت نظریه استفاده می کند. این روش به پژوهشگر اجازه می دهد تا پدیده های پیچیده اجتماعی را به طور عمیق درک کند و به کشف الگوها و روابط پنهان در داده ها بپردازد. گراندد تئوری یک روش پویا و انعطاف پذیر است که به پژوهشگر اجازه می دهد تا در طول فرآیند تحقیق نظریه خود را اصلاح و توسعه دهد. روش گراندد تئوری که در کتاب Basics of Qualitative Research: Grounded Theory Procedures and Techniques توسط اشتراوس و کوربین ارائه شده، بر پایه یک فرآیند استقرایی است یعنی حرکت از جزئیات به کلیات است؛ پژوهشگر با مشاهده و تحلیل دقیق پدیده ها و داده های خاص به مرور به کشف الگوها و مفاهیم کلی و سپس نظریه های عمومی دست می یابد.


در این روش، پژوهشگر به جای اینکه از پیش نظریه ای داشته باشد و آن را در داده ها جستجو کند، ابتدا به جمع آوری و کدگذاری داده ها می پردازد. با مطالعه و بررسی مکرر داده ها، الگوها، مضامین و روابط جدیدی کشف می شود. سپس از این الگوهای تکراری، مفاهیم و طبقات گسترده تر شکل می گیرند و در نهایت نظریه ای کلی از دل داده ها استخراج می شود. بنابراین، روش استقرایی در گراندد تئوری به پژوهشگر کمک می کند که به تدریج از مشاهده جزئیات و نمونه های عینی به یک فهم کلی و نظریه نهایی برسد.


رهیافت های متفاوت گراندد تئوری را می توانید در تصویر زیر مشاهده کنید:



4. تکنیک های روش تحقیق گراندد تئوری

تکنیک های اصلی در روش گراندد تئوری عبارتند از:

الف) کدگذاری: فرآیند تجزیه و تحلیل داده ها به واحدهای کوچک تر و سپس برچسب گذاری آن ها با کدها.

مثال :

فرض کنید می خواهیم با استفاده از روش گراندد تئوری، تجربه دانشجویان کارشناسی ارشد از انجام پایان نامه را بررسی کنیم.

مرحله اول: جمع آوری داده

  • مصاحبه عمیق: با چندین دانشجوی کارشناسی ارشد در رشته های مختلف مصاحبه می کنیم و تجربیات، چالش ها، موفقیت ها و احساسات آن ها را در طول انجام پایان نامه ثبت می کنیم.
  • مشاهده: در صورت امکان، در جلسات دفاع پایان نامه شرکت می کنیم و رفتار دانشجویان، اساتید و نحوه تعامل آن ها را مشاهده و یادداشت می کنیم.
  • جمع آوری اسناد: پایان نامه های دانشجویان، پروپوزال ها و سایر اسناد مرتبط را جمع آوری و مطالعه می کنیم.

مرحله دوم: کدگذاری باز

در این مرحله، به صورت خط به خط یا پاراگراف به پاراگراف، داده های جمع آوری شده را مطالعه کرده و مفاهیم اولیه را استخراج می کنیم. این مفاهیم می توانند به صورت کلمات یا عبارات کوتاه باشند.

  • مثال از متن مصاحبه: "من خیلی استرس داشتم که نتونم به موقع پایان نامه م رو تموم کنم."

· کدهای باز ممکن: استرس، مهلت زمانی، تکمیل پایان نامه

  • مثال از متن مشاهده: دانشجو در حین دفاع، به شدت عرق می کرد و صدایش می لرزید.

· کدهای باز ممکن: اضطراب، فشار روانی، دفاع از پایان نامه

مرحله سوم: کدگذاری محوری

در این مرحله، کدهای باز را با یکدیگر مقایسه کرده و آن ها را در مقوله های بزرگ تری قرار می دهیم. این مقوله ها نشان دهنده ابعاد مختلف پدیده مورد مطالعه (تجربه انجام پایان نامه) هستند.

  • مقوله: چالش های روانی

· کدهای مرتبط: استرس، اضطراب، فشار روانی، عدم اطمینان

  • مقوله: مدیریت زمان

· کدهای مرتبط: مهلت زمانی، برنامه ریزی، سازماندهی

مرحله چهارم: کدگذاری انتخابی

در این مرحله، یک مقوله مرکزی (یا هسته مرکزی) شناسایی می شود که تمام مقوله های دیگر به آن مرتبط هستند. این مقوله مرکزی، نظریه اصلی تحقیق را تشکیل می دهد.

  • مقوله مرکزی: فرآیند یادگیری در حین انجام پایان نامه
  • توضیح: تمامی چالش ها، موفقیت ها و احساسات دانشجویان در واقع بخشی از یک فرآیند یادگیری بزرگ تر هستند.

مثال نهایی مدل پارادایمی

  • پدیده مرکزی: فرآیند یادگیری در حین انجام پایان نامه
  • شرایط زمینه ای: نوع رشته، حمایت استاد راهنما، منابع موجود
  • فعالیت های متقابل: برنامه ریزی، مطالعه، انجام تحقیق، دفاع
  • عواقب و پیامدها: رشد فردی، کسب مهارت، انتشار مقاله، اشتغال

در واقعیت، فرآیند کدگذاری بسیار پیچیده تر و زمان بر است. پژوهشگر باید به طور مداوم داده ها را بررسی کرده و کدها و مقوله ها را اصلاح و بهبود بخشد تا به یک نظریه جامع و پایدار دست یابد.

نکات مهم:

  • کدگذاری باید باز و انعطاف پذیر باشد: پژوهشگر نباید از پیش فرض های خاصی شروع کند و باید به داده ها اجازه دهد تا خودشان صحبت کنند.
  • مقایسه مداوم: مقایسه مداوم کدها و مقوله ها، به پژوهشگر کمک می کند تا به درک عمیق تری از پدیده مورد مطالعه برسد.
  • یادداشت برداری: یادداشت برداری از فرآیند کدگذاری، به پژوهشگر کمک می کند تا مسیر تحلیل خود را دنبال کند و نتایج را به طور دقیق گزارش کند.

ب) مقایسه مقوله ها: مقایسه مداوم کدها و مقوله ها برای یافتن شباهت ها و تفاوت ها و ایجاد سطوح بالاتر تعمیم.

مثال:

مقایسه مقوله ها یکی از مراحل کلیدی در تحلیل داده های کیفی به خصوص روش گراندد تئوری است. در این مرحله، پژوهشگر به دنبال یافتن شباهت ها، تفاوت ها و ارتباطات بین مقوله های مختلفی است که از داده ها استخراج شده اند. این مقایسه ها به تدریج منجر به ساختاردهی داده ها و شکل گیری نظریه ای مبتنی بر داده ها می شود.

فرض کنید می خواهیم با استفاده از روش گراندد تئوری، تجربه دانشجویان از یادگیری آنلاین در دوران همه گیری کرونا را بررسی کنیم. در مراحل اولیه تحلیل، مقوله های زیر را از مصاحبه ها و مشاهدات استخراج کرده ایم:

  • تسهیلات فنی: شامل سرعت اینترنت، کیفیت تجهیزات، دسترسی به نرم افزارهای مورد نیاز و ...
  • تعاملات اجتماعی: شامل ارتباط با استادان، همکلاسی ها و سایر افراد در محیط آنلاین
  • بار کاری: شامل حجم مطالب درسی، تعداد آزمون ها و تکالیف، و زمان مورد نیاز برای انجام آن ها
  • انگیزه و رضایت: شامل میزان علاقه به درس، احساس موفقیت، و رضایت از فرایند یادگیری

مقایسه مقوله ها:

در مرحله مقایسه، به دنبال یافتن ارتباط بین این مقوله ها هستیم. مثلا:

  • تسهیلات فنی و تعاملات اجتماعی: ممکن است متوجه شویم که دانشجویانی که مشکلات فنی بیشتری دارند، کمتر در تعاملات اجتماعی شرکت می کنند.
  • بار کاری و انگیزه: ممکن است ببینیم که دانشجویانی که بار کاری بالایی دارند، انگیزه کمتری برای ادامه تحصیل دارند.
  • تعاملات اجتماعی و رضایت: ممکن است متوجه شویم که دانشجویانی که تعاملات اجتماعی بیشتری با استادان و همکلاسی ها دارند، رضایت بیشتری از فرایند یادگیری دارند.

عمق بخشیدن به مقایسه ها:

برای عمق بخشیدن به مقایسه ها، می توانیم از سوالات زیر استفاده کنیم:

  • چه شباهت ها و تفاوت هایی بین این دو مقوله وجود دارد؟
  • چگونه این دو مقوله به یکدیگر مرتبط هستند؟
  • آیا این ارتباط همیشه برقرار است یا به عوامل دیگری نیز بستگی دارد؟
  • چه عواملی باعث ایجاد این ارتباط می شوند؟

مثال عمیق تر:

در مثال یادگیری آنلاین، می توانیم مقوله های "تسهیلات فنی" و "انگیزه" را با جزئیات بیشتری مقایسه کنیم. مثلا ممکن است متوجه شویم که دانشجویانی که سرعت اینترنت پایینی دارند، بیشتر احساس خستگی و ناامیدی می کنند و در نتیجه انگیزه کمتری برای مطالعه دارند. از طرف دیگر، دانشجویانی که به تجهیزات مناسب دسترسی دارند، بیشتر درگیر فعالیت های آنلاین می شوند و انگیزه بیشتری برای یادگیری پیدا می کنند.

نتیجه گیری:

مقایسه مقوله ها به ما کمک می کند تا الگوها و روابط بین پدیده های مختلف را شناسایی کنیم. در مثال یادگیری آنلاین، با مقایسه مقوله های مختلف، می توانیم به این نتیجه برسیم که تسهیلات فنی، تعاملات اجتماعی و بار کاری بر انگیزه و رضایت دانشجویان از یادگیری آنلاین تاثیرگذار هستند. این یافته ها می توانند برای بهبود کیفیت آموزش آنلاین و افزایش رضایت دانشجویان مفید باشند.

نکات مهم:

  • مقایسه مقوله ها باید به صورت مداوم و در طول فرآیند تحلیل انجام شود.
  • از نرم افزارهای تحلیل کیفی برای کدگذاری و مقایسه مقوله ها می توان استفاده کرد.
  • مقایسه مقوله ها به پژوهشگر کمک می کند تا نظریه ای جامع و مبتنی بر داده ها را ارائه دهد.

ج) تئوری سازی: ایجاد ارتباط بین مقوله ها و ساختن یک نظریه جامع که پدیده مورد مطالعه را تبیین کند.

مثال:

فرض کنید می خواهیم درباره تجربه دانشجویان بین المللی در دانشگاه های ایران تحقیق کنیم. هدف ما این است که بفهمیم این دانشجویان چه چالش ها و فرصت هایی را تجربه می کنند و چگونه با این شرایط کنار می آیند.

مراحل تئوری سازی در این پژوهش:

1. جمع آوری داده ها:

o مصاحبه های عمیق با دانشجویان بین المللی از ملیت های مختلف

o مشاهده مشارکتی در کلاس ها و رویدادهای دانشگاهی

o تحلیل اسناد مرتبط مانند وبسایت دانشگاه و انجمن های دانشجویی

2. کدگذاری باز:

o خواندن دقیق داده ها و شناسایی مفاهیم اولیه:

- احساس انزوا

- مشکلات زبانی

- تفاوت های فرهنگی

- فرصت های یادگیری

- حمایت های دانشگاه

o ایجاد کدها برای هر مفهوم: مثلا "احساس انزوا"، "مشکلات در برقراری ارتباط"، "تفاوت در سیستم آموزشی"

3. کدگذاری محوری:

o ایجاد ارتباط بین کدهای باز و تشکیل دسته های بزرگ تر:

- دسته "چالش های اجتماعی": شامل احساس انزوا، مشکلات در برقراری ارتباط، تفاوت های فرهنگی

- دسته "چالش های آکادمیک": شامل تفاوت در سیستم آموزشی، دشواری در درک مطالب

- دسته "فرصت های رشد": شامل یادگیری زبان جدید، آشنایی با فرهنگ جدید

4. کدگذاری انتخابی:

o شناسایی یک مفهوم مرکزی که تمام مفاهیم دیگر را به هم مرتبط می کند:

- مفهوم مرکزی: "سازگاری با محیط دانشگاهی جدید"

5. توسعه یک نظریه:

- دانشجویان بین المللی برای سازگاری با محیط دانشگاهی جدید، با چالش های اجتماعی و آکادمیک مواجه می شوند.

- حمایت های دانشگاه و توانایی دانشجو در ایجاد ارتباطات اجتماعی، نقش مهمی در موفقیت سازگاری آن ها دارد.

تئوری نهایی:

در این مثال، تئوری نهایی بیان می کند که تجربه دانشجویان بین المللی در دانشگاه های ایران به طور عمده تحت تاثیر تلاش آن ها برای سازگاری با محیط جدید قرار دارد. این سازگاری شامل مواجهه با چالش های اجتماعی و آکادمیک و بهره برداری از فرصت های رشد است. حمایت های دانشگاه و توانایی دانشجو در ایجاد ارتباطات اجتماعی، عوامل کلیدی در موفقیت این فرآیند هستند.


د) نمونه گیری نظری: انتخاب نمونه های جدید برای تایید یا رد نظریه در حال توسعه.

مثال:

فرض کنید می خواهیم نظریه ای درباره تجربه دانشجویان بین المللی در دانشگاه های ایران بسازیم. در این حالت، نمونه گیری نظری به شکل زیر پیش می رود:

1. نمونه گیری اولیه:

o ابتدا چند دانشجوی بین المللی از ملیت ها و رشته های مختلف را به صورت تصادفی انتخاب می کنیم و با آن ها مصاحبه می کنیم.

o در این مرحله، هدف اصلی کشف مفاهیم اولیه و کدگذاری باز است. مثلا ممکن است مفاهیمی مانند "تفاوت های فرهنگی"، "مشکلات زبانی"، "انزوای اجتماعی" و "دلتنگی برای خانه" شناسایی شوند.

2. نمونه گیری هدفمند:

o پس از شناسایی مفاهیم اولیه، به دنبال شرکت کنندگانی می گردیم که بتوانند اطلاعات بیشتری در مورد این مفاهیم ارائه دهند. مثلا:

- برای بررسی عمیق تر مفهوم "تفاوت های فرهنگی"، دانشجویانی را انتخاب می کنیم که از فرهنگ های بسیار متفاوت آمده اند.

- برای بررسی مفهوم "مشکلات زبانی"، دانشجویانی را انتخاب می کنیم که تسلط کمی به زبان فارسی دارند.

o در این مرحله، هدف، غنی سازی مفاهیم اولیه و ایجاد ارتباط بین آن ها است.

3. نمونه گیری نظری:

o در طول تحلیل داده ها، مفاهیم جدیدی ممکن است ظهور کنند. مثلا ممکن است مفهوم "شبکه های حمایتی" شناسایی شود. در این صورت، به دنبال شرکت کنندگانی می گردیم که در شبکه های حمایتی قوی یا ضعیف قرار دارند.

o همچنین، ممکن است متوجه شویم که تجربه دانشجویان در رشته های مختلف متفاوت است. در این صورت، دانشجویانی از رشته های مختلف را برای مصاحبه انتخاب می کنیم.

o در این مرحله، هدف، توسعه نظریه و تایید یا رد فرضیه های اولیه است.

ویژگی های نمونه گیری نظری:

  • پویا و انعطاف پذیر: نمونه گیری در طول تحقیق تغییر می کند و بر اساس یافته های جدید شکل می گیرد.
  • هدفمند: هر شرکت کننده به دلیل اطلاعات خاصی که می تواند ارائه دهد، انتخاب می شود.
  • تکمیلی: هدف، تکمیل نظریه و پاسخ دادن به سوالات جدیدی است که در طول تحقیق مطرح می شوند.
  • اشباع نظری: زمانی که داده های جدید اطلاعات جدیدی به نظریه اضافه نکنند، به اشباع نظری می رسیم و نمونه گیری متوقف می شود.

مراحل کلی نمونه گیری نظری در گراندد تئوری:

1. نمونه گیری اولیه: شناسایی مفاهیم اولیه

2. نمونه گیری هدفمند: غنی سازی مفاهیم اولیه و ایجاد ارتباط بین آن ها

3. نمونه گیری نظری: توسعه نظریه و تایید یا رد فرضیه های اولیه


5. آسیب ها و مشکلات روش تحقیق گراندد تئوری

گراندد تئوری با وجود مزایای فراوان، با برخی چالش ها نیز همراه است:

  • زمان بر بودن: فرآیند تحلیل داده ها در گراندد تئوری بسیار زمان بر است.
  • پیچیدگی: درک کامل روش گراندد تئوری و اجرای صحیح آن نیازمند مهارت های تخصصی است.
  • عدم تعمیم پذیری: نظریه های حاصل از گراندد تئوری معمولا به یک زمینه خاص محدود می شوند و تعمیم پذیری آن ها به سایر زمینه ها دشوار است.
  • وابستگی به پژوهشگر: نتایج تحقیق گراندد تئوری تا حد زیادی به دیدگاه ها و تفسیرهای پژوهشگر بستگی دارد.

6. نقد روش تحقیق گراندد تئوری

گراندد تئوری از زمان پیدایش تاکنون مورد نقدهای مختلفی قرار گرفته است. برخی منتقدان بر این باورند که این روش فاقد ساختار و نظم کافی است و امکان سوءاستفاده از آن وجود دارد. برخی دیگر نیز بر این باورند که گراندد تئوری بیش از حد بر داده های فردی تمرکز می کند و به جنبه های ساختاری و اجتماعی پدیده مورد مطالعه توجه کافی ندارد. با این حال، گراندد تئوری همچنان یکی از روش های پرکاربرد در تحقیقات کیفی است و در بسیاری از حوزه ها از جمله علوم اجتماعی، روانشناسی و مدیریت مورد استفاده قرار می گیرد.


7. نقش تحلیل مضمون در روش تحقیق گراندد تئوری

تحلیل مضمون یکی از ابزارهای کلیدی در روش تحقیق گراندد تئوری است که به پژوهشگر کمک می کند تا از دل داده های کیفی، مفاهیم و الگوهای پنهان را کشف کند. این دو روش، یعنی گراندد تئوری و تحلیل مضمون، به شدت به هم مرتبط هستند و در کنار هم، به پژوهشگر اجازه می دهند تا یک نظریه جامع و مبتنی بر داده ها را توسعه دهد.


ارتباط تحلیل مضمون و گراندد تئوری

  • شناسایی مفاهیم: در گراندد تئوری، مفاهیم از دل داده ها استخراج می شوند. تحلیل مضمون به پژوهشگر کمک می کند تا با شناسایی مضامین اصلی در داده ها، به این مفاهیم دست پیدا کند.
  • ساختاردهی داده ها: با استفاده از تحلیل مضمون، داده های کیفی به صورت منظم و ساختارمند سازماندهی می شوند. این امر، فرآیند کدگذاری و مقایسه مقوله ها را در گراندد تئوری تسهیل می کند.
  • توسعه نظریه: مضامین شناسایی شده در تحلیل مضمون، پایه و اساس ساخت نظریه در گراندد تئوری را تشکیل می دهند. با ارتباط دادن این مضامین به یکدیگر، پژوهشگر می تواند به تدوین یک نظریه جامع و منسجم بپردازد.

مراحل تحلیل مضمون در گراندد تئوری

1. آشنایی با داده ها: پژوهشگر به طور کامل با داده های جمع آوری شده آشنا می شود و آن ها را به دقت مطالعه می کند.

2. کشف مفاهیم اصلی (کدگذاری باز) : داده ها به بخش های معنادارکوچک تر تقسیم شده و هر بخش با یک کد برچسب گذاری می شود. این کدها بیانگر مضامین اولیه هستند. در واقع در این مرحله تحلیل مضمون، به شناسایی مفاهیم کلیدی و مضتمین مهم در داده ها کمک می کند.

3. ایجاد روابط بین مضامین (کدگذاری محوری): کدهای اولیه با هم مقایسه شده و بر اساس شباهت ها و تفاوت ها، مقوله های اصلی تر ایجاد می شوند. در این مرحله پژوهشگر روابط بین مضامین را تحلیل می کند و تلاش می کند بفهمد چگونه مضامین به یکدیگر مرتبط می شوند. در واقع می شود فهمید برخی مضامین به هم مرتبط بوده و نقش مهمی دارند.

4. توسعه نظریه بر اساس مضامین (کدگذاری گزینشی): مقوله های اصلی به یکدیگر مرتبط شده و یک مضمون مرکزی شناسایی می شود. این مضمون مرکزی، هسته اصلی نظریه را تشکیل می دهد.

مثال عملی

فرض کنید می خواهیم تجربیات دانشجویان از آموزش آنلاین را با استفاده از گراندد تئوری بررسی کنیم. در تحلیل مضمون، ممکن است مضامین زیر شناسایی شود:

  • مزایای آموزش آنلاین: انعطاف پذیری، دسترسی آسان به منابع، صرفه جویی در وقت
  • چالش های آموزش آنلاین: مشکلات فنی، فقدان تعامل اجتماعی، کاهش انگیزه
  • تاثیر بر یادگیری: بهبود یادگیری خودگردان، کاهش یادگیری فعال

با ارتباط دادن این مضامین به یکدیگر، می توان به این نتیجه رسید که کیفیت تعاملات آنلاین تاثیر قابل توجهی بر میزان رضایت دانشجویان و اثربخشی آموزش دارد.

مزایای استفاده از تحلیل مضمون در گراندد تئوری

  • کشف مفاهیم پنهان: تحلیل مضمون به پژوهشگر کمک می کند تا به مفاهیمی دست پیدا کند که ممکن است در نگاه اول آشکار نباشند.
  • ساختاردهی داده ها: این روش، داده های کیفی را به صورت منظم و قابل فهم سازماندهی می کند.
  • افزایش اعتبار نظریه: با استفاده از تحلیل مضمون، نظریه حاصل از گراندد تئوری به داده ها ریشه دارد و اعتبار بیشتری پیدا می کند.

در نتیجه، تحلیل مضمون و گراندد تئوری دو روش مکمل هستند که به پژوهشگر کمک می کنند تا به درک عمیق تری از پدیده های اجتماعی دست پیدا کند.



خلاصه مباحث ارائه شده در خصوص گراندد تئوری 

ویژگی های اصلی گراندد تئوری:

  • استقرایی: از جزئیات به کلیت می رسد.
  • باز و انعطاف پذیر: پژوهشگر می تواند در طول تحقیق مسیر خود را تغییر دهد.
  • مبتنی بر داده: نظریه از دل داده ها بیرون می آید.
  • تکرارپذیر: سایر پژوهشگران می توانند با استفاده از همین روش به نتایج مشابهی برسند.

مراحل اصلی گراندد تئوری:

1. جمع آوری داده ها: معمولا از طریق مصاحبه های عمیق، مشاهده و تحلیل اسناد.

2. کدگذاری: تقسیم داده ها به بخش های کوچک تر و برچسب گذاری آن ها.

3. مقایسه مقوله ها: یافتن شباهت ها و تفاوت ها بین کدها و ایجاد مقوله های بزرگ تر.

4. تئوری سازی: ایجاد ارتباط بین مقوله ها و ساختن یک نظریه جامع.

مزایای گراندد تئوری:

  • کشف نظریه های جدید و بدیع
  • درک عمیق از پدیده مورد مطالعه
  • انعطاف پذیری بالا
  • مناسب برای مطالعه پدیده های پیچیده و نوظهور

محدودیت های گراندد تئوری:

  • زمان بر و هزینه بر
  • نیاز به مهارت های تحلیل کیفی بالا
  • ممکن است به تعمیم پذیری نظریه ها محدود شود




یک مثال علمی در راستای اعمال تکنیک های روش گرندد تئوری 

درک تجربه بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 در مدیریت بیماری


1. انتخاب موضوع و سوال پژوهش

فرض کنید شما به عنوان یک پژوهشگر به دنبال درک عمیق تجربه های بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 در مدیریت و کنترل بیماری خود هستید. شما نمی خواهید از قبل فرضیه خاصی داشته باشید؛ بلکه هدف تان این است که نظریه ای را به طور مستقیم از داده های به دست آمده ایجاد کنید.

2. جمع آوری داده ها

شما تصمیم می گیرید که از روش های کیفی مانند مصاحبه های عمیق استفاده کنید. برای این کار، با 20 بیمار دیابتی مصاحبه می کنید و از آن ها می خواهید درباره چالش هایی که با آن ها روبرو هستند، استراتژی هایی که برای مدیریت بیماری خود استفاده می کنند، و حمایت هایی که دریافت می کنند، صحبت کنند.

نمونه سوالات:

- "چه تغییراتی در زندگی روزمره تان ایجاد کرده اید تا سطح قند خون خود را کنترل کنید؟"

- "چه مشکلاتی را در مدیریت بیماری خود تجربه کرده اید؟"

- "چه کسی یا چه چیزی بیشترین کمک را به شما در این مسیر کرده است؟"

3. کدگذاری داده ها

بعد از جمع آوری مصاحبه ها، فرآیند کدگذاری را آغاز می کنید.

- کدگذاری باز (Open Coding): هر مصاحبه را خط به خط بررسی می کنید و مفاهیم مهم را شناسایی می کنید. برای مثال، اگر بیماری بگوید: "خیلی سخت بود که عادات غذایی ام را تغییر دهم، اما پشتیبانی خانواده ام کمک بزرگی بود"، می توانید کدهایی مثل "چالش تغییر عادات غذایی" و "اهمیت حمایت خانواده" را اختصاص دهید.

- کدگذاری محوری (Axial Coding): بعد از ایجاد کدهای اولیه، شروع به گروه بندی و ارتباط دادن آن ها می کنید. متوجه می شوید که بسیاری از بیماران درباره نقش کلیدی "حمایت اجتماعی" صحبت می کنند و این عامل به نحوی با موفقیت در مدیریت بیماری ارتباط دارد. همچنین، کدهای مرتبط با "مشکلات عاطفی" و "مشکلات مالی" به عنوان موانع مدیریت بیماری شناسایی می شوند.

- کدگذاری انتخابی (Selective Coding): شما کدی محوری را انتخاب می کنید که به بهترین وجه تجربه بیماران را توصیف می کند. در این مثال، این کد می تواند "تاثیر حمایت اجتماعی بر سازگاری با بیماری" باشد. سپس، یک نظریه توسعه می دهید که نشان می دهد چگونه حمایت خانواده و جامعه می تواند به کاهش مشکلات روانی و بهبود مدیریت بیماری کمک کند.

4. توسعه نظریه

نظریه شما بیان می کند که مدیریت موفق دیابت نوع 2 به شدت تحت تاثیر حمایت اجتماعی و سطح دسترسی به منابع آموزشی است. این نظریه توضیح می دهد که بیمارانی که حمایت قوی از خانواده و دسترسی به اطلاعات دارند، کمتر احساس فشار عاطفی می کنند و بهتر می توانند رژیم غذایی و برنامه های دارویی خود را دنبال کنند.

5. تایید نظریه

برای اطمینان از اعتبار نظریه خود، می توانید از روش های اعتبارسنجی مثل بازبینی یافته ها با شرکت کنندگان یا استفاده از داده های اضافی بهره ببرید.


Reference

Blumer, H. (1969). Symbolic Interactionism: Perspective and Method. University of California Press.

Strauss, A., & Corbin, J. (1990). Basics of qualitative research: Grounded theory procedures and techniques. Newbury Park, CA: Sage.

Strauss, A., & Corbin, J. M. (1997). Grounded theory in practice. Sage.