عدالت معلم و نقش آن در شکل گیری نارضایتی اجتماعی؛ تحلیلی از تجربه زیسته

15 آذر 1404 - خواندن 7 دقیقه - 44 بازدید

وقتی امروز به عنوان معلم به تجربه های دوران دانش آموزی ام نگاه می کنم، بهتر می فهمم که عدالت معلم چقدر زیربنای شکل گیری نگاه ما به جامعه است. مدرسه نخستین جایی است که کودک با قدرت، ارزیابی، تشویق و توبیخ مواجه می شود و معلم نخستین چهره ای است که می تواند در ذهن او تصویر عدالت یا بی عدالتی را بسازد. تجربه های زیسته ام در سال های مدرسه، نشان می دهد که رفتار معلم بیش از هر چیز دیگر می تواند احساس امنیت، ارزشمندی و احترام را در کلاس ایجاد یا نابود کند.

با حضور در مدرسه بارها دیده بودم که چگونه رفتار نخستین معلم می تواند سرنوشت رابطه دانش آموز با درس و حتی با خود معلم را تغییر دهد. برخی از معلمان در اولین برخورد چنان تند، سرد یا تحقیرآمیز رفتار می کردند که دانش آموز از همان لحظه دچار ترس می شد. دانش­آموز پایه دهم متوسطه می­گوید: «اگر معلم در اولین دیدار رفتار بدی داشته باشد، ما از او می ترسیم و درسش را فقط حفظ می کنیم، نه اینکه بفهمیم.» یعنی دانش آموزان نیز همین نکته را تکرار می کنند. این جمله از یک دانش آموز ساده، حقیقت مهمی را روشن می کند؛ بی عدالتی معلم نخستین ضربه به انگیزه یادگیری است. در مقابل، معلمانی هم هستند که رفتارشان نه از جنس فاصله قدرت، بلکه از جنس صمیمیت است. دانش آموزان دختر متوسطه اول می گویند «حس رابطه با آن معلمان، «خواهرانه» یا «انسانی» است نه صرفا رسمی و خشک.»؛ همین تفاوت رفتار، پایه ی اعتماد و امنیت روانی کلاس را می سازد. تجربه زیسته من نشان می دهد که عدالت معلم قبل از هر چیز رفتاری است، نه مقرراتی.

عدالت معلم یعنی درک کودک، نه کنترل او؛ یکی از مهم ترین عناصر عدالت معلم، توانایی او در «درک کردن» است. زمانی که دانش آموزی به هر دلیل روحیه درس خواندن ندارد یا تکلیفش را انجام نداده، اولین واکنش معلم باید فهمیدن علت باشد، نه تنبیه. دانش آموزی می گفت: «گاهی کودک می ترسد بگوید که درس نخوانده، چون واکنش معلم می تواند روحیه او را خراب کند.»؛ این ترس، نقطه مقابل عدالت است. عدالت معلم یعنی دانش آموز بتواند بدون احساس تحقیر یا تهدید، دلیل واقعی عقب ماندگی یا اشتباهش را بیان کند. از نگاه حرفه ای برنامه درسی، این رفتار معلم است که فضای یادگیری را «ایمن» یا «ناامن» می سازد. دانش آموزی که در فضای ناامن قرار گیرد، نه می تواند یاد بگیرد و نه می تواند اعتماد کند. همین بی اعتمادی کوچک، بعدها در مقیاس جامعه تبدیل به بی اعتمادی بزرگ تری می شود.

در تجربه ی زیسته ام و نیز در تحلیل های حرفه ای، می بینم که عدالت معلم تنها در برخوردها نیست؛ در شیوه تدریس نیز خودش را نشان می دهد. معلمی که تدریس را به موقع انجام می دهد، برای کلاس شور و شوق ایجاد می کند و اجازه می دهد دانش آموز نیز بخشی از فرایند یادگیری باشد، در حقیقت به عدالت فرصت می دهد. دانش آموز پایه چهارم ابتدایی در این باره گفت: «گاهی من تدریس می کنم، گاهی معلم. این باعث می شود کلاس خشک و بی روح نباشد.». عدالت یعنی نقش فعال برای همه؛ یعنی هر دانش آموز، فارغ از توانایی قبلی یا پیش داوری معلم، فرصت مشارکت داشته باشد.

عدالت معلم در ارزشیابی: تمرکز بر فهم، نه نمره؛ در نگاه تخصصی برنامه درسی، عدالت معلم بیش از هر چیز در شیوه نمره دهی آشکار می شود. دانش آموزی که می گفت: «من دوست ندارم واو به واو حفظ کنم. می خواهم آنچه فهمیده ام بگویم.» معیاری کلیدی را بیان می کند. عدالت معلم یعنی؛ تلاش مهم تر از نتیجه باشد، فهم واقعی مهم تر از حفظیات باشد، نمره «تنها معیار» قضاوت دانش آموز نباشد، ارزشیابی ها متنوع باشد؛ فقط برگه امتحان نباشد. وقتی معلم، تلاش دانش آموزی را که ضعیف تر است می بیند و آن را ارزشمند می داند، عدالت را زنده می کند. اما اگر نمره ۲۰ قبل از تصحیح «برای برخی مشخص» باشد، بی عدالتی در ذهن تمام کلاس نهادینه می شود. این همان رفتار خطرناکی است که دانش آموز در متن اشاره کرده بود: «برخی معلمان قبل از تصحیح می گویند فلانی ۲۰ است. چون قبلا او را می شناختند.». این نوع قضاوت پیشینی، پایه های نارضایتی اجتماعی را در ذهن کودک می گذارد و این پیام به او داده می شود که عدالت به همه یکسان نمی رسد.

انسان ها یکسان نیستند؛ تفاوت های اقتصادی، خانوادگی، فرهنگی و حتی استعدادهای مختلف دارند. اما عدالت معلم یعنی این تفاوت ها نباید تبدیل به تبعیض شوند. در تجربه کودکی ام و در روایت های دانش آموزان، بارها دیده ام که برخی معلمان؛ با دانش آموزان مرفه صمیمانه تر سخن می گویند، از ضعیف ها سریع تر عصبانی می شوند، برای دانش آموزان محبوب یا آشنا امتیاز بیشتری قائل می شوند و تلاش تازه واردها یا ناآشناها را نمی بینند. دانش آموز پایه نهم درست می گفت: «چرا معلم تلاش نمی کند کسی را که نمی شناسد بهتر بشناسد، بعد او را ارزشیابی کند؟». این همان اصل بنیادی عدالت است؛ قضاوت پس از شناخت، نه قبل از آن.

پیوند عدالت معلم با نارضایتی اجتماعی

تجربه زیسته من نشان می دهد که بی عدالتی های کوچک در مدرسه -مثلا تبعیض در توجه، تفاوت در صدا زدن، نمره های پیش داوری شده یا برخوردهای تحقیرآمیز- به تدریج ذهنیت دانش­آموز را نسبت به جامعه شکل می دهد. او یاد می گیرد که برخی از پیش برنده ترند، تلاش همیشه دیده نمی شود، تبعیض وجود دارد حتی اگر انکار شود و صدای ضعیف ترها شنیده نمی شود. این ذهنیت بعدها در مواجهه با ساختارهای اجتماعی، اداری یا اقتصادی بازتولید می شود و به نارضایتی اجتماعی می انجامد. به عنوان معلم و مطالعه­گر برنامه درسی اکنون با یقین می گویم: عدالت معلم فقط یک ویژگی اخلاقی نیست؛ یک وظیفه اجتماعی است. معلمی که رفتار نخستینش مهربانانه است، دانش آموز را می فهمد، تفاوت ها را تبعیض نمی کند، از پیش قضاوت نمی کند، تلاش را می بیند، فهم را ارزش می گذارد، نمره را معیار اصلی نمی داند و نقش فعال برای همه فراهم می کند؛ نه تنها کلاس عادلانه می سازد، بلکه نسل آینده را به عدالت اجتماعی امیدوار می کند و معلمی که چنین نباشد، حتی اگر بهترین درس ها را تدریس کند، در نهایت ذهنیتی تولید می کند که ریشه های نارضایتی اجتماعی در آن تنیده شده است.