محمد سجاد نوروزی- تحلیل نقش قفقاز جنوبی در بازتعریف ژئواکونومی طرح کمربند و جاده پس از جنگ اوکراین

11 آذر 1404 - خواندن 5 دقیقه - 19 بازدید

تقویت نفوذ چین در قفقاز جنوبی؛ فرصت استراتژیک جدید اوراسیا


طبق بررسی ­های انجام گرفته، چین با افزایش تعامل اقتصادی و سیاسی خود با کشورهای قفقاز جنوبی، از جمله ارمنستان، آذربایجان و گرجستان، نفوذ خود را در این منطقه استراتژیک گسترش می دهد. این حرکت در پی توافق «جاده ترامپ برای صلح و شکوفایی» (TRIPP) بین ارمنستان و آذربایجان در ۸ آگوست ۲۰۲۵ و تغییر مسیرهای ترانزیتی اوراسیا شکل گرفته است. پکن اکنون با بهره گیری از کریدور میانی و سرمایه گذاری در زیرساخت های حمل ونقل و بنادر، کوتاه ترین مسیر زمینی میان چین و اتحادیه اروپا را در اختیار دارد و به عنوان دومین تامین کننده خودروهای برقی گرجستان، حضور اقتصادی خود را تقویت کرده است. رویکرد پکن نسبت به قفقاز جنوبی بر ایده توسعه یک کریدور پیوسته از غربی ترین استان چین شین جیانگ از طریق آسیای مرکزی تا دریای سیاه بنا شده است. این اقدام چین، رقابت قدرت های سنتی منطقه از جمله روسیه، آمریکا و ترکیه را پیچیده تر کرده و قفقاز جنوبی را به یک مرکز راهبردی و چندقطبی تبدیل کرده است.


تحلیل نقش قفقاز جنوبی در بازتعریف ژئواکونومی طرح کمربند و جاده پس از جنگ اوکراین:

در پی تحولات ژئوپلیتیکی ناشی از جنگ روسیه و اوکراین، ساختار جریان های تجاری و لجستیکی اوراسیا دچار تحول بنیادینی شده است. این تحول، نه تنها مسیرهای سنتی تجارت را دگرگون کرده، بلکه نقش های ژئواکونومیک کشورهای حاشیه ای را نیز بازتعریف نموده است. در این بستر، قفقاز جنوبی — شامل آذربایجان، گرجستان و ارمنستان — از حاشیه ای فراموش شده در نقشه ی ابریشمی چین، به هسته ی استراتژیک در طرح کمربند و جاده تبدیل شده است.

این تغییر، فرصت های بی بدیلی را برای ایران در بازتعریف موقعیت خود در معماری اتصالات اوراسیایی فراهم می آورد که نیازمند توجه فوری و طراحی سیاست های هوشمندانه است.

۱. تغییر محورهای تجاری: از مسکو به باکو-تفلیس-آناکلیا

جنگ اوکراین، زنجیره های تامین سنتی عبوری از روسیه را ناپایدار کرده و چین را مجبور به جست وجوی مسیرهای جایگزین غیرروسی نموده است. در این راستا، کریدور میانی (TITR) — که از طریق قزاقستان، دریای خزر، آذربایجان، گرجستان و ترکیه به اروپا می رود —به گزینه ی اصلی پکن تبدیل شده است. این کریدور نه تنها از نظر امنیتی، بلکه از جهت کاهش زمان و هزینه های حمل ونقل نیز برتری قابل توجهی دارد. در این بستر، آذربایجان به عنوان «گره ترانزیتی» و گرجستان به عنوان «دروازه دریای سیاه»، جایگاهی محوری یافته اند. باکو با سرمایه گذاری های هوشمندانه در راه آهن BTK و توسعه بندری در ساحل خزر، و تفلیس با احیای پروژه بندر آناکلیا و همکاری با کنسرسیوم های چینی، خود را به عنوان شرکای غیرقابل اجتناب در طرح کمربند و جاده معرفی کرده اند.

شکل 38-مسیرهای ترانزیتی چین به سمت اروپا، ماخذ: Merics,dw,2015

۲. فرصت ارمنستان: از انزوا به گره انعطاف پذیری

ارمنستان، که تاکنون به دلیل بسته بودن مرزهایش با ترکیه و آذربایجان، از جریان اصلی تجارت اوراسیا محروم بوده، اکنون با امضای توافق TRIPP (مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بین المللی) در آگوست ۲۰۲۵، در آستانه ورود به شبکه ترانزیت منطقه ای قرار دارد. این مسیر، برخلاف «کریدور زنگزور» که حاکمیت آذربایجانی-روسی داشت، تحت حاکمیت کامل ارمنستان طراحی شده و امکان اتصال آذربایجان به نخجوان و ترکیه را بدون نقض حاکمیت ایروان فراهم می کند.

برای چین، TRIPP یک لایه انعطاف پذیری استراتژیک است: در صورت بحران در مسیر اصلی (مثلا تنش با ترکیه یا اختلال در گرجستان)، این مسیر جایگزین عمل خواهد کرد. این امر، ارمنستان را از یک بازیگر حاشیه ای به یک عنصر تعادل بخش در دیپلماسی اقتصادی چین تبدیل می کند.

۳. پیامدهای استراتژیک برای جمهوری اسلامی ایران

این تحولات، دو دیدگاه متضاد را برای ایران رقم می زنند:

الف) تهدید: حاشیه نشینی در کریدورهای اصلی

اگر ایران تنها به کریدور شمال-جنوب (INSTC) وابسته بماند و در کریدور میانی (TITR) و پروژه های جدیدی

مانند TRIPP مشارکت نکند، خطر حاشیه نشینی استراتژیک را خواهد داشت.

چین، که قبلا به دلیل محدودیت های تحریمی و بی ثباتی سیاسی، از همکاری عمیق با ایران خودداری می کرد، اکنون گزینه های جایگزینی با ثبات تر و کارآمدتر در اختیار دارد.

ب) فرصت: ایران به عنوان پل عمودی بین محورهای شرق-غرب و شمال-جنوب

با احیای بزرگراه شمال -جنوب ارمنستان (NSRC) و اتصال آن به شبکه های ایران -گرجستان، ایران می تواند نقش پل عمودی را ایفا کند:

محور شمال-جنوب: از روسیه و آسیای مرکزی از طریق ایران به هند و اقیانوس هند.

محور شرق-غرب: از چین از طریق TITR یا TRIPP به اروپا.

در این سناریو، ایران نه تنها از حاشیه نشینی جلوگیری می کند، بلکه به مرکز همگرایی دو کریدور استراتژیک تبدیل می شود. این موقعیت، امکان جذب سرمایه گذاری چینی در زیرساخت های مرزی، ریلی و بندری را فراهم می آورد و هم زمان، اهرم دیپلماتیک ایران در مذاکرات با قدرت های منطقه ای را تقویت می کند.