روانشناسی مثبت و تاثیر آن بر موفقیت تحصیلی

5 خرداد 1404 - خواندن 5 دقیقه - 63 بازدید

روانشناسی مثبت و تاثیر آن بر موفقیت تحصیلی

روانشناسی مثبت به عنوان شاخه ای نوین از علم روانشناسی، با تمرکز بر تقویت توانمندی ها، شادکامی و رشد فردی، تاثیر عمیقی بر موفقیت تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان دارد.

روانشناسی مثبت به جای پرداختن به نقاط ضعف و اختلالات، بر پرورش عواملی مانند سرزندگی و تاب آوری تحصیلی متمرکز است که به عنوان پایه های اصلی عملکرد تحصیلی مطلوب شناخته میشوند.

تحقیقات نشان میدهد که ایجاد محیطهای آموزشی سرشار از امید، خوشبینی و خودکارآمدی، نه تنها انگیزه یادگیری را افزایش میدهد، بلکه توانایی مقابله با چالشهای تحصیلی را نیز تقویت میکند. در این مقاله، به بررسی مکانیسمهای تاثیر روانشناسی مثبت بر پیشرفت تحصیلی با محوریت سرزندگی و تاب آوری تحصیلی میپردازیم.  

سرزندگی تحصیلی اغلب به معنای داشتن انرژی، اشتیاق و تعهد فعالانه نسبت به فرایند یادگیری است. از منظر روانشناسی مثبت، این ویژگی با تقویت هیجانهای مثبت مانند لذت از کشف مفاهیم جدید و احساس تعلق به محیط آموزشی مرتبط است.
دانش آموزانی که سرزندگی تحصیلی بالایی دارند، معمولا در مواجهه با تکالیف سخت، پشتکار بیشتری نشان میدهند و تمایل به مشارکت در فعالیتهای گروهی دارند. مطالعاتی مانند پژوهشهای «مارتین سلیگمن» نشان میدهد که آموزش مهارتهای خوشبینی و قدردانی، سطح سرزندگی را افزایش میدهد و به طور مستقیم بر بهبود نمرات درسی تاثیر میگذارد.

بعلاوه، معلمانی که از روشهای تشویقی و بازخورد مثبت استفاده میکنند، میتوانند حس کفایت و شایستگی را در دانش آموزان تقویت کنند که این امر به حفظ سرزندگی تحصیلی در بلندمدت میانجامد. 

زهرا نیازاده نویسنده کتاب مسیر تاب آوری در ادامه آورده است تاب آوری تحصیلی به توانایی دانش آموزان در سازگاری موثر با استرسها، شکستها و فشارهای محیط آموزشی اشاره دارد. روانشناسی مثبت با تاکید بر پرورش ذهنیت رشد (Growth Mindset)، به افراد میآموزد که موانع را نه به عنوان تهدید، بلکه به عنوان فرصتی برای یادگیری ببینند.
برای مثال، دانشجویانی که باور دارند هوش و استعدادشان قابل توسعه است، پس از دریافت نمرات ضعیف، به جای ناامیدی، به تحلیل اشتباهات و بهبود عملکرد خود میپردازند. برنامه های مبتنی بر تاب آوری مانند آموزش مهارتهای حل مسئله و مدیریت هیجان، به دانش آموزان کمک میکند تا در شرایط بحرانی (مانند امتحانات سنگین یا رقابتهای تحصیلی) عملکرد بهتری داشته باشند.
پژوهش معروف «آنگی دوک» در دانشگاه استنفورد نشان میدهد که تاب آوری تحصیلی بالا، احتمال ترک تحصیل را کاهش داده و انگیزه برای دستیابی به اهداف بلندپروازانه را تقویت میکند.  

بر همین اساس سرزندگی و تاب آوری تحصیلی در تعامل پویا با یکدیگر، چرخه ای از موفقیت را ایجاد میکنند. دانش آموزانی که از نظر عاطفی سرزنده هستند، انرژی لازم برای سرمایه گذاری و صرف وقت و انرژی بر موفقیت های تحصیلی خود را دارند.
چرا که تاب آوری بالا باعث میشود که حتی در شرایط دشوار، اشتیاق اولیه برای یادگیری از بین نرود و فرد بتواند به سرعت به مسیر اصلی بازگردد. این تعامل در محیط های آموزشی حمایتگر، به شکل واضح مشاهده میشود؛ جایی که معلمان با استفاده از ابزارهای روانشناسی مثبت (مانند تمرینهای ذهن آگاهی یا روایت موفقیتهای کوچک)، همزمان هر دو مولفه را تقویت میکنند.
برای نمونه، پروژه های مدرسه ای که بر «یادگیری مبتنی بر پروژه» تمرکز دارند، اغلب با ترکیب چالشهای خلاقانه و بازخورد سازنده، هم سرزندگی و هم تاب آوری دانش آموزان را افزایش میدهند.  


برای بهره گیری از مزایای روانشناسی مثبت در محیطهای آموزشی، لازم است راهبردهای مشخصی در سطوح فردی و سازمانی اجرا شود. در سطح فردی، آموزش مهارتهای تنظیم هیجان و تعیین اهداف کوتاه مدت قابل دستیابی، میتواند حس کنترل و خوشبینی را در دانش آموزان تقویت کند.

در سطح کلاسی، طراحی فعالیتهای گروهی که همکاری و تبادل نظر را تشویق میکنند، به افزایش سرزندگی و کاهش احساس انزوا کمک میکند. از نظر سیاست گذاری آموزشی هم، ادغام برنامه های درسی مبتنی بر روانشناسی مثبت (مانند درسهای مرتبط با مدیریت استرس یا تفکر انتقادی) ضروری است.
استفاده از سیستم های ارزشیابی که پیشرفت تدریجی را مورد توجه قرار میدهند (به جای تمرکز صرف بر نمره نهایی)، تاب آوری تحصیلی را تقویت میکند.
لذا بنظر میرسد همکاری بین خانواده ها و مدارس برای ایجاد محیطی یکپارچه که در آن شکست به عنوان بخشی طبیعی از فرایند یادگیری پذیرفته میشود، نقش بسیار مهمی در نهادینه سازی این مفاهیم دارد. 

روانشناسی مثبت با تقویت سرزندگی و تاب آوری تحصیلی به شکل موثری به بهبود عملکرد تحصیلی کمک میکند و البته سلامت روانی و اجتماعی دانش آموزان را نیز تقویت میکند. در دنیای امروز که سیستمهای آموزشی با چالشهایی مانند افزایش اضطراب تحصیلی و کاهش انگیزه روبه رو هستند، ادغام اصول این رویکرد در برنامه ریزی های آموزشی، یک ضرورت انکارناپذیر است.