دفاعیه ارشد: مقایسه انسان شناسی اگزیستانسیالیستی در نمایشنامه کالیگولا اثر آلبر کامو با رباعیات حکیم عمر خیام
حوزه های تحت پوشش: ادبیات
برگزار کننده: موسسه آموزش عالی هنر شیراز
حکیم عمر خیام شاعر و آلبرکامو نویسنده دو اندیشمندی که با فاصله و تفاوتهای بسیار هرکدام بهنوعی نگاه خاصی به جهان، انسان، مرگ، مسئولیت، انتخاب، آزادی و اصالت داشتهاند در این پژوهش مورد بررسی قرار میگیرند. خیام از جهان سنت و رمز و راز و ذهنهای اسطورهاندیش آمده و جهان مدرنی که افسونزدایی شده و عقلگرا و فردمحور است، همان دنیای اگزیستانسیالیستها و نویسندگانی چون کاموست. خیام در جهان سنت غریبهای بوده که امروزه هنوز هم آثارش تازگی خود را دارد و حرفش همیشه حرف روز انسان است؛ چرا که دغدغهای بشریست که کامو و دیگر فلاسفه و ادبای متاخر هم با آن دست و پنجه نرم میکردند.انسان در وضعیت اگزیستانسیال میتواند خیامی که در دل سنت از معنویتی مدرن حرف زد را چنانی درک کند که بار دیگر رباعیات او شکل دیگری بر جانش نشیند. فرسایش در زمان و میرندگی انسان و از گلی زیبا به خاک رسیدن و گذران و فانی بودن جهان برای خیام همان است که کامو مطرح میکند. کامو هرچند که خود را اگزیستانسیالیست نمیداند؛ اما در آثارش معتقد به مکتب اصالت وجود است و همواره وجود انسان را با ماهیتش پیروز میبیند و اشخاص نمایشنامههایش همواره در تلاش برای انسان بودن هستند. انسان بودنی که در آثارش حتی در بدترین حالت میتواند با دست به گناه زدن و رد شدن از مرز و باور دینی و اخلاقی میتواند از دست رود یا بهدست آید و واژه کلیشهای سرنوشت را مغلوب کند. تلاش پژوهشگر برای مقایسه این دو اندیشمند و باورهای فردگرا و عقلانی آنها برای مواجهه با پوچی هستی و به آگاهی رسیدن درباب آزادی خود و قدرت انتخاب انسان است که صرفا با نمایشنامه کالیگولا اثر آلبرکامو سنجیده میشود. کالیگولا پادشاهی خونخوار بدون مرز اخلاقی است که کامو انحدام و انحطاط او به دست خودش را به زیبایی به تصویر کشیده است و این به دست خود بودن مدرن کاملا در تضاد و البته در تکمیل و به بلوغ رساندن اندیشه فلاسفه و ادبای کلاسیک پیشین است که تقدیر را بر همهچیز غالب میدیدند. او در نمایشنامه سوءتفاهم هم نابودی اشخاص را از کاستی و کوتاهی خودشان میبیند؛ اما در نمایشنامهای دیگر به نام صالحان رد شدن اشخاص نمایش از مرز اخلاقی را در راستای هدفی انسانی و بزرگ میبیند و این نشان میدهد که کامو با این نگاه الحادی که البته خلاف نگاه خداباور خیام است میخواهد انسان را موجودی توصیف کند که برای رسیدن به هدف انسانی و پاک هم اختیار انتخاب گناهش را خودش دارد به شرط حد عقلی و این توجه به انسان و درک هستی و پوچیاش چیزی مغایر با نظریات خیام نیست.
گرد آورنده : یاسمین خالصی استادراهنما : دکتر نگار نوفلی اساتید داور:دکتر سعید رضا خوش شانس و دکتر احسان علیرضایی