بررسی فراوانی اختلالات روانی و تعیین عوامل مستعد اجتماعی در محصلین نابینای مقطع متوسطه شهر تهران

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 484

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

THCAP09_056

تاریخ نمایه سازی: 6 اسفند 1398

چکیده مقاله:

مقدمه: دوره نوجوانی عمیق ترین تغییرات شخصیتی و فیزیولوژیکی را به همراه دارد و همواره برای سازگاری با موقعیت های جدید تلاش می کند. حال اگر این نوجوان دچار بدترین نوع معلولیت حسی، یعنی نابینایی باشد وضعیت از پیچیدگی بیشتری برخوردار می گردد هدف از این پژوهش بررسی فراوانی اختلالات روانی و تعیین عوامل مستعد اجتماعی در محصلین نابینای مقطع متوسطه شهر تهران می باشد. روش: پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی انجام شد. جامعه مورد بررسی شامل کلیه محصلین نابینای مقطع متوسطه شهر تهران به تعداد 85 نفر می باشد که تعداد 30 نفر به روش ترکیبی از تصادفی خوشه ای، طبقه ای و ساده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه تصحیح شده SCL-90 بوده که روایی و پایایی آن قبل از اجرا بررسی و تعیین گردید. اطلاعات جمع آوری شده وارد نرم افزار SPSS 16 و برای توصیف داده ها از آمارهای توصیفی و برای تحلیل داده ها از آمار استنباطی مانند آزمون کای، t-test آنالیز واریانس استفاده گردید. یافته ها: در این مطالعه، شیوع کلی اختلالات روانی در میان دانش آموزان محصلین نابینای مقطع متوسطه شهر تهران 51/11 درصد بوده که در جنس دختر این میزان به 85/24 درصد بود و نسبت به جنس پسر اختلاف معنادار آماری نشان داد. اختلال سلوک شایع ترین اختلال و ترس مرضی کمترین میزان شیوع اختلالات روانشناختی (0/6 درصد) در میان ایشان بود. رابطه شیوع اختلالات روان شناختی با جنسیت در اکثر اختلالات بجز ترس مرضی (P=0.151) و روان پریشی (P=0.087) مشاهده گردید. عامل پایه تحصیلی در شیوع اختلال حساسیت فردی، افسردگی و اختلال سلوک ارتباط معنادار آماری داشته است. همچنین موقعیت جغرافیایی محصل (محل سکونت) در شیوع اختلال وسواس، پرخاشگری و روان پریشی ارتباط معنادار داشته است. (P<0.05) هیچ کدام از اختلالات روان شناختی مورد بررسی با عواملی مانند شغل پدر، شغل مادر، تحصیلات پدر، تحصیلات مادر، تعداد فرزندان در خانواده و وضعیت اقتصادی خانواده ارتباط معنادار نداشت (P<0.05). نتیجه گیری: مهمترین مشکل افراد نابینا چگونگی سازگاری آنان است. وجود نقیصه جسمی مانند نابینایی و اثری که این نقص بدنی بر فعالیت های فرد و درک او از جهان خارج می گذارد، غیر قابل انکار است. از لذت مشاهده و در نتیجه تقلید و همانند سازی که نقش مهمی در رشد شخصیت فرد ایفا می کند محرومند. بنابراین نقش حمایت های اجتماعی- توانبخشی از سوی متولیان امر جهت بازتوانی، ارتقاء سازگاری، تقلیل آثار اختلالات رفتاری بدیهی می باشد.

کلیدواژه ها:

نابینا ، اختلالات روانی ، عوامل اجتماعی و محصل

نویسندگان

حسین سراوانی

کارشناس ارشد روانشناسی کودکان استثنایی، آموزش و پرورش استثنایی