بررسی و تحلیل اوصاف ظاهری معشوق در غزلیات شمس

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 599

فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

LLCSCONF03_035

تاریخ نمایه سازی: 11 دی 1398

چکیده مقاله:

عشق تنها مختص به سالکان عرفان و طرق عرفانی نیست، بلکه به عنوان بنیان هستی بوده و از خاص ترین ابزار معرفتی به شمار آمده است. در مسلک عرفان، عشق تامترین ابزار وصال به حق تعالی به شمار میرود. اجماع عرفا علیرغم وجود تعاریف مختلف از عشق، محصل این مطلب است که عشق قابل وصف نمیباشد و تنها با واژه عشق، میتوان به اصطیاد معنای عرفی و اصطلاحی آن دست یافت. به دیگر سخن میتوان گفت که مبحث عشق، از مباحث مورد توجه در تصوف و عرفان به شمار میرود، هرچند حدیث عشق و عاشقی، را در قالب محدود حروف و کلمات به صورت کامل، نمیتوان به دایره ی بیان آورد. عشق فراتر از نفوذ در کلام عرفا، جایگاه ویژهای در غزلیات فارسی دارد و به جرات میتوان ادعا کرد که عشق، کالبد و شاکله اصلی غزلیات فارسی را تشکیل میدهد. در این میان مولانا نیز همچون بسیاری از شعرای نامآور پارسی، هم خویش را در جان بخشی ابیات مرتبط با تصویر معشوق به کار برده است. عشق در غزلیات شمس تبریزی، جوهره نظریات وی میباشد و ایشان قائل است که هستی تمامی موجودات و جهان آفرینش، قائم بر معنای عشق است و سیر جذبه و انجذاب برگرفته از عشق، را در تمامی ذرات عالم هستی میتوان به چشم سر و جان مشاهده نمود. به طور کلی میتوان گفت مولانا، در توصیف هایش از معشوق، در وصف ویژگیهای ظاهری معشوق، بیشتر از همه، به تصویر چهره و جزئیات آن، همچون، زلف، لب و چشمان معشوق پرداخته است و در غزل هایش گرایش چندانی به توصیف برهنه معشوق ندارد و در واقع غالب توصیفات وی با تمایل به خط و خال، قد و قامت، چشم و لب و ابروی معشوق، به ترسیم روی و چهره معشوق پرداخته است. لذا با توجه به مطالب مطروحه فوق، در مقاله حاضر، با بررسی غزلیات شمس، به ارائه تصویری شفاف از سیمای معشوق در نظر مولانا خواهیم پرداخت.

نویسندگان