گفتمان های دانشگاهی و صلح بازپرداختی از نسبت زبان فارسی و صلح در ایران معاصر

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 300

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

NCPD03_018

تاریخ نمایه سازی: 15 دی 1398

چکیده مقاله:

گفتمان و صلح نسبتی مستقیم با یکدیگر دارند و اگر بخواهم مقداری پایه ای تر در این باب سخن بگویم، صلح و خشونت در زبان و با زبان برساخت یا ویران می شوند. البته همه امور و هستی ها و ناهستی ها نسبت مستقیم با زبان دارند، اما اموری مانند صلح و آزادی و زیبایی پیوند بیشتری با زبان و گفتمان دارند، زیرا هستی و استقرار و تداوم آنها به گونه ای است که جز زبان و کنش پیوسته به زبان، خانه دیگری ندارند. مثلا ما وقتی در باب محیط زیست سخن می گوییم، محیط زیست مستقل از زبان و گفتمان، در جهان خارج هم یک نوع هستی مادی دارد. اما صلح مانند محیط زیست نیست و مرگ و حیات آن تماما در زبان و گفتمان اتفاق می افتد و این البته ویژگی خاص بخشی از هستی های اجتماعی مانند صلح و آزادی و زیبایی است. زبان سخن گفتن از جهان ، در جهان و با جهان است. به طوری که این سخن گفتن با شناختن و عمل کردن و ساختن و ویران کردن ارتباط مستقیم دارد. در نتیجه زبان را از این منظر می توان جهان بینی و جهان احساسی و نظام شناختی و گفتاری و عملی یک گروه یا یک ملت تعریف کرد، به طوری که در تحلیل نهایی محیط و جامعه و تاریخ و جهان یک گروه یا یک ملت در زبان او گرد آمده است. گفتمان هم گوشهای سامان یافته است. در هر زبانی و در هر دال مرکزی از زبان است که در پیرامون یک عصری صلح و خشونت (یا پرخاشگری و جنگ) به شکل خاصی تعریف و برساخت شده است و این تعریف و برساخت ساحت گفتمانی و اجتماعی و عصری دارد و غالبا اشخاص و گویشگران منفرد در تعریف و برساخت آنها چندان نقشی ندارند و بیشتر پذیرنده و یادگیرنده هستند. مثلا به صورت تاریخی در زبان فارسی و شاید در همه زبانهای ایرانی صلح غالبا به مثابه عجز و ذلت و ناتوانی و حقارت بازنمایی و برساخت شده است، ولی جنگ به مثابه حماسه و امر مقدس و جهاد و افتخار و اقتدار و توانمندی، بازنمایی و برساخت شده است. به طوری که علاقهمندان امام حسن همواره با زحمت زیاد سعی کردهاند، اثبات کنند صلح او با معاویه به اندازه جنگ امام حسین با یزید اهمیت داشته است. اما برحسب تحول زبانی و گفتمانی که در عصر مدرن به صورت بنیادین پیدا شد، شاید بتوان صلح را نتیجه بازآفرینی و برساخت مجدد انسان و زندگی در عصر جدید ایران و جهان دانست که در این بازآفرینی و برساخت مجدد، کنش ها و مناسبات انسانی و زندگی جمعی بر اساس آرامش و سازگاری و دوستی میان انسانها و جوامع بازنمایی و بازتعریف می شود و انسان ها و جوامع به این صورت سخن می گویند که می خواهند؛ از صلح هم فراتر بروند و صلح را نردبان رشد و تعالی و زیباییهای بعدی قرار دهند. پس به زبان ساده تر صلح نتیجه سلامت و ثبات انسان و جامعه است و شاید به گفته یک انسان شناس بنام مارگارت پکسن صلح نتیجه عملکرد جامعه صلح طلب و انسان های صلح طلب است. چنانکه در جای دیگر گفتهام (گفتمان های جامعه ایرانی، 1398 ) تاریخ اجتماعی گفتمان های ایرانی نشان می دهد؛ ما با سه نوع گفتمان در زبان فارسی معاصر و حتی بقیه زبان های ایرانی به تبع زبان فارسی مواجه بودهایم: گفتمان های اجتماعی، روشنفکری و دانشگاهی. به لحاظ تاریخی و اجتماعی گفتمانها و عمدتا گفتمان مسلط زمانه در سرنوشت جهان و امور و هستی اجتماعی از جمله صلح و خشونت و علم و دانشگاه تاثیر مستقیم دارد و حضور یا غیاب صلح و خشونت و بقیه امور و نهادها و هستی ها تحت تاثیر شرایط گفتمانی مسلط زمانه است. تاریخ اجتماعی گفتمانهای روشنفکری ایران از پیش از مشروطه تا دهه 60 شمسی نشان میدهد که گفتمانهای روشنفکری، جهان ایرانی را تصرف کرده بودند و در بازنمایی و تعی نبخشی و آفریدن جهان ایرانیان از جمله دانشگاه و صلح و خشونت نقش مستقیم داشتند. به طوری که تعین نبخشی به دانشگاه و وضعیت دانشگاه نیز خارج از این فضای مسلط نبود. بنابراین شاید بتوان گفت توسعه گفتمان های روشنفکری و سیاسی از پیش از مشروطه تا پس از انقلاب اسلامی حداقل در طی چندین دهه متوالی به توسعه خشونت و ستیز و مبارزه و انقلاب و جنگ داخلی و خارجی انجامیده است. گفتمانهای روشنفکری معاصر این استعداد را هم داشتند که گفتمانهای اجتماعی و تودهای را نیز تسخیر کنند، و فضای مشترک یکسانی در میان توده و نخبه ایجاد نمایند. اما در دوره پسا انقلاب این شرایط و فضا دیگر نتوانست تداوم پیدا کند و امروزه با بازاندیشی در گفتمان های روشنفکری و خارج شدن از فضای تسلط گفتمان های روشنفکری، توسعه گفتمان های دانشگاهی که عمدتا در علوم انسانی و اجتماعی، فلسفه و هنر به صورت تاریخی ممکن شده است و شاید در آینده توسعه این گفتمان ها به مثابه گفتمان اجتماعی و عمومی، میتوانند به بازآفرینی و توسعه صلح و مهار خشونت و پرخاشگری کمک نمایند. پس در این مقاله سعی خواهم کرد، این دو پرسش را در تاریخ اجتماعی معاصرایران بسنجم که: 1- گفتمان های روشنفکری در ایران معاصر چه نسبتی با صلح و خشونت داشته اند 2 -گفتمان های دانشگاهی چگونه صلح و خشونت را بازنمایی و برساخت می کنند

نویسندگان

رحیم محمدی

جامعه شناس و استاد دانشگاه