بررسی نحوه آفرینش فضای معماری با تاکید بر مفهوم نشانه شناسی و بینامتنیت نمونه موردی موزه یهود برلین، دانیل لیبسکیند

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,283

فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICCAR01_080

تاریخ نمایه سازی: 11 دی 1398

چکیده مقاله:

در دهه هفتاد میلادی نشانه شناسی به عنوان شاخه ای از زبانشناسی، در نقد و خوانش متن هنری مورد استفاده قرار گرفت. در دهه نود میلادی کتاب های، مبتنی بر نشانه شناسی معماری نگاشته شد. نشانه شناسی یکی از پارادایم های نظری تعیین کننده پسامدرنیسم است. در نشانه شناسی، نشانه ها بر عملکردهای اولیه اشاره می کنند و متضمن عملکردهای ثانویه اند. نشانه شناسی، فضا را با توجه به روابط اجتماعی و فرهنگی و به عنوان یک متن بر ساخته انسان، مورد خوانش قرار می دهد. مخاطب در مواجه با فضای معماری آن را به مکان های قابل تشخیص تبدیل کرده است. بینامتنیت که برای نخستین بار با ژولیا کریستوا در اواخر دهه شصت میلادی و پس از وی، کسانی همانند رولان بارت، ریفاتر، ژرار ژنت و ژنی به بینامتنیت پرداختند که در این میان مطالعات ژرار ژنت، قلمرو ساختارگرایی باز و حتی پساساختاگرایی و نیز نشانه شناسی را در بر می گیرد. هیچ متنی اصل و یکتایی و هیچ اصالتی در کار نیست چرا که هر متن در حقیقت یک فرآوری یا تولید است که در اثر رهیافتی دیگرگون، به متون پیشین که گاه به واسطه تخریب و گاه به واسطه تقویم تحقق می یابد، فرآوری یا تولید می شود. فهم هر متن، در حقیقت فهم متونی دیگر و مبتنی بر در دست داشتن فهمی از آنها است. روش تحقیق در این پژوهش براساس روش کیفی و استدلال منطقی استوار است. همچنین مطالعه کتابخانه ای اساس بیان،تحلیل، توصیف و تفسیر مطالب موجود را تشکیل می دهند، روش تجزیه و تحلیل داده ها براساس مقایسته و تحلیل عقلی نگارندگان استوار بوده و برای فهم روابط و درک اجزای یک سامانه ذهنی است؛ که پس از جمع آوری اطلاعات و شناخت نظریه های نشانه شناسی و بینامتنیت به تجزیه و تحلیل موزه یهود برلین، دانیل لیبستکیند از طریق نشتانه شناسی، متن و بینامتنیت، پرداخته شده است. از آنجا که می توان نظام های نشانه ای را مانند یک متن بررسی کرد و متن نیز حاصل تعامل چند رمزگان است و بینامتنیت نیز بر بنیان نشانه شناسی استوار بوده و در نشانه شناسی نیز نظام های نشانه ای گسترده تر از نظام های زبانی است، بنابراین می توان بینامتنیت و نشانه شناسی را به عنوان روشی برای تحلیل آثار هنری، همزمان بکار برد. در نتیجه معماری به عنوان یک اثر هنری از مهم ترین و پیچیده ترین نظام های نشانه ای در نشانه شناسی است و می توان معماری را نیز متن دانست و هر متنی نیز بینامتنی دارد، لذا برای فهم نحوه آفرینش فضای معماری و درک بهتر پیام های فضایی آن، همزمان از نشانه شناسی و بینامتنیت استفاده کرد.

نویسندگان

سیامک پناهی

دکتری معماری، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، مدرس دوره دکتری تخصصی معماری، دانشگاه آزاد اسلامی کرج

رحیم رحیمی

دانشجوی دکتری تخصصی معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج